✅دهه اول محرم امسال مسجد امام رضا علیه السلام مزرعه سیف، میزبان خیمه گاه بیت الزهراء سلام الله علیها دیلم هست.
🌺از شب اول محرم منتظر قدوممبارک عاشقان حضرت سیدالشهداء هستیم.
✅برای حضور در مسجد حتما #ماسک 😷 به همره داشته باشین.
@MasjedEmam_Reza
✅طریقه ی خواند نماز اول ماه قمری:
◀️دو رکعت
◀️رکعت اول ۱ مرتبه سوره حمد و ۳۰ مرتبه سوره توحید
◀️رکعت دوم ۱ مرتبه سوره حمد و ۳۰ مرتبه سوره قدر
◀️بعد از نماز هم صدقه
@MasjedEmam_Reza
✅ #صدقه_اول_ماه یادتون نره
🌺ان شاءالله مثل گذشته روز اول ماه تو مسجد صدقه جمع می کنیم.
✅مخصوصا امروز که جمعه هست و ثواب صدقه دو برابره:
امام باقر علیه السلام فرمودند: اَلصَدَقَةٌ یومَ الجُمعَةِ تُضاعَفُ لِفَضلِ یومِ الجُمعَهِ عَلی غَیرِهِ مِنَ الاَیامِ
صدقه روز جمعه به خاطر فضیلت روز جمعه بر سایر روزها، دو برابر حساب می شود.
@MasjedEmam_Reza
مسجد حضرت امام رضا علیه السلام مزرعه سیف و پایگاه مقاومت طلبه شهید محمدرضا احمدی
📄#رمان_بی_تو_هرگز ❣#قسمت_بیست_و_سوم علی اومد به خوابم ... بعد از کلی حرف، سرش رو انداخت پایین ...
📄#رمان_بی_تو_هرگز
❣#قسمت_بیستُ_چهارم
تازه می فهمیدم چرا علی گفت ... من تنها کسی هستم که می تونه زینب رو به رفتن راضی کنه ... اشک توی چشم هام حلقه زد ... پارچ رو برداشتم و گذاشتم توی یخچال ...
دیگه نتونستم خودم رو کنترل کنم ...
- بی انصاف ... خودت از پس دخترت برنیومدی ... من رو انداختی جلو؟ ... چطور راضیش کنم وقتی خودم دلم نمی خواد بره؟ ...
برای اذان از اتاق اومد بیرون که وضو بگیره ... دنبالش راه افتادم سمت دستشویی ... پشت در ایستادم تا اومد بیرون... زل زدم توی چشم هاش ... با حالت ملتمسانه ای بهم نگاه کرد ... التماس می کرد حرفت رو نگو ... چشم هام رو بستم و یه نفس عمیق کشیدم ...
- یادته 9 سالت بود تب کردی ...
سرش رو انداخت پایین ... منتظر جوابش نشدم ...
- پدرت چه شرطی گذاشت؟ ... هر چی من میگم، میگی چشم ...
التماس چشم هاش بیشتر شد ... گریه اش گرفته بود ...
- خوب پس نگو ... هیچی نگو ... حرفی نگو که عمل کردنش سخت باشه ...
پرده اشک جلویدیدم رو گرفته بود ...
- برو زینب جان ... حرف پدرت رو گوش کن ... علی گفت باید بری ...
و صورتم رو چرخوندم ... قطرات اشک از چشمم فرو ریخت ... نمی خواستم زینب اشکم رو ببینه ...
تمام مقدمات سفر رو مامور دانشگاه از طریق سفارت انجام داد ... براش یه خونه مبله گرفتن ... حتی گفتن اگر راضی نبودید بگید براتون عوضش می کنیم ... هزینه زندگی و رفت و آمدش رو هم دانشگاه تقبل کرده بود ...
پای پرواز ... به زحمت جلوی خودم رو گرفتم ... نمی خواستم دلش بلرزه ... با بلند شدن پرواز، اشک های من بی وقفه سرازیر شد ... تمام چادر و مقنعه ام خیس شده بود ...
بچه ها، حریف آرام کردن من نمی شدن ...
( شخصیت اصلی این داستان ... سرکار خانم ... دکتر سیده زینب حسینی هستند ... شخصی که از اینبه بعد، داستان رو از چشم ایشونمطالعه خواهید کرد ...)
از اینجا به بعد ادامه داستان را از زبان زینب (دختر بزرگ علی) خواهید خواند
نماینده دانشگاه برای استقبالم به فرودگاه اومد ... وقتی چشمش بهم افتاد، تحیر و تعجب... نگاهش رو پر کرد ... چند لحظه موند ... نمی دونست چطور باید باهام برخورد کنه...
سوار ماشین که شدیم ... این تحیر رو به زبان آورد ...
- شما اولین دانشجوی جهان سومی بودید که دانشگاه برای به دست آوردن شما اینقدر زحمت کشید ...
زیرچشمی نیم نگاهی بهم انداخت ...
- و اولین دانشجویی که از طرف دانشگاه ما ... با چنین حجابی وارد خاک انگلستان شده ...
نمی دونستم باید این حرف رو پای افتخار و تمجید بگذارم ... یا از شنیدن کلمه اولین دانشجوی مسلمان محجبه، شرمنده باشم که بقیه اینطوری نیومدن ...ولی یه چیزی رو می دونستم ... به شدت از شنیدن کلمه جهان سوم عصبانی بودم ... هزار تا جواب مودبانه در جواب این اهانتش توی نظرم می چرخید ... اما سکوت کردم ... باید پیش از هر حرفی همه چیز رو می سنجیدم ... و من هیچی در مورد اون شخص نمی دونستم ...
من رو به خونه ای که گرفته بودن برد ... یه خونه دوبلکس ... بزرگ و دلباز ... با یه باغچه کوچیک جلوی در و حیاط پشتی... ترکیبی از سبک مدرن و معماری خانه های سنتی انگلیسی ... تمام وسایلش شیک و مرتب ...
فضای دانشگاه و تمام شرایط هم عالی بود ... همه چیز رو طوری مرتب کرده بودن که هرگز ... حتی فکر برگشتن به ذهنم خطور نکنه ... اما به شدت اشتباه می کردن ...
هنوز نیومده دلم برای ایران تنگ شده بود ... برای مادرم ... خواهر و برادرهام ... من تا همون جا رو هم فقط به حرمت حرف پدرم اومده بودم ... قبل از رفتن ... توی فرودگاه از مادرم قول گرفتم هر خبری از بابا شد بلافاصله بهم خبر بده ... خودم اینجا بودم ... دلم جا مونده بود ... با یه علامت سوال بزرگ ...
- بابا ... چرا من رو فرستادی اینجا؟ ...
.
#ادامه_دارد
@ebrahim_navid_delha
@pelak_shohadaa
@ebrahim_reza_shahadat
@shohadaa_sticker
═══°✦ ❃ ✦°═══
❀#انتشاربادرج_لینک_مجازاست.👆
@MasjedEmam_Reza
✅ #قرار_عاشقی
۲۴×۶۰=۱۴۴۰
◀️یه شبانه روز ۱۴۴۰ دقیقه هست.
◀️یه #زیارت_عاشورا خیلی زیاد بشه ۱۰ دقیقه بیشتر نیست.
از ۱۴۴۰ دقیقه ۱۰ دقیقش رو بذاریم برا امام حسین علیه السلام.
✅امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف در حکایت #سید_رشتی که تو مفاتیح اومده بر خواندن زیارت عاشورا بسیار تاکید کردند.
آقا فرمودند: چرا عاشورا نمی خوانید؟ عاشورا عاشورا عاشورا
🌺بیاین از همین روزهای اول محرم مداومت بر خواندن زیارت عاشورا داشته باشیم.
✅هم زیارت عشقه و هم اطاعت امر عشقه و هم برکات بسیار زیادی داره.
@MasjedEmam_Reza
مسجد حضرت امام رضا علیه السلام مزرعه سیف و پایگاه مقاومت طلبه شهید محمدرضا احمدی
📄#رمان_بی_تو_هرگز ❣#قسمت_بیستُ_چهارم تازه می فهمیدم چرا علی گفت ... من تنها کسی هستم که می تونه ز
📄#رمان_بی_تو_هرگز
❣#قسمت_بیستُ_پنجم
.
دوره تخصصی زبان تموم شد ... و آغاز دوره تحصیل و کار در بیمارستان بود ...
اگر دقت می کردی ... مشخص بود به همه سفارش کرده بودن تا هوای من رو داشته باشن ... تا حدی که نماینده دانشگاه، شخصا یه دانشجوی تازه وارد رو به رئیس بیمارستان و رئیس تیم جراحی عمومی معرفی کرد ...
جالب ترین بخش، ریز اطلاعات شخصی من بود ... همه چیز، حتی علاقه رنگی من ... این همه تطبیق شرایط و محیط با سلیقه و روحیات من غیرقابل باور و فراتر از تصادف و شانس بود ...
از چینش و انتخاب وسائل منزل ... تا ترکیب رنگی محیط و ... گاهی ترس کوچیکی دلم رو پر می کرد ...
حالا اطلاعات علمی و سابقه کاری ... چیزی بود که با خبر بودنش جای تعجب زیادی نداشت ...
هر چی جلوتر می رفتم ... حدس هام از شک به یقین نزدیک تر می شد ... فقط یه چیز از ذهنم می گذشت ...
- چرا بابا؟ ... چرا؟ ...
توی دانشگاه و بخش ... مرتب از سوی اساتید و دانشجوها تشویق می شدم ... و همچنان با قدرت پیش می رفتم و برای کسب علم و تجربه تلاش می کردم ... بالاخره زمان حضور رسمی من، در اولین عمل فرارسید ... اون هم کنار یکی از بهترین جراح های بیمارستان ...
همه چیز فوق العاده به نظر می رسید ... تا اینکه وارد رختکن اتاق عمل شدم ... رختکن جدا بود ... اما ...
آستین لباس کوتاه بود ... یقه هفت ... ورودی اتاق عمل هم برای شستن دست ها و پوشیدن لباس اصلی یکی ...
چند لحظه توی ورودی ایستادم ... و به سالن و راهروهای داخلی که در اتاق های عمل بهش باز می شد نگاه کردم ...
حتی پرستار اتاق عمل و شخصی که لباس رو تن پزشک می کرد ... مرد بود ...
برگشتم داخل و نشستم روی صندلی رختکن ... حضور شیطان و نزدیک شدنش رو بهم حس می کردم ...
- اونها که مسلمان نیستن ... تو یه پزشکی ... این حرف ها و فکرها چیه؟ ... برای چی تردید کردی؟ ... حالا مگه چه اتفاقی می افته ... اگر بد بود که پدرت، تو رو به اینجا نمی فرستاد ... خواست خدا این بوده که بیای اینجا ... اگر خدا نمی خواست شرایط رو طور دیگه ای ترتیب می داد ... خدا که می دونست تو یه پزشکی ... ولی اگر الان نری توی اتاق عمل ... می دونی چی میشه؟ ... چه عواقبی در برداره؟ ... این موقعیتی رو که پدر شهیدت برات مهیا کرده، سر یه چیز بی ارزش از دست نده ...
شیطان با همه قوا بهم حمله کرده بود ... حس می کردم دارم زیر فشارش له میشم ... سرم رو پایین انداختم و دستم رو گرفتم توی صورتم ...
- بابا ... من رو کجا فرستادی؟ ... تو ... یه مسلمان شهید... دختر مسلمان محجبه ات رو ...
آتش جنگ عظیمی که در وجودم شکل گرفته بود ... وحشتناک شعله می کشید ... چشم هام رو بستم ... - خدایا! توکل به خودت ... یازهرا ... دستم رو بگیر ...
از جا بلند شدم و رفتم بیرون ... از تلفن بیرون اتاق عمل تماس گرفتم ...
پرستار از داخل گوشی رو برداشت ... از جراح اصلی عذرخواهی کردم و گفتم ... شرایط برای ورود یه خانم مسلمان به اتاق عمل، مناسب نیست ... و ...
از دید همه، این یه حرکت مسخره و احمقانه بود ... اما من آدمی نبودم که حتی برای یه هدف درست ... از راه غلط جلو برم ... حتی اگر تمام دنیا در برابرم صف بکشن ... مهم نبود به چه قیمتی ... چیزهای باارزش تری در قلب من وجود داشت
#ادامه_دارد
@ebrahim_navid_delha
@pelak_shohadaa
@ebrahim_reza_shahadat
@shohadaa_sticker
═══°✦ ❃ ✦°═══
❀#انتشاربادرج_لینک_مجازاست.👆
@MasjedEmam_Reza
السلام علیک یا اباعبدالله
عزیزانی که تمایل دارند تا ۱۵ ماه محرم در منازل خود روضهخوانی ساده و در جمع خانوادگیشان داشته باشند می توانند جهت هماهنگی و اعزام روحانی با شماره ۰۹۱۳۲۵۱۴۴۸۲ تماس بگیرند.
شما فقط میزبان هستید.
هزینههای روضهخوانی از طرف اداره اوقاف و امور خیریه شهرستان اردکان و از محل موقوفات روضهخوانی پرداخت میگردد.
#ما_ملت_امام_حسینیم
#روضه_های_خانگی
اداره اوقاف وامور خیریه شهرستان اردکان
حوزه علمیه امام صادق علیه السلام اردکان
هدایت شده از کانون قرآن اردکان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ما_ملت_شهادتیم
◼سخنران:حجت الاسلام حیدریان
🔺️چرا امام حسن علیه السلام صلح کردند؟؟؟
🔺️نتیجه شهادت امام حسین علیه السلام؟؟؟
💭آیا امام حسین علیه السلام هم نمی توانست صلح کند؟؟؟
◼معرفی کتاب⬅️انسان ۲۵۰ ساله
شب پنجم محرم ۱۳۴۲.مسجد رضوان کانون قرآن اردکان
سخنران:حجت الاسلام حیدریان
@kanoonquran
هدایت شده از کانون قرآن اردکان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ما_ملت_شهادتیم
◼سخنران:حجت الاسلام حیدریان
🔺️تفاوت شارژر اصلی با شارژر تقلبی !!!
◼معرفی کتاب⬅️آذرخش دیگر در آسمان کربلا
شب ششم محرم مسجد رضوان کانون قرآن اردکان
سخنران:حجت الاسلام حیدریان
@kanoonquran
هدایت شده از کتابشهر ایران !شعبهاردکان¡
✅ معرفی #کتاب بمناسبت ایام سوگواری #اباعبدالله
🔰با تخفیف ویژه
📕 #هفت_شهر_عشق:
این کتاب نوشته آقای خُدّامیان آرانی نگاهی نو به حماسهی پرشکوه عاشوراست.این کتاب با متنی روان و داستان گونه، مخاطب را با کاروان امام حسین(ع) راهی سفری تاریخی و پرفراز و نشیب می نماید و با بیان لحظه به لحظه از ماجرای کربلا،تمامی رخدادهای این واقعه عظیم را مرور می کند.
📕 #راز_شادی_امام_حسین_در_قتلگاه:
کتابی زیبا و خواندنی با دیدی متفاوت به واقعه ی کربلا نوشته استاد اصغر طاهرزاده.
📕 #آسمانی_نشان_آسمانی_بمان:
یکی از کتابهای خواندنی برای خانواده ها بویژه خانمها که به قلم شیرین آقای عباسی ولدی به نگارش درآمده دراین کتاب به پاسخ این سوال پرداخته شده است: زن، #خانهداری یا #اشتغال؟
🔻فرهنگی مصلی اردکان
🔻پاتوق کتاب اردکان📚
@patogh_ketab_ardakan
هدایت شده از کتابشهر ایران !شعبهاردکان¡
#معرفی_کتاب📚
#هفت_شهر_عشق
🔻این کتاب نوشته حجت الاسلام مهدی خُدّامیان آرانی نگاهی نو به حماسهی پرشکوه عاشوراست.
🔹این کتاب با متنی روان و داستان گونه، مخاطب را با کاروان امام حسین علیه السلام راهی سفری تاریخی و پرفراز و نشیب می نماید و با بیان لحظه به لحظه از ماجرای کربلا، تمامی رخدادهای این واقعه عظیم را مرور می کند به گونهای که مخاطب حضور خود را در صحنه های مختلف آن مقطع تاریخی به خوبی احساس می کند.
🔸خواننده کتاب «هفت شهر عشق» ابتدا از مدینه به سوى مکّه حرکت کرده و بعد از آن حوادث مسیر مکّه تا کربلا و سپس حماسه عاشورای حسینی را از نزدیک مرور می کند. همچنین با داستان قهرمانى زینب کبری سلام الله علیها و سایر بازماندگان حادثه کربلا در سفر به کوفه و شام، آشنا می شود. و سرانجام با قافله یادگاران نهضت حسینی بار دیگر به سرزمین کربلا و سپس مدینه برمی گردد.
🔺حجت الاسلام خُدّامیان، کتاب را با استفاده از 123 منبع تاریخی معتبر، به خوبی در قالب رمان مستندسازی کرده است.
@patogh_ketab_ardakan
هدایت شده از کتابشهر ایران !شعبهاردکان¡
#گزیده_ای_از_کتاب📚
مردم شام از خواب غفلت بیدار شده اند. آنها وقتی به یکدیگر می رسند یزید را لعنت می کنند.آنها فهمیده اند که یزید دین نداردو بنی امیه یک عمر آنها را فریب داده اند .اینک آنها می دانند که چرا امام حسین علیه السلام با یزید بیعت نکرد. اگر او نیز در مقابل یزید سکوت می کرد, دیگر اثری از اسلام باقی نمی ماند. به یزید خبر می رسد که شام در آستانه انفجاری بزرگ است .مردم دسته دسته کنار خرابه شام می روند و از امام سجاد علیه السلام و دیگر اسیران عذرخواهی می کنند.ماموران حفاظتی خرابه نمی توانند هجوم مردم را کنترل کنند. یزید تصمیم می گیرد..
@patogh_ketab_ardakan
هدایت شده از کتابشهر ایران !شعبهاردکان¡
#معرفی_کتاب📚
#راز_شادی_امام_حسین(ع)_در_قتلگاه
🔸کتابی زیبا با دیدی متفاوت به واقعه ی کربلا نوشته استاد اصغر طاهرزاده.
🔻در این کتاب سعی شده دو موضوع مورد توجه خوانندگان محترم قرار گیرد؛ در موضوع اول علاوه بر بررسی زمینههایی که منجر به شهادت امام حسین(ع) شد به این نکته میپردازد که باید چگونه آن زمینهها را ارزیابی کرد تا امروز جامعهی اسلامی گرفتار همان تفکراتی نشود که به اسم توسعهی غربی زمینهساز ضد ارزششدن ارزشها میگردد، و اینکه آن تفکر چه خصوصیاتی دارد و چگونه باید از آن فاصله گرفت.
🔺موضوع دوم، توجه به روش حضرت سیدالشهداء(ع) است که حضرت چگونه توانستند جهان اسلام را از نقشهی عظیم سرکرده امویان یعنی معاویه رهایی بخشند و راز این رهایی را چگونه باید جستجو کرد رازی که اصحاب حضرت متوجه آن شدند و به زیبایی تمام حضرت را یاری کردند، اما نه برای شهیدنشدن، بلکه برای تحقق زیباترین شهادت.
#محرم
@patogh_ketab_ardakan
هدایت شده از کتابشهر ایران !شعبهاردکان¡
#گزیده_ای_از_کتاب📚
در «چگونهديدنِ کربلا»؛ بايد به لبخندهاي حسين در قتلگاه نيز چشم دوخت که چه خطر بزرگي را از سر اسلام عزيز بهدر برده است که اينچنين در خون خود قهقهه ميزند و صداي شکر خود را از اين پيروزي به آسمان بلند کرده است؟
در «چگونهديدنِ کربلا»؛ اگر جايگاه مناجاتهاي شب عاشورا درست ديده نشود، هرگز کربلا ديده نشده است و هرگز راز نشاط و اميدواري حسينu در بعد از ظهر عاشورا فهميده نخواهد شد و از حادثه کربلا که بايد تا ابد جان ما را گرم نگه دارد محروم ميشويم.
در «چگونهديدنِ کربلا»؛ وقتي براي تو محبوبترين انسانها، اصحاب کربلا خواهند بود که بفهمي چه ميفهميدند که اينچنين مرگي را انتخاب کردند، و پروانهوار در کنار مولايشان پَرپَر شدند تا در شهادت مولايشان او را کمک کرده باشند و نه در حفظکردن و ماندن آن حضرت. آيا عجيبتر از اين ميشود که ياران امام، امام را در تحقق بهترين شهادت ياري کنند؟ چه رازي در ماندگاري اسلام در اين نوع مُردن يافتند؟
سعي کن کتاب را جهت يافتن چنين رازي ورق بزني.
@patogh_ketab_ardakan
هدایت شده از کتابشهر ایران !شعبهاردکان¡
#معرفی_کتاب📚
#آسمانی_نشان_آسمانی_بمان
🔻در طول تاریخ، موضوع «زن» همیشه در مرکز توجه انسان بوده و در عصر ما نیز همچنان، موضوعی بحث برانگیز در محافل گوناگون است.
🔸یکی از کتابهای خواندنی برای خانواده ها بویژه خانمها که به قلم شیرین آقای عباسی ولدی به نگارش درآمده دراین کتاب به پاسخ این سوال پرداخته شده است: زن، #خانهداری یا #اشتغال؟
🔹جایگاه زن در خانواده، سنگ محک پیشرفت و عقبماندگی، چرا زنها از خانه گریزان هستند، زنی که در خانه کاری ندارد، چه کند؟ با بار منفی خانهداری چه باید کرد؟ احکام اسلام راجع به حقوق زن در خانهداری، کار کردن مرد در خانه، اهداف و علاقهمندیهای شخصی زن، از جمله مواردی است که نویسنده در بخش اول کتاب مورد بررسی قرار داده است.
چرا زنان به کار بیرون از خانه گرایش دارند؟
چرا کارفرمایان علاقه بیشتری به استخدام زنان دارند؟
مگر گرانی و فقر را نمیبینید؟
با پسرانی که دنبال زن شاغل هستند، چه باید کرد؟
میخواهید خانمها را عقب نگه دارید؟
و اشتغال زنان و اختلاط با مردان
و ...
مباحث دیگری است که در این کتاب واکاوی شده است.
@patogh_ketab_ardakan
هدایت شده از کتابشهر ایران !شعبهاردکان¡
#گزیده_ای_از_کتاب📚
گِلت را که می سرشت، روی پیشانی ات نوشت: تو انعکاس مهربانی من باش روی زمین. زنت آفرید تا دنیا از لطافت، خالی نباشد. مایه ی آرامش مَردت کرد تا او، هر اندازه قوی، محتاج تو بماند. پایه های خانواده را روی دل سرشار از محبتت بنیان کرد تا محبوب ترینش را به مهربان ترینش سپرده باشد.
دامنت را محل عروج انسان کرد تا هر کس که به آسمان رسید، خودش را مدیون تو بداند. بهشت را درست گذاشت زیر پای تو، تا قدم به هر خانه ای گذاشتی، بوی بهشت بگیرد.
ای نمایش رحمت خدا روی زمین! به هوش باش که مردواره کردن تو، خلاصه ی نقشه ای است که قبیله ی شیطان برایت کشیده اند.
زن باش تا همیشه محبوب بمانی، هم محبوب خدا و هم محبوب خلق خدا. تو اهل آسمانی، پس تو ای آسمانی نشان! آسمانی بمان.
@patogh_ketab_ardakan
هدایت شده از کتابشهر ایران !شعبهاردکان¡
مسابقه کتابخوانی📚
#هفت_شهر_عشق
🎁 به همراه ده ها جایزه ارزنده🎁
مواردموردنیاز جهت ثبت نام در مسابقه کتابخوانی:
✅۱.نام ونام خانوادگی
✅۲.کد ملی
✅۳.شماره گذرنامه(برای افراد غیر ایرانی)
✅۴.تاریخ تولد
✅۵.شماره تماس(درفضای مجازی)
✅۶.شهرمحل سکونت
لطفا موارد ذکر شده را به آی دی زیر ارسال نمایید:
@Masoudifard
🕐مهلت ثبت نام: ۲۶ مهر ماه(پایان ماه صفر)
زمان آزمون: 2⃣ آبان ماه
⚠️مسابقه ویژه استان یزد⚠️
@patogh_ketab_ardakan
هدایت شده از کانون قرآن اردکان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ما_ملت_شهادتیم
◼سخنران:حجت الاسلام حیدریان
🔺️یعنی تا الان ۳۱۳ نفر پیدا نشده که امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ظهور کنه؟؟
◼معرفی کتاب⬅️نگین آفرینش
شب هشتم محرم مسجد رضوان کانون قرآن اردکان
@kanoonquran