تو این فکر بودم که کاش به بابام میگفتم از عراق برام خلخال بگیره بیاره . دیدم مامانم یه چیز فلزی ِ نقرهای از کیف ِ بابام درآورد گفت پس این چیه .. بابامم گفت واسه مهلاست ، خودش میدونه چیه ، تازه براش طوافشم دادم : ) ) ) .
مَسـلَك .
محبوبم ؛ بیا برو جای من تو صف وایس برام غذا بگیر : )
محبوبم ؛ ولی من تو رو از چشم همه پنهون میکنم جز خودم : ) .