مسجد حضرت امام رضا علیه السلام مزرعه سیف و پایگاه مقاومت طلبه شهید محمدرضا احمدی
📄#رمان_بی_تو_هرگز ❣#قسمت_بیستُ_چهارم تازه می فهمیدم چرا علی گفت ... من تنها کسی هستم که می تونه ز
📄#رمان_بی_تو_هرگز
❣#قسمت_بیستُ_پنجم
.
دوره تخصصی زبان تموم شد ... و آغاز دوره تحصیل و کار در بیمارستان بود ...
اگر دقت می کردی ... مشخص بود به همه سفارش کرده بودن تا هوای من رو داشته باشن ... تا حدی که نماینده دانشگاه، شخصا یه دانشجوی تازه وارد رو به رئیس بیمارستان و رئیس تیم جراحی عمومی معرفی کرد ...
جالب ترین بخش، ریز اطلاعات شخصی من بود ... همه چیز، حتی علاقه رنگی من ... این همه تطبیق شرایط و محیط با سلیقه و روحیات من غیرقابل باور و فراتر از تصادف و شانس بود ...
از چینش و انتخاب وسائل منزل ... تا ترکیب رنگی محیط و ... گاهی ترس کوچیکی دلم رو پر می کرد ...
حالا اطلاعات علمی و سابقه کاری ... چیزی بود که با خبر بودنش جای تعجب زیادی نداشت ...
هر چی جلوتر می رفتم ... حدس هام از شک به یقین نزدیک تر می شد ... فقط یه چیز از ذهنم می گذشت ...
- چرا بابا؟ ... چرا؟ ...
توی دانشگاه و بخش ... مرتب از سوی اساتید و دانشجوها تشویق می شدم ... و همچنان با قدرت پیش می رفتم و برای کسب علم و تجربه تلاش می کردم ... بالاخره زمان حضور رسمی من، در اولین عمل فرارسید ... اون هم کنار یکی از بهترین جراح های بیمارستان ...
همه چیز فوق العاده به نظر می رسید ... تا اینکه وارد رختکن اتاق عمل شدم ... رختکن جدا بود ... اما ...
آستین لباس کوتاه بود ... یقه هفت ... ورودی اتاق عمل هم برای شستن دست ها و پوشیدن لباس اصلی یکی ...
چند لحظه توی ورودی ایستادم ... و به سالن و راهروهای داخلی که در اتاق های عمل بهش باز می شد نگاه کردم ...
حتی پرستار اتاق عمل و شخصی که لباس رو تن پزشک می کرد ... مرد بود ...
برگشتم داخل و نشستم روی صندلی رختکن ... حضور شیطان و نزدیک شدنش رو بهم حس می کردم ...
- اونها که مسلمان نیستن ... تو یه پزشکی ... این حرف ها و فکرها چیه؟ ... برای چی تردید کردی؟ ... حالا مگه چه اتفاقی می افته ... اگر بد بود که پدرت، تو رو به اینجا نمی فرستاد ... خواست خدا این بوده که بیای اینجا ... اگر خدا نمی خواست شرایط رو طور دیگه ای ترتیب می داد ... خدا که می دونست تو یه پزشکی ... ولی اگر الان نری توی اتاق عمل ... می دونی چی میشه؟ ... چه عواقبی در برداره؟ ... این موقعیتی رو که پدر شهیدت برات مهیا کرده، سر یه چیز بی ارزش از دست نده ...
شیطان با همه قوا بهم حمله کرده بود ... حس می کردم دارم زیر فشارش له میشم ... سرم رو پایین انداختم و دستم رو گرفتم توی صورتم ...
- بابا ... من رو کجا فرستادی؟ ... تو ... یه مسلمان شهید... دختر مسلمان محجبه ات رو ...
آتش جنگ عظیمی که در وجودم شکل گرفته بود ... وحشتناک شعله می کشید ... چشم هام رو بستم ... - خدایا! توکل به خودت ... یازهرا ... دستم رو بگیر ...
از جا بلند شدم و رفتم بیرون ... از تلفن بیرون اتاق عمل تماس گرفتم ...
پرستار از داخل گوشی رو برداشت ... از جراح اصلی عذرخواهی کردم و گفتم ... شرایط برای ورود یه خانم مسلمان به اتاق عمل، مناسب نیست ... و ...
از دید همه، این یه حرکت مسخره و احمقانه بود ... اما من آدمی نبودم که حتی برای یه هدف درست ... از راه غلط جلو برم ... حتی اگر تمام دنیا در برابرم صف بکشن ... مهم نبود به چه قیمتی ... چیزهای باارزش تری در قلب من وجود داشت
#ادامه_دارد
@ebrahim_navid_delha
@pelak_shohadaa
@ebrahim_reza_shahadat
@shohadaa_sticker
═══°✦ ❃ ✦°═══
❀#انتشاربادرج_لینک_مجازاست.👆
@MasjedEmam_Reza
السلام علیک یا اباعبدالله
عزیزانی که تمایل دارند تا ۱۵ ماه محرم در منازل خود روضهخوانی ساده و در جمع خانوادگیشان داشته باشند می توانند جهت هماهنگی و اعزام روحانی با شماره ۰۹۱۳۲۵۱۴۴۸۲ تماس بگیرند.
شما فقط میزبان هستید.
هزینههای روضهخوانی از طرف اداره اوقاف و امور خیریه شهرستان اردکان و از محل موقوفات روضهخوانی پرداخت میگردد.
#ما_ملت_امام_حسینیم
#روضه_های_خانگی
اداره اوقاف وامور خیریه شهرستان اردکان
حوزه علمیه امام صادق علیه السلام اردکان
هدایت شده از کانون قرآن اردکان
8.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ما_ملت_شهادتیم
◼سخنران:حجت الاسلام حیدریان
🔺️چرا امام حسن علیه السلام صلح کردند؟؟؟
🔺️نتیجه شهادت امام حسین علیه السلام؟؟؟
💭آیا امام حسین علیه السلام هم نمی توانست صلح کند؟؟؟
◼معرفی کتاب⬅️انسان ۲۵۰ ساله
شب پنجم محرم ۱۳۴۲.مسجد رضوان کانون قرآن اردکان
سخنران:حجت الاسلام حیدریان
@kanoonquran
هدایت شده از کانون قرآن اردکان
7.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ما_ملت_شهادتیم
◼سخنران:حجت الاسلام حیدریان
🔺️تفاوت شارژر اصلی با شارژر تقلبی !!!
◼معرفی کتاب⬅️آذرخش دیگر در آسمان کربلا
شب ششم محرم مسجد رضوان کانون قرآن اردکان
سخنران:حجت الاسلام حیدریان
@kanoonquran
هدایت شده از کتابشهر ایران !شعبهاردکان¡
✅ معرفی #کتاب بمناسبت ایام سوگواری #اباعبدالله
🔰با تخفیف ویژه
📕 #هفت_شهر_عشق:
این کتاب نوشته آقای خُدّامیان آرانی نگاهی نو به حماسهی پرشکوه عاشوراست.این کتاب با متنی روان و داستان گونه، مخاطب را با کاروان امام حسین(ع) راهی سفری تاریخی و پرفراز و نشیب می نماید و با بیان لحظه به لحظه از ماجرای کربلا،تمامی رخدادهای این واقعه عظیم را مرور می کند.
📕 #راز_شادی_امام_حسین_در_قتلگاه:
کتابی زیبا و خواندنی با دیدی متفاوت به واقعه ی کربلا نوشته استاد اصغر طاهرزاده.
📕 #آسمانی_نشان_آسمانی_بمان:
یکی از کتابهای خواندنی برای خانواده ها بویژه خانمها که به قلم شیرین آقای عباسی ولدی به نگارش درآمده دراین کتاب به پاسخ این سوال پرداخته شده است: زن، #خانهداری یا #اشتغال؟
🔻فرهنگی مصلی اردکان
🔻پاتوق کتاب اردکان📚
@patogh_ketab_ardakan
هدایت شده از کتابشهر ایران !شعبهاردکان¡
#معرفی_کتاب📚
#هفت_شهر_عشق
🔻این کتاب نوشته حجت الاسلام مهدی خُدّامیان آرانی نگاهی نو به حماسهی پرشکوه عاشوراست.
🔹این کتاب با متنی روان و داستان گونه، مخاطب را با کاروان امام حسین علیه السلام راهی سفری تاریخی و پرفراز و نشیب می نماید و با بیان لحظه به لحظه از ماجرای کربلا، تمامی رخدادهای این واقعه عظیم را مرور می کند به گونهای که مخاطب حضور خود را در صحنه های مختلف آن مقطع تاریخی به خوبی احساس می کند.
🔸خواننده کتاب «هفت شهر عشق» ابتدا از مدینه به سوى مکّه حرکت کرده و بعد از آن حوادث مسیر مکّه تا کربلا و سپس حماسه عاشورای حسینی را از نزدیک مرور می کند. همچنین با داستان قهرمانى زینب کبری سلام الله علیها و سایر بازماندگان حادثه کربلا در سفر به کوفه و شام، آشنا می شود. و سرانجام با قافله یادگاران نهضت حسینی بار دیگر به سرزمین کربلا و سپس مدینه برمی گردد.
🔺حجت الاسلام خُدّامیان، کتاب را با استفاده از 123 منبع تاریخی معتبر، به خوبی در قالب رمان مستندسازی کرده است.
@patogh_ketab_ardakan
هدایت شده از کتابشهر ایران !شعبهاردکان¡
#گزیده_ای_از_کتاب📚
مردم شام از خواب غفلت بیدار شده اند. آنها وقتی به یکدیگر می رسند یزید را لعنت می کنند.آنها فهمیده اند که یزید دین نداردو بنی امیه یک عمر آنها را فریب داده اند .اینک آنها می دانند که چرا امام حسین علیه السلام با یزید بیعت نکرد. اگر او نیز در مقابل یزید سکوت می کرد, دیگر اثری از اسلام باقی نمی ماند. به یزید خبر می رسد که شام در آستانه انفجاری بزرگ است .مردم دسته دسته کنار خرابه شام می روند و از امام سجاد علیه السلام و دیگر اسیران عذرخواهی می کنند.ماموران حفاظتی خرابه نمی توانند هجوم مردم را کنترل کنند. یزید تصمیم می گیرد..
@patogh_ketab_ardakan
هدایت شده از کتابشهر ایران !شعبهاردکان¡
#معرفی_کتاب📚
#راز_شادی_امام_حسین(ع)_در_قتلگاه
🔸کتابی زیبا با دیدی متفاوت به واقعه ی کربلا نوشته استاد اصغر طاهرزاده.
🔻در این کتاب سعی شده دو موضوع مورد توجه خوانندگان محترم قرار گیرد؛ در موضوع اول علاوه بر بررسی زمینههایی که منجر به شهادت امام حسین(ع) شد به این نکته میپردازد که باید چگونه آن زمینهها را ارزیابی کرد تا امروز جامعهی اسلامی گرفتار همان تفکراتی نشود که به اسم توسعهی غربی زمینهساز ضد ارزششدن ارزشها میگردد، و اینکه آن تفکر چه خصوصیاتی دارد و چگونه باید از آن فاصله گرفت.
🔺موضوع دوم، توجه به روش حضرت سیدالشهداء(ع) است که حضرت چگونه توانستند جهان اسلام را از نقشهی عظیم سرکرده امویان یعنی معاویه رهایی بخشند و راز این رهایی را چگونه باید جستجو کرد رازی که اصحاب حضرت متوجه آن شدند و به زیبایی تمام حضرت را یاری کردند، اما نه برای شهیدنشدن، بلکه برای تحقق زیباترین شهادت.
#محرم
@patogh_ketab_ardakan
هدایت شده از کتابشهر ایران !شعبهاردکان¡
#گزیده_ای_از_کتاب📚
در «چگونهديدنِ کربلا»؛ بايد به لبخندهاي حسين در قتلگاه نيز چشم دوخت که چه خطر بزرگي را از سر اسلام عزيز بهدر برده است که اينچنين در خون خود قهقهه ميزند و صداي شکر خود را از اين پيروزي به آسمان بلند کرده است؟
در «چگونهديدنِ کربلا»؛ اگر جايگاه مناجاتهاي شب عاشورا درست ديده نشود، هرگز کربلا ديده نشده است و هرگز راز نشاط و اميدواري حسينu در بعد از ظهر عاشورا فهميده نخواهد شد و از حادثه کربلا که بايد تا ابد جان ما را گرم نگه دارد محروم ميشويم.
در «چگونهديدنِ کربلا»؛ وقتي براي تو محبوبترين انسانها، اصحاب کربلا خواهند بود که بفهمي چه ميفهميدند که اينچنين مرگي را انتخاب کردند، و پروانهوار در کنار مولايشان پَرپَر شدند تا در شهادت مولايشان او را کمک کرده باشند و نه در حفظکردن و ماندن آن حضرت. آيا عجيبتر از اين ميشود که ياران امام، امام را در تحقق بهترين شهادت ياري کنند؟ چه رازي در ماندگاري اسلام در اين نوع مُردن يافتند؟
سعي کن کتاب را جهت يافتن چنين رازي ورق بزني.
@patogh_ketab_ardakan