🔻تو آدم نمیشوی
▪️روزی روزگاری پادشاهی به وزیرش می گوید که: ای وزیر من زمانی که جوان بودم پدرم همیشه به من می گفت "تو آدم نمیشی". خیلی دوست داشتم تا بتوانم نظرش را عوض کنم.
▫️وزیر می گوید: قربان شما هم اکنون یک پادشاه هستید. به نظرم شرایطی فراهم آورید که پدرتان شما را ببیند، آنگاه نظرش تغییر خواهد کرد.
بنابر حرف وزیر، پادشاه دستور می دهد که شرایط سفر را به روستایی که پادشاه در آنجا بدنیا آمده بود فراهم کنند تا پدرش که هنوز در خانه ی قدیمی خودش در آن روستا زندگی می کرد او را ببیند.
پادشاه با تمام عظمت خود به همراه وزیران و سربازان و همراهان سوار بر اسب زیبا و با وقار خود به روستا می روند. سپس دستور می دهد تا سربازان پدرش را از خانه اش گرفته و به میدان روستا بیاورند.
همه ی اهالی روستا در حال تکریم و تعظیم به پادشاه بودند اما زمانی که پدر پادشاه به میدان می آید خیلی آرام و ساده در مقابل پادشاه که بر اسب سوار بود می ایستد.
▪️پادشاه می گوید که: ای پدر ببین من پسرت هستم. همان کسی که می گفتی آدم نمی شود. ببین که من هم اکنون پادشاه این مملکت هستم و همه از من فرمان می برند. حال چه می گویی؟
▫️پیرمرد نگاهی به روی پسرش می اندازد و می گوید: من هنوز سر حرف هستم. تو آدم نمیشی.
من هرگز نگفتم تو پادشاه نمیشی، گفتم تو آدم نمیشی. تو اگر آدم بودی به جای اینکه سرباز بفرستی دنبال من خودت می آمدی در خانه را می زدی و من در را برایت باز می کردم. اگر تو آدم بودی حال که من آمده ام به احترام من که پدرت هستم از اسب پیاده میشدی.
نه، من از نظرم بر نمی گردم. تو آدم نمیشی.
#حکایت
👳 @mollanasreddin 👳
🔴 چهار هزار ملک در کربلا منتظر ظهور هستند
و لقد نزل الی الارض من الملائکة اربعة آلاف لنصره فوجدوه قد قتل فهم عند قبره شعث غبر الی ان یقوم القائم فیکونون من انصاره و شعارهم یا لثارات الحسین
به تحقیق چهار هزار فرشته برای نصرت و یاری حسین [ علیه السلام] به زمین فرود آمدند. آنان هنگامی که نازل شدند، دیدند حسین [ علیه السلام] کشته شده است، از این رو، ژولیده و غبارآلود در نزد قبر آن حضرت، اقامت کردند و همچنان هستند تا این که قائم، قیام کند و آنان از یاوران و سپاه آن حضرت خواهند بود و شعارشان یا لثارات الحسین است.
📚 بحار الانوار، ج ۴۴ص ۲۸۵
الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
🌐@kashkool_et
هدایت شده از ملانصرالدین👳♂️
🔻علم اندوزی
📜 لقمان حکیم به فرزندش فرمود: با دانشمندان هم نشینی کن! همانا خداوند دل های مرده را به حکمت زنده می کند، چنان که زمین را به آب باران.
#پند
#لقمان
👳 @mollanasreddin 👳
هدایت شده از شبکه حضرت ولی عصر (عج)
47.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کرامات حضرت رقیه(سلام الله علیها)
💠
آیت الله حسینی قزوینی
#کرامات #حضرت_رقیه_س
#شبکه_جهانی_حضرت_ولیعصر_عج
وبسایت رسمی: (www.valiasr-aj.com)
ایتا: 🔻🔻🔻
https://eitaa.com/joinchat/2849767479C0d5e53a286
🔻رحمت خدا
🌴ﭘﯿﺮﻣﺮﺩی ﺗﻬﯽ ﺩﺳﺖ، ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻧﻬﺎﯾﺖ ﻓﻘﺮ ﻭ ﺗﻨﮕﺪﺳﺘﯽ ﻣﯽ ﮔﺬﺭﺍﻧﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺳﺎﺋﻠﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺯﻥ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﺶ ﻗﻮﺕ ﻭ ﻏﺬﺍﺋﯽ ﻧﺎﭼﯿﺰ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ.
🌴ﺍﺯ ﻗﻀﺎ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺁﺳﯿﺎﺏ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﺩﻫﻘﺎﻥ ﻣﻘﺪﺍﺭﯼ ﮔﻨﺪﻡ ﺩﺭ ﺩﺍﻣﻦ ﻟﺒﺎﺱ ﺍﺵ ﺭﯾﺨﺖ ﻭ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﮔﻮﺷﻪ ﻫﺎﯼ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻢ ﮔﺮﻩ ﺯﺩ ﻭ ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺮ ﻣﯽ ﮔﺸﺖ ﺑﺎ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺧﻮﺩ ﺳﺨﻦ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﺸﺎﯾﺶ ﺁﻧﻬﺎ ﻓﺮﺝ ﻣﯽ ﻃﻠﺒﯿﺪ ﻭ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ :ﺍﯼ ﮔﺸﺎﯾﻨﺪﻩ ﮔﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﻧﺎﮔﺸﻮﺩﻩ ﻋﻨﺎﯾﺘﯽ ﻓﺮﻣﺎ ﻭ ﮔﺮﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﮔﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎ ﺑﮕﺸﺎﯼ.
🌴ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﻋﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻣﯽ ﺭﻓﺖ، ﯾﮑﺒﺎﺭﻩ ﯾﮏ ﮔﺮﻩ ﺍﺯ ﮔﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺩﺍﻣﻨﺶ ﮔﺸﻮﺩﻩ ﺷﺪ ﻭ ﮔﻨﺪﻡ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﺭﯾﺨﺖ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺷﺪﺕ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪ ﻭ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ:
🍂ﻣﻦ ﺗﻮ ﺭﺍ ﮐﯽ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﯼ ﯾﺎﺭ ﻋﺰﯾﺰ
🍂ﮐﺎﯾﻦ ﮔﺮﻩ ﺑﮕﺸﺎﯼ ﻭ ﮔﻨﺪﻡ ﺭﺍ ﺑﺮﯾﺰ
🍂ﺁﻥ ﮔﺮﻩ ﺭﺍ ﭼﻮﻥ ﻧﯿﺎﺭﺳﺘﯽ ﮔﺸﻮﺩ
🍂ﺍﯾﻦ ﮔﺮﻩ ﺑﮕﺸﻮﺩﻧﺖ ﺩﯾﮕﺮ ﭼﻪ ﺑﻮﺩ؟!
🌴ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﻧﺸﺴﺖ ﺗﺎ ﮔﻨﺪﻡ ﻫﺎﯼ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﺭﯾﺨﺘﻪ ﺭﺍ ﺟﻤﻊ ﮐﻨﺪ ﻭﻟﯽ ﺩﺭ ﮐﻤﺎﻝ ﻧﺎﺑﺎﻭﺭﯼ ﺩﯾﺪ ﺩﺍﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﮔﻨﺪﻡ ﺭﻭﯼ مقداری ﺍﺯ ﺯﺭ ﺭﯾﺨﺘﻪ ﺍﺳﺖ!
ﭘﺲ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻓﻀﻞ ﻭ ﺭﺣﻤﺖ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﯼ ﺷﺪ ﻭ ﻣﺘﻮﺍﺿﻌﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺳﺠﺪﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﻃﻠﺐ ﺑﺨﺶ ﻧﻤﻮﺩ.
#حکایت
#پند
#رحمت
👳 @mollanasreddin 👳
هدایت شده از زمانه
35.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مستند کوتاه| تاریخچۀ پیادهروی اربعین؛ از سال ۶۱ قمری تا امروز
🔹پیادهروی اربعین از آیینهای امروز و دیروز نیست؛ قصههای فراوانی دارد از همان اولین اربعین ۶۱ قمری تا امروز که ۱۳۸۴ سال میگذرد. در این مستند کوتاه گذری کردهایم بر همین قصهها.
🍃[ #زمانه: پویشی برای همه مردم ایران ]✨
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 @zamanehh
🔻کریم
🌳درویشی تهی دست از کنار باغ کریم خان زند عبور میکرد . چشمش به شاه افتاد و با دست اشارهای به او کرد . کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند .
🌳کریم خان گفت : این اشاره های تو برای چه بود ؟
درویش گفت : نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم .
آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده ؟
🌳کریم خان در حال کشیدن قلیان بود ؛ گفت چه میخواهی ؟
درویش گفت : همین قلیان ، مرا بس است !چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت . خریدار قلیان کسی نبود جز کسی که می خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد ! پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد !روزگاری سپری شد.
🌳درویش جهت تشکر نزد خان رفت .
ناگه چشمش به قلیان افتاد و با دست اشارهای به کریم خان زند کرد و گفت : نه من کریمم نه تو ؛ کریم فقط خداست ، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.
#داستان
#پند
#کریم_خان_زند
👳 @mollanasreddin 👳
#به_استقبال_اربعین :👇
🖤❤️💚❤️🖤 اموالتان را بفروشید و بروید کربلا
👈🏻امامالصّادق (ع) فرمودند :
اگر مردم به خير و بركتى كه در زيارت حضرت امام حسین بن علی (ع) است، آگاهی داشتند، جهت نایل شدن به این زیارت، قطعاً با شمشير می جنگیدند و اموال خود را فروخته و به زيارت آن جناب می رفتند. پس مبادا در رفتنِ به زيارت آن جناب بی رغبت باشيد، زیرا خيرى كه در زيارت آن حضرت است بيشتر از آن است كه بتوان به شمار آورد.
📚کامل الزّیارات، ص۸۷
🌹🌷🌹پیرمرد عراقی تعریف میکرد :
در جریان انتفاضه شیعیان عراق در سال 1991 میلادی، عدهای از ماها را در کربلا دستگیر کردند و به بیابانی بردند و بر روی تپهای از ریگ پیاده کردند. کامل حسین، داماد صدام(لعنةاللّه علیه) و مأمور حمله به حرم امام حسین (ع) در آنجا بود، همه را روی ریگها نشاندند. کامل حسین جلو آمد ویک تفنگ از دست سربازی گرفت و در جلوی ما ایستاد و گفت: شماها طرفدار امام حسین (ع) هستید یا طرفدار صدام حسین(لعنةاللّه علیه)؟!؟... کسی جواب نداد!... بار دوم گفت: هر کس طرفدار امام حسین(ع) است بلند شود و هر کس طرفدار صدام حسین(لعنةاللّه علیه) است بنشیند... کسی بلند نشد! ناگاه یک جوان ۱۶ ساله بلند شد و گفت: من طرفدار امام حسین (ع) هستم. کامل حسین گفت: برو آنجا بایست. او رفت در مقابل همه ایستاد. بار دیگر کامل حسین گفت: هر کس طرفدار امام حسین(ع) است بلند شود. کسی جرأت نکرد بلند شود. کامل حسین سلاح را به طرف آن جوان شانزده ساله گرفت و او را به شهادت رساند. بار دیگر رو کرد به ما و گفت: طرفدار امام حسین(ع) هستی یا طرفدار صدام حسین!؟ جوانی دیگر بلند شد و گفت: من طرفدار امام حسین (ع) هستم. کامل حسین او را نیز به شهادت رساند. و بعد از آن هر چه گفت: کدام یک از شماها طرفدار امام حسین(ع) هستید؟ کسی جواب نداد. لذا ما را به شهر آوردند و آزاد کردند. شب در خواب امام حسین(ع) را دیدم, که کنار ضریح مطهّر ایستاده و جنازه آن جوان شانزده ساله را آوردند. حضرت فرمودند: کنار شهداء دفنش کنید. او را دفن کردند و سپس جنازه شهید دوّمی را آوردند، حضرت فرمود: او را در ضریح دفن کنید. برای من این سؤال پیش آمد که چرا امام(ع) میان این دو شهید تفاوت قائل شدند! لذا از آن حضرت علتش را پرسیدم!؟... حضرت فرمودند :
جوان اوّلی نمیدانست سرنوشتش چه میشود. ولی در عین حال بلند شد و طرفداریش را از ما اعلام کرد، لذا جزء شهداء دفن شد. ولی جوان دوّمی با اینکه دید آن یکی به شهادت رسیده ولی باز هم بلند شد و طرفداریش از ما را اعلام کرد ، گفتم: در ضریح دفنش نمایند
کتاب خاطرات دردناک، ناصر کاوه
《صَلَّی اللهُ عَلَیْکَ یا اَباعَبدالله الحسین》
✧✾════✾✰✾════✾✧
🌷🌹🌷شیر سامرّاء :
سفر زیارتی اربعین را هیچ وقت ترک نکنید..، شهید مدافع حرم مهدی نوروزی
👈 همسرش در مورد توصیههای شهید ، نسبت به شرکت در پیاده روی اربعین میگوید :
آقامهدی همیشه به بنده میگفت که سفر زیارتی امام حسین(ع) را هیچ وقت و تحت هیچ شرایطی ترک نکن! حتّی اگر شده سالی یک مرتبه ، آن هم در موقع اربعین شهادت امام حسین (ع) خود را به کربلا برسان. حتّی اگر شده فرش خانهات را بفروش و مقدّمات سفر کربلا را مهیّا کن و این سفر را ترک نکن و این شاخصترین سخنی بود که آقا مهدی درباره سفر اربعین به بنده میگفت.
#شهید_مهدی_نوروزی
#هر_زائر_اربعین_نایب_یک_شهید
#روضه_امام_سجّاد(ع)
🍃یکی ازاصحاب خاصّه حضرت سجّاد(ع) درمدینه ، مجلس روضه ای را فراهم می بیند و امام زین العابدین (ع) را دعوت میکند، روضه خوان ابیاتی میخواند وهمه شروع به گریه و زاری میکردند. درآخر مجلس روضه ، دیده اند امام سجّاد(ع) نعلین ها(کفش)های شرکت کنندگان را با تحت الحَنَک خود تمیز میکند و در پیش پای آنها جفت میفرمایند و در حقّشان دعا میکنند.
📚األبُکاء لِلحسیـن ص۳۷۴
🏴 #اربعین
•┈••✾•✾••┈•
🆔 https://ble.ir/dinitehran
🆔 https://eitaa.ir/dinitehran
هدایت شده از شبکه معراج
💠وصیت نامه بسیار عجیب یک شهید:
به مردم بگویید امام زمان (عج) پشتوانهی این انقلاب است.
🌹بعد از جنگ، در حال تفحص در منطقهی کردستان عراق بودیم که به طرز غیرعادی جنازهی شهیدی را پیدا کردیم.
از جیب شهید، یک کیف پلاستیکی در آوردم، داخل کیف، وصیتنامه قرار داشت که کاملا سالم بود و این چیز عجیبی بود.
🌹در وصیتنامه نوشته بود :
من سیدحسن بچهی تهران و از لشکر حضرت رسول (ص) هستم...
پدر و مادر عزیزم! شهدا با اهل بیت ارتباط دارند.
اهل بیت، شهدا را دعوت میکنند...
پدر و مادر عزیزم!
من در شب حمله یعنی فردا شب به شهادت میرسم.
جنازهام هشت سال و پنج ماه و ٢۵ روز در منطقه میماند.
بعد از این مدت، جنازهی من پیدا میشود و زمانی که جنازهی من پیدا میشود، امام خمینی در بین شما نیست.
این اسراری است که ائمه به من گفتند و من به شما میگویم.
به مردم دلداری بدهید.
به آنها روحیه بدهید و بگویید که امام زمان (عج) پشتوانهی این انقلاب است.
بگویید که ما فردا شما را شفاعت میکنیم .
بگویید که ما را فراموش نکنند.
✅ بعد از خواندن این وصیتنامه درباره عملیاتی که لشکر حضرت رسول (ص) آن شب انجام داده بود تحقیق کردیم، دیدیم درست در همان تاریخ بوده و هشت سال و پنج ماه و ٢۵ روز از آن گذشته است.
✍️راوی: سردار حسین کاجی
📚برگرفته از کتاب خاطرات ماندگار؛ ص١٩٢ تا ١٩۵
🇮🇷افق روشن👈https://eitaa.com/joinchat/3066953922C43f0dffc9d
💌حضرت علی علیه السلام
عبَادَ اللَّهِ الْآنَ فَاعمَلوا وَ الْأَلْسُنُ مُطْلَقَةٌ وَ الْأَبْدَانُ صَحِيحَةٌ وَ الْأَعْضَاءُ لَدْنَةٌ وَ الْمُنْقَلَبُ فَسِيحٌ وَ الْمَجَالُ عَرِيضٌ، قَبْلَ إِرْهَاقِ الْفَوْتِ وَ حُلُولِ الْمَوْتِ، فَحَقِّقُوا عَلَيْكُمْ نُزُولَهُ وَ لَا تَنْتَظِرُوا قُدُومَهُ.
اى بندگان خدا؛
هم اكنون عمل كنيد كه زبانها آزاد و بدن ها سالم و اعضاء و جوارح آماده اند و راه بازگشت فراهم و فرصت زياد است،
پيش از آن كه وقت از دست برود و مرگ فرا رسد،
پس فرا رسيدن مرگ را حتمى بشماريد و در انتظار آمدنش به سر نبريد.
📕 نهج البلاغه #خطبه_196
🔶 @Nahj_Et