eitaa logo
اندیشکده راهبردی فتح
2.6هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
3.6هزار ویدیو
82 فایل
کانال رسمی استاد مهدی امینی رئیس اندیشکده فتح andishkadefath.ir ارتباط باما @Mahdiamini1400 rubika.ir/mastermahdiamini t.me/Mastermahdiamini twitter.com/m_amini313?s=08 aparat.com/andishkadefath گروه بحث و گفتگو: eitaa.com/joinchat/2094465035C2c9f3e6e0f
مشاهده در ایتا
دانلود
✍🏼 شواهد نشان داده پوشش و حجاب در مسیر موفقیت بانوان هیچ وقت محدودیت زا نبوده و نیست.. 📌 is.gd/SfUkv6 ✅ کانال رسمی اندیشکده راهبردی فتح
بیدارباش - استاد مهدی امینی.mp3
35.32M
🔸بیدارباش - ویژه برنامه ۱۵ خرداد با حضور (مدرس؛ نویسنده و پژوهشگر حوزه علوم استراتژیک و رئیس اندیشکده راهبردی فتح) 🎙رادیو نمایش 🗓۱۴۰۱/۰۳/۱۵ ✅ کانال رسمی اندیشکده راهبردی فتح
🔹قهرمان من حاج قاسم سلیمانیه که تو سن ۶۳ سالگی ساعت ۱:۲۰ شب حین نگهبانی از این مرز و بوم به شهادت رسید که مبادا من تو خواب نازم احساس ناراحتی بکنم -نه اون فوتبالیست مفت خور و شکم گنده ای که تو سن ۵۵ سالگی بزرگ ترین دغدغه زندگیش گردن بند ۸۰۰ میلیونیشه! 🔸قهرمان من محسن حججیه که تو اوج جوونی بدون هیچ چشم داشتی از زندگیش گذشت که مبادا پوتین اجنبی خاک مملکت منو لمس کنه -نه اون بی شرافتی که زیر سایه امنیتی که حاصل خون شهداست تو قلب نا امن ترین منطقه دنیا با خیال راحت پله های ترقی رو طی می‌کنه اما باز هم راضی نیست و از عالم و آدم طلبکاره و به بانیان امنیت لگد میزنه! در حالی که اگر همین بچه ها نبودند الان به جای دغدغه رنگ مدال، تو فکر این بود قراره برده جنسی کدوم یکی از فرماندهان داعشی بشه! 🔹قهرمان من اون جانباز ویلچریه که اگر چه ناتوان و عاجزه اما به هر بدبختی هم که شده به وقت پخش سرود ملی ایران نیم خیز میشه که مبادا به سرود ملی بی احترامی کرده باشه! -نه اون ورزشکار نمک نشناسی که اگر چه با امکاناتی که همین نظام در اختیارش گذاشت به مقام رسید ، ولی به جای تشکر و قدرانی ، در ازای خوش رقصی برای اجنبی به سرود ملی کشور اهانت ، و ایران رو مضحکه تمام دنیا می‌کنه! 🔸قهرمان من شهید مصطفی صدرزاده‌ست که توی خون خودش غلت خورد که مبادا روزی پرچم کشور من توسط دشمن نقش بر زمین بشه -نه اون وطن فروشی که عارش میشه با پرچمی که صد ها هزار شهید خرجش شدند دور افتخار بزنه بلکه اجنبی دو تا استخون بندازه جلوش! وطن فروش قهرمان من نیست!
🏴 در منطقه وقتی نفس بچه ها از شدت گرما می گرفت، علی آقا به سرو کله هایشان آب می پاشید تا خنک شوند. بعضی وقت ها با پا در چاله ها می افتاد و پای مصنوعیش می شکست. هر روز می نشست چسب قطره ای می زد. عکس هایش را که بچه ها گرفته اند، هست. گاها برادران مسئول دل شان می سوخت، می رفتند برایش پای مصنوعی می گرفتند. علی آقا ماموریتش را به نحو احسن انجام داد. هر کسی در یک مقطعی ماموریتش را انجام می دهد. بالاخره این پرچم زمین نمی خورد، دست یکی دیگر می افتد. تفحص هم تا حالا تعطیل نشده مقاطعی از این گروه و به آن گروه منتقل می شود. هر که لیاقت نداشته باشد، از او می گیرند و به یک گروه دیگر می دهند. علی آقا این جا بیشتر از همه کار می کرد و همه را تنبل کرده بود. به خاطر این که فکه را مثل زمان جنگ می دید. قطعه ای که از زمان جنگ مانده و هنوز هم می شود در آن زندگی کرد. جایی است که نفس شهدا هنوز هم در آن دمیده می شود. یعنی شهدا در آن حضور دارند با همان شور و حال و صفای زمان جنگ. ص۲۷۸ ✍خاطرات محمدحسن منافی 📕به اهتمام مهدی امینی ✅ کانال رسمی اندیشکده راهبردی فتح
13267_341.mp3
4.14M
⏯️ 🎤حاج ♦️ (ره) ✅کانال رسمی اندیشکده راهبردی فتح
ما به امام خیلی بدهکاریم ما فقط نه تمام گذشتگان، ما و تمام آیندگان همه‌ی کسانی که از صدها سال پیش از عصر امام، برای آزادی این مرز و بوم جنگیدند و خونشان بر زمین ریخت، همه‌ی کسانی که برای سربلندی اسلام قد برافراشتند و ایستادند، همه به امام مدیونند؛ چون کار نا‌تمام‌ آن‌ها را، امام بود که بالاخره تمام کرد. ما و آیندگانِ پس از ما نیز البته خیلی بیشتر به امام بدهکاریم؛ نفسی که می‌کشیم، قدمی که بر می‌داریم، تحقیری که نمی‌شویم، آرامشی که داریم، غرورمان را، امنیتمان را، جایگاهمان را،‌ شرف و عزت‌مان را؛ همه را مدیون امامیم. دِینی که جز با ادامه‌‌ دادن راه امام، از پس ادایش بر نخواهیم آمد. خلاصه همه‌ی آزادگان جهان به امام بدهکارند؛ امام بود که راه و رسم آزادگی را نشان داد و ثابت کرد که تحقق آزادی شدنی است. ✅کانال رسمی اندیشکده راهبردی فتح
مداحی آنلاین - احیاگر شعائر حسینی لبیک یا خمینی - مهدی رسولی.mp3
4.56M
🎤 🎧 احیاگر شعائر حسینی ✅کانال رسمی اندیشکده راهبردی فتح
به مناسبت سالگرد ارتحال بنیانگذار انقلاب اسلامی ⚜حضرت امام روح‌الله (ره)⚜ و ⚜قیام پانزده خرداد⚜ ⚜ سخنران: رئیس اندیشکده راهبردی فتح 📆 زمان: دوشنبه ۱۵ خردادماه۱۴۰۲ بعد از نماز مغرب و عشاء 🔰 مکان: میدان قزوین، خیابان قزوین، خیابان غفاری، نبش کوچه نورکامی، مسجد توتونچی 🔹در جمع منتخب بسیجیان خواهر و برادر به همت حوزه مقاومت بسیج ۲۱۵ ایثار پایگاه مقاومت بسیج الهادی(ع) ✅کانال رسمی اندیشکده راهبردی فتح
✍🏼 خبر آمد خبری در راه است 📌 is.gd/7kRL8C ✅ کانال رسمی اندیشکده راهبردی فتح
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ❇️ متعهد به اسلام 🔰 هیچکس را نمی‌توانید مثل آقای خامنه‌ای پیدا کنید 🔰 توصیف رهبر انقلاب در بیان امام خمینی(ره) 📆 به مناسبت انتخاب به رهبری انقلاب اسلامی ایران ✅کانال رسمی اندیشکده راهبردی فتح
✍🏼 اقایون مسئول،حواستون هست روز به روز آخرتتون داره اباد تر میشه ...؟ 📌 is.gd/JdttGY ✅ کانال رسمی اندیشکده راهبردی فتح
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این یهودی رئیس بنکداران در قبل از انقلاب است صحبت هایش شنیدنی است... ✅کانال رسمی اندیشکده راهبردی فتح
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥بدون تعارف با کسی که مداح قیامِ مردم ورامین بود ✅ کانال رسمی اندیشکده راهبردی فتح
🔸روایت حاج محمد تقی علايی ( از مبارزان و از شاهدان عيني قيام 15 خرداد ورامین ) از قیام مردم ورامین: از آغاز حركت مردم پيشوا تا شهادت 70 نفر از مردم در باقرآباد ساعت 2:30 سينه‌زنان از صحن امامزاده جعفر(ع) به طرف پل حاجي، قلعه‌سين حركت كرديم؛ تمام مردم با اين ايمان و يقين راه در پيش گرفته بودند؛ از پل كارخانه قند نيز عبور كرديم؛ جمعيت رو به افزايش بود؛ در طول مسير زنان و مردان زيادي و حتي پيرمرداني از جمله مشهدي حسن جعفري قصاب، حاج‌رحيم قاليباف و پيرمردان قديمي به ما پيوستند. نزديكي موسي‌آباد رسيديم؛ ايستاديم تا جامانده‌ها به ما برسند و مبلغی هم جمع‌آوری كرديم تا عده‌ای به شهرري بروند و غذا و مكانی برای جمعيت تدارك ببينند. به اول جاده پوئينك رسيديم از آنجا تا باقرآباد يك كيلومتر راه است؛ در واقع با آن جمعيت نزديك 15 هزار نفري 22 كيلومتر راهپيمای‌ كرديم؛ و موقع اذان مغرب به باقرآباد رسيديم. ادامه دارد... 📖 - جلد اول 🖊تحقیق و پژوهش: استاد مهدی امینی ✅ کانال رسمی اندیشکده راهبردی فتح
⚜توفیقی شد در رکاب به خانواده سرداران شهید علی قمی و سعید مهتدی عرض ادب کنم... فضایی آکنده از لطافت و زیبایی مادران شهدا یک پارچه نور خدایی😍🌸 و خاطرات زیبای حاج احمد از شهدا ✅ کانال رسمی اندیشکده راهبردی فتح
🔸روایت حاج محمد تقی علايی ( از مبارزان و از شاهدان عيني قيام 15 خرداد ورامین ) از قیام مردم ورامین: بخش دوم ... به نظر من عشق مقدم بر عقل است. زيرا گاه عشق، عقل را غافلگير مي‌كند. عشق كاری می‌كند كه عقل بعد از 40سال مي‌گويد: «چه‎كاری كردی!» عقل در آن زمان مي‌گفت: «بازاريیهای تهران، دانشگاهی‌ها، حوزه‌های علميه، شهرهای بزرگ چه‌كار مي‌كند؟ اگر آنها قيام كردند شما هم قيام كنيد» اما عشق می‌گفت: «وظيفه خودت را انجام بده؛ هركس هرچه می‌خواهد انجام دهد.» ما عاشق راه‌مان بوديم و همين باعث شد كه تمام كسانی كه همراه ما بودند، از باقرآباد برنگردند و تا جايي رفتند كه تير به سينه‌هايشان اصابت كرد؛ عده‌ای شهيد و مجروح شدند و مردم ناچار عقب‌نشينی كردند. نيروهای نظامی روی پل باقرآباد ايستاده بودند؛ با اين حال جمعيت با همان صلابت پيش رفت‌، تا به پل رسيديم؛ علي‌رغم هشدارهای پی‎درپی نيروهای نظامی، جمعيت همچنان به سوی پل در حركت بود و هر لحظه متراكم‌تر می‌شد. سرهنگ بهزادی فرمانده نيروهای نظامی وقتی ديد كه هشدارهايشان نتيجه‌ای ندارد، خودش پا پيش گذاشت‌ و با صدای بلند گفت: «چه‎كسی رئيس شماهاست‌؟» و پاسخی نشنيد. دوباره سؤال خود را تكرار كرد. در اين لحظه «سيدمرتضی طباطبايی» قدمي جلوتر گذاشت و گفت: «اين جمعيت رئيسی ندارد. همگی به تهران مي‌روند تا برای آزادی مرجع تقليدشان حضرت آيت‌الله خميني تحصن كنند.» سرهنگ بهزادی گفت: «من دستور آتش دارم؛ به مردم بگوييد برگردند و نمي‌گذارم از پل باقرآباد عبور كنيد». شهيد عزت‌الله رجبي جوان رشيدي بود كه آن زمان پسر 20روزه‌اي به نام علي داشت؛ او گفت: «اگر ما مي‌خواستيم برگرديم تا اينجا نمي‌آمديم.» سرهنگ بهزادي دستور آتش داد؛ جمعيت به صف ايستاده بودند؛ سيد مرتضي طباطبايي و عزت‌الله رجبي از نخستين شهداي اين قيام بودند؛ من صف دوم و پشت چاه‌هاي قديمي ايستاده بودم؛ خيلي از مردم كه در صف اول بودند تير خورده به شهادت رسيدند. پيكرهاي شهدا و مجروحان 15 خرداد را با كاميون از باقرآباد خارج كردند حدود 70 نفر شهيد و 120 نفر مجروح شدند؛ دست مرحوم «حاج‌احمد جنيدي» نيز در آنجا تير خورد؛ مأموران چند دقيقه‌اي تيراندازي كردند و لحظه‌اي آرام گرفتند؛ هوا تقريباً تاريك بود؛ خودمان را به مجروحان و شهدا رسانديم؛ مرتضي مهابادي شهيد شد و برادرش رضا بر اثر اصابت سرنيزه فرق سرش شكافته شده بود كه سال گذشته به رحمت خدا رفت. سيدحسن طباطبايي در گوشه‌اي پاي خود را در آغوش گرفته بود؛ خود را به او رساندم از احوالاتش پرسيدم و او گفت: «پايم تير خورده است» پاي سيدحسن طباطبايي را بستيم كه خونش بند بيايد زير بغل او را گرفتيم آورديم لب خيابان تا به عقب برگردانيم. هوا تاريك شده بود و مأمورين ما را زير نظر داشتند و به طرف ما به صورت رگبار شليك مي‌كردند. ما سيد را همان لب خيابان رها كرديم و رفتيم داخل گندم‌زار پنهان شديم، من از داخل گندم‌زار مي‌ديدم كه ماشين‌ها را آوردند و شهدا و مجروحين را از روي خيابان و حاشيه گندم‌زارها جمع‌آوري مي‌كردند. آن‌ها نورافكن ماشين‌هاي نظامي را روشن كرده بودند و شهدا و مجروحين را داخل كاميون ارتشي مي‌ريختند كه براي معالجه مجروحان آنها را به بيمارستان فيروزآبادي شهرري بردند. در اين قيام سه اتوبوس و يك جيپ از تشكيلات ژاندارمري، يك اتوبوس از گروهان ورامين، به فرماندهي سرهنگ بهزادي از تهران و سرگرد كاوياني از شهرري به آن جا آمده بودند. از گندم‌زارهاي باقرآباد در حالي كه پايم مجروح شده بود، خود را به پيشوا رساندم؛ در شهر پيشوا حكومت نظامي برقرار بود؛ عده‌اي از مردم را دستگير كرده بودند و با كتك از آنها اعتراف مي‌گرفتند.» 📖 - جلد اول 🖊تحقیق و پژوهش: استاد مهدی امینی ✅ کانال رسمی اندیشکده راهبردی فتح
✍ نعمت های جهان روان و درحال حرکت هستند همانند باران! باران وقتی میبارد هرکس به اندازه ظرف باورهایش از نعمت های خداوند، سهم میبرد! ظرف ذهنت را برای درآغوش گرفتن هرچه بیشتر نعمت ها؛ بزرگ کن!!! آنوقت روزی تو هر روز نزد خداوند بیشتر میشود.🍃 سلام؛ صبحتون پر از عطر خدا 🍃🌸🍃
✍🏼 برکت بزرگ شدن در سایه ی انقلاب اسلامی در ایران زمین اینجور جاهاست که خودش رو نشون میده.... 📌 is.gd/9K7vza ✅ کانال رسمی اندیشکده راهبردی فتح
🏴 هر وقت شهید پیدا می کردیم،علی آقا پدر ما رادر می آورد.می گفت:با دقت زیرورو کنیدتا پلاکش پیدا شود.خودش اول می آمد پلاک را در می آورد.خیالش که راحت می شد،می گفت: بقیه شهید را درآورید. با این فشاری که تحمل می کرد،احساس می کردم ازتمام وجودش مایه گذاشته بود،تااین بچه ها را پیدا کند. وقتی شنیدم علی آقا شهید شده همین طوری ماندم، گفتم:(علی آقا هم آخراز پا درآمد.) یک محمودوند می گویم و یک محمودوند می شنوید.بعضی ها را نمی شود همین طوری با حرف به یکی شناساند.بگویی این بود علی محمودوند.این تشییع جنازه واین مراسمی که برایش برگزار شد،یک مقداری ازشناختش بود. علی محمودوند را شهدا بیشتر می شناسند.آنها بیشتر می دانند که چکاری انجام داده.خدا بیشتر می داندچکار کرده است. کسی علی را نمی شناخت او نمی خواست که کسی بشناسدش! هم گمنام بود،هم می خواست گمنام بماند.مثل ماها نبود که برود جلوی دوربین بنشیند.همه اش از دوربین فرار می کرد.چند دفعه هم فیلم بردارهایی آمدند،همه را به نوعی رد کرد.یکبار هم پای مصنوعی اش را به طرف شان پرت کرد.ص۲۷۹ ✍خاطرات محمدحسن منافی 📕به اهتمام مهدی امینی ✅ کانال اندیشکده راهبردی فتح
✍🏼 و دوباره و دوباره و دوباره افتخار آفرینیِ دیگر از سوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.. 📌 is.gd/eCIvvh ✅ کانال رسمی اندیشکده راهبردی فتح