eitaa logo
مطلع عشق
273 دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
2هزار ویدیو
73 فایل
@ad_helma2015 ارتباط با مدیر کانال برنامه کانال : شنبه ، سه شنبه : امام زمان( عج ) و ظهور ومطالب سیاسی یکشنبه ، چهارشنبه : خانواده وازدواج دوشنبه ، پنجشنبه : سواد رسانه داستانهای جذاب هرشب بجز جمعه ها استفاده از مطالب کانال آزاد است (حتی بدون لینک )
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😳 من دختری میخوام شبیه دختر روی #صابون_لوکس!! 👤 به کانال #استاد_رائفی_پور بپیوندید👇 💠 eitaa.com/joinchat/1246953475Cf749f8ac9b 💯 #نشر_حداکثری👆 🆔 @san_entezar
مطلع عشق
#مبارزه_با_راحت_طلبی 33 ⚠️ گاهی آدم میبینه که یه جوانی ۲۰ سالشه اما تا حالا لباس نشُسته!!! این خیل
1 ⭕️نفس فریبکار⭕️ ↪️ در بخش های قبلی گفته شد که تنها مسیرِ ما برای رسیدن به کمال و بالاترین لذتها ↓ "مخالفت با هوای نفس" هست✅ 🌀اینکه با دوست داشتنی هامون مخالفت کنیم ؛ البته نه همه دوست داشتنی ها👌 بلکه "بعضی از دوست داشتنی ها" رو باید ارضاء کرد و پاسخ داد.... ➖نکته مهم اینه که "تمام مفاهیمِ دینی" هرکدوم به نوعی با مبارزه با هوای نفس ارتباط دارن که ان شاء الله در آینده این ارتباط رو بیشتر بررسی خواهیم کرد ♨️💫➖💢 ☘ @Mattla_eshgh
2 🔰مسیرِ اصلی ما "مبارزه با هوای نفسه" و ما میتونیم با نگاه کردن به این مسیر، پراکندگی های ذهن خودمون رو کنار بذاریم👌 🌏و برنامه ریزی زندگی خودمون رو در این مسیر قرار بدیم ؛ به قول معروف حالا دیگه میدونیم سر چه کسی رو باید بتراشیم...☺️ ✅🔹🌺 اینجوری دیگه فکر و عملمون ⬅️ مبارزه با هوای نفس میشه ؛ و این "انسجامِ فکری" خیلی میتونه به رشد انسان کمک کنه🕊 ✔️👆👆 ☘ @Mattla_eshgh
همانطور که میدونین ، علت اکثر گناهان ، لذت طلبیه یعنی ما از اون گناه لذت میبریم بد حجابی ، شُل حجابی ، بی حجابی و ... علتش اینه که افراد دارن ازاینکارشون لذت میبرن واینکه مقید بودن به یه سری رفتارها و پوشش ها براشون سخته دنبال راحت بودن هستن به همین دلیل مطالب با عنوان و رو به اشتراک گذاشتم تو کانال ان شاءالله که هم برای ما وهم برای دوستانمان مفید و کاربردی خواهد بود 😊🙏
هدایت شده از روشنگری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 حجاب اجباری چرا؟ ❌ 40 سال است که میگویند زن مانند صدف است و... ⭕️ دلایل متعدد لزوم در 3حوزه: و و 🆘 @Roshangari_ir
مطلع عشق
🔹 #او_را ... ۲۹ با مرجان رفتیم خونه ما و بعد شام رفتیم تو اتاق. -راستی گفتم مامانمینا قبول نکردن ع
🔹 ... ۳۰ دم ظهر بود که با صدای زنگ گوشی چشامو باز کردم. یه شماره غریبه بود باصدای خش دار و خواب آلود جواب دادم -الو؟ یه پسر بود!صداش ناآشنا بود -سلام ترنم خانوم -سلام.بفرمایید؟ -ببخشید انگار از خواب بیدارتون کردم☺️ علیرضا هستم،دوست عرشیا -اهان... نه خواهش میکنم... بفرمایید؟ -عذرمیخوام من شمارتونو از گوشی عرشیا برداشتم! باید باهاتون صحبت کنم😅 -بی اجازه؟؟ -بله؟؟ -بی اجازه شمارمو برداشتید؟😒 -بله خب....باید باهاتون حرف میزدم... -اوکی بفرمایید😏 -ببینید... عرشیا خیلی شمارو دوست داره... -خب؟😏 -چیزی راجع به زندگیش بهتون گفته؟ -نه،چیز خاصی نمیدونم ازش. -عرشیا واقعا تو زندگیش سختی کشیده. مادرشو تو بچگی از دست داده، پدرشم یه زن دیگه گرفته که خیلی اذیتش میکرده، اونم از بچگی در کنار درس کار میکرده و خونه گرفته و چندساله از پدرش جدا زندگی میکنه... و شما اولین شخصی هستید که بهش دلبسته شده....💕 -پس عرشیا میخواد من کمبوداشو براش جبران کنم؟😏 چرا؟!حتما شبیه مادرشم😂 -اینطور نیست خانوم.... عرشیا واقعا عاشق شماست.... شما عشق اول و آخرشید -ولی دستای زخم و زیلیش و رد تیغ اسمایی که رو بازوش هست،چیز دیگه ای میگه😏 -امممم...نه...خب...چیزه... بالاخره برای هرکسی پیش میاد... حتی خود شماهم قبل عرشیا دوست پسر داشتین😉 -برای اونا هم خودکشی میکرده؟؟ -ترنم خانوم... گذشته ها گذشته... مهم الانه که عرشیا عاشق و دیوونه شماست -عرشیا ذاتا دیوونست آقا😠 چیزی نمونده بود دیروز بلا سرم بیاره😡 -نه...باورکنید پشیمونه... بهش یه فرصت دیگه بدید... ازتون خواهش میکنم.... لطفا...🙂 -باشه،به خودشم گفتم،فعلا هستم تا ببینم چی میشه... -ممنونم😊 لطف کردید😉 "محدثه افشاری" 💓 @Mattla_eshgh
🔹 ... 31 کلافه گوشی رو پرت کردم و چشمامو بستم. خوابم پریده بود و اعصابم خورد بود. خودمو فحش میدادم که چرا اون روز شماره عرشیا رو گرفتم😏 دستمو گذاشتم رو شونه ی مرجان و صداش کردم... -مرجان؟ مری؟ -هوم😴 -مرجان بلند شو،گشنمه،بریم صبحونه بخوریم... -ترنم جون اون عرشیا ولم کن،خوابم میاد -اوه اوه جون چه کسی روهم قسم دادی😒 بلندشو لوس نشو... -وای ترنم...بیخیال،بذار بخوابم -باشه،خودت خواستی.... لیوانو برداشتم و رفتم از تو حموم پر از آب سردش کردم، -مرجان؟ -هووووممممم؟😖 -هنوز میخوای بخوابی؟ -اوهوم😢 -باشه بخواب... و آب لیوانو خالی کردم روش😂 مرجان مثل جن زده ها بلند شد نشست و با چشمای گشاد زل زد بهم😳 -مگه مرییییییییضیییییی؟😰 بیشعوووووررررر... خفت میکنم😠 زدم زیر خنده و همینجور که سمت در اتاق میدویدم داد زدم -تقصیر خودت بود😝😂 همونجور دویدم سمت حیاط و مرجانم به قصد کشت دنبالم میدوید دم استخر رسید بهم و با یه حرکت هلم داد تو استخر😐 آب یخخخخخ بود، نمیتونستم تکون بخورم،تمام عضلاتم قفل کرده بود😣 فقط جیغ میزدم و فحشش میدادم اونم میخندید و میگفت -تقصیر خودت بود😝😂 تا دو ساعت از کنار شومینه تکون نمیخوردم،بدنم سر شده بود از سرما مرجان هم میخواست از دلم دربیاره،هم قیافمو که میدید خندش میگرفت😁 با اینکه از دستش حرصم گرفته بود،اما منم از خنده هاش خندم میگرفت... چقدر دلم میخواست مرجان خواهرم بود و همیشه باهم بودیم...😢 "محدثه افشاری" 💓 @Mattla_eshgh
🔹 ... ۳۲ دیگه دلم نمیخواست ریخت عرشیا رو ببینم، از بعد ماجرای خودکشیش واقعا ازش بدم اومده بود، اخلاقاش خوب بود دوستم داشت ولی برای من،ضعف یک مرد غیر قابل تحمله😒 فعلا رابطمو باهاش قطع نکرده بودم چون از دیوونه بازیاش میترسیدم! ولی اصلا دوست نداشتم باهاش صحبت کنم😣 خودشم اینو فهمیده بود! فردا پنجشنبه بود و به مرجان قول داده بودم باهاش برم مهمونی، رفتم تو فکر... برم؟ نرم؟ چی بپوشم؟ اصلا به مامانینا چی بگم؟ تو فکر بودم که گوشیم زنگ خورد... عرشیا بود😒 فقط خدا رو شکر کردم که به این مثل سعید ،رو نداده بودم،وگرنه الان باید یه بهونه هم برای پیچوندن این پیدا میکردم😒 -الو...؟ -الو عزیزم... خوبی؟ -سلام.ممنون،تو چطوری؟ بهتری؟ -تا وقتی ترنمم کنارم باشه خوبم...💕 دلم برات تنگ شده خانومم... نمیخوای بیای پیشم؟😢 -عرشیا،ببخشید... خیلی سرم شلوغه، کلی درس دارم -ترنم... جون من!😉 پاشو بیا برات یه سورپرایز دارم نزن تو ذوقم... بیا دیگه گلم...لطفا😢 -پووووفففف... از دست تو عرشیا... از دست این زبون بازیات... اخه کار دارم! پس بیامم زود باید برگردما! -باشه خوشگل من... تو فقط بیا... خودم اصلا میام دنبالت و برت میگردونم -نه نه،نمیخواد... خودم میام -باشه...😏 نمیام.... فقط تو پاشو بیا جون به سر کردی منو! -باشه،نیم ساعت دیگه راه میفتم فعلا👋 گوشی رو قطع کردم و پرتش کردم رو تخت... گاهی وقتا دلم میخواست عرشیا رو خفش کنم😑 یه دوش گرفتم و حاضر شدم رفتم آشپزخونه و چندتا بیسکوئیت برداشتم و راه افتادم. "محدثه افشاری" 💓 @Mattla_eshgh
سلام ظهرتون بخیر😊 جمعه ها پستی نداریم 🙄 میتوتین با خیال راحت در خدمت خانواده باشین☺️😊 ❤️❤️
البته شاید یه وقتایی ضرورت ایجاب کرد حرفی سخنی گفتیم😊🙃
⛔️ ⛔️ 🔴به نام خدا 🔺از آنجا که کارزار امروز انقلاب، جنگ با جریان نفوذ در دستگاههای تصمیم گیر و تصمیم ساز بوده و این جریان پلید در صدد تصویب ننگین ترین قسمت یعنی میباشد که دسترسی های متعددی به اسناد ،مکانها و افراد را برای عربستان و اسرائیل بعنوان ناظران فراهم کرده و ایران را ملزم به تعطیلی ، دستگیری و تحویل افراد، شرکتها و ...به اسرائیل ، عربستان و آمریکا مینماید و به دلیل آنکه این سند خائنانه و خطرناک ⛔️در ابتدای هفته آینده در مجلس شورای اسلامی به رای گذاشته خواهد شد؛⛔️ لذا خواهشمندیم با ارسال پیامک زیر به نماینده شهرستان خود در حفظ و حراست وطن اسلامیمان سهیم باشید. علی(ع) : آنکه در جنگ به خواب رود؛ زیر لگد دشمن بیدار خواهد شد. 🔴پیامک پیشنهادی برای نمایندگان مجلس: "ما موکلین خواستار مخالفت صریح شما بصورت رسانه ای نسبت به کنوانسیون خطرناک و فریبکارانه 《 مبارزه با حمایت مالی از تروریسم》که امنیت و آینده کشور را هدف گرفته، بوده و خواهان اقدام انقلابی و وطن پرستانه در پیشگیری از تصویب برجام گونه آن توسط مجلس هستیم و سکوت جنابعالی را نشانه رضایت به این قرارداد استعماری میدانیم." 🔺🔺🔺 فایل شماره های نمایندگان به پیوست متن ارائه شده است زمان ارسال پیامک تا یکشنبه صبح کانال رسمی پاسخ به شبهات ، شایعات و مطالب روز http://telegram.me/mobahesegroup 👇👇 https://eitaa.com/mobahesegroup 👇👇 http://sapp.ir/mobahesegroup
مطلع عشق
✍رحمت، سرمایه بی همتای دلهایی است که تو را سرکشیده اند؛خدا آنقدر که ردپای تو رادر چشمانشان،میتوان خ
ریپلای به پستهای روز پنجشنبه👆 شروع پستهای روز شنبه (امام زمان (عج) وظهور )👇
✍انتظار را باید آموخت... انتظار را باید تمرین کرد.... ❣مقام انتظار... قلب سالم می خواهد.... امروز شنبه... تلاش برای سلامت قلبم را... شروع خواهم کرد 😊 💢 @Mattla_eshgh
مطلع عشق
🍀خب این نظام تسخیری که خدا در عالم ایجاد کرده این همه عوارض منفی داره ⛔️⛔️⛔️⛔️⛔️ 🍂اگه باهاتون مشور
〽️خودکشی های دسته جمعی دیدید😉 💥حالا ما خودکشی نمیکنیم حالا مثلا همدیگرو میکشیم🔫 🔸حالا راه حل میشه پیدا کرد مرحوم بشیم. 🌿بالاخره اعتراض به نظام تسخیری همینقدر لبخند آور هست که شمااین لبخندهای زیبا رو بر لبانتون نشوندین. 😊😊😊 🔶اعتراض به نظام تسخیری اینقدرررر لبخند آوره 🔸خوب پس چاره اینه که بریم داخل این نظام سعی کنیم تو این نظام هیچ عارضه ای پدید نیاد👌✅ 🌿میدونم شما ذهنتون الان میزنه 🔸به اینکه درنظام تسخیری که خدا درجامعه ای بشری ایجاد کرده، ما برای اینکه بتونیم درست زندگی کنیم نیاز به ولایت داریم .💢 ✨✨ اما از این گمانه زنی ها دست بردارید بذارید با جزییاتش به این موضوع برسیم ✅✅✅ کلی نگیم و رد بشیم بریم.✔️✔️ ⚠️جامعه ولایی درست کردن ،کار دشواریه 🍃اگه آسون بود هزار و چهارصد سال پدید میومد 🍃 اگه آسون بود با حضور نبی مکرم اسلام با حضور امیرالمومنین فداشون بشم، به سهولت تشکیل میشد. 🔴به سهولت به نتیجه نرسید 🔺سعی کنید با صعوبت «سختی» به نتیجه برسید تا بار صعوبت تشکیل دادن جامعه ی ولایی رو بتونید به دوش بکشید. 🔶بتونید هنرمندانه از میان این صعوبت «سختی» عبور کنید و 🔸مدبرانه جامعه ولایی رو در یک گستره جهانی 🔹 نه گستره فرهنگی خاص ان شاء الله ایجاد بکنیم.✔️ شنبه ، سه شنبه در 👇👇 https://telegram.me/joinchat/AAAAAEAjnaXdcpvVCYi8Vw
مطلع عشق
⛔️ #توجه ⛔️ #نشرحداکثری 🔴به نام خدا 🔺از آنجا که کارزار امروز انقلاب، جنگ با جریان نفوذ در دستگاه
پیامک به نماینده ها یادتون نره👆👆👆👆 اینم متن پیامک ،هرکدومو دوس دارین بفرستین👇👇👇 (۱۳)🌹🌹🌹🌹🌹🌹 نماینده محترم Fatfبستن سنگ و رها کردن سگ است. افزایش اطلاعات دشمنان و کاهش قدرت عملیات جهادی و محدود کردن نفوذ انقلاب اسلامی در منطقه و قدرت بخشیدت به تروریستهای داعشی گناهی نابخشودنی است. ***************(۱۴) بسم رب الشهدا از آنانکه رای به fatfمی دهند تضمین بگیرید.مگر میشود امنیت و اطلاعات یک ملتی توسط نمایندگان یک دوره به تاراج دشمن برود و کسی پاسخگو نباشد. **************(۱۵) سلام اگر از نمایندگانی هستید که معتقد به اثربخشی و نجات جامعه توسط fatfهستند رای خود را علنی کنید و تضمین دهید.این حداقل کار برای باور راستگویی شماست.بگذارید باور کنیم که خطای محاسباتی دارید. ******(۱۶) بنام خدا نماینده محترم آیا واقعا برای نمایندگان مجلس ما طراحی قانون مبارزه با تروریسم با شاخصهای نظام اسلامی اینقدر سخت است که به تیری در تاریکی رضایت میدهند و امنیت ملی را به خطر می اندازند؟؟ ****(۱۷) با سلام نماینده محترم واژه های رشید و بالغ و عاقل را که رهبر عزیز به نمایندگان نصبت دادند در راستای طراحی قانون وطنی مبارزه با پولشویی و تروریسم بود نه دلباختگی به غرب و تسلیم fatf شدن. ************(۱۸) سلام ما ز نسل سلمانیم که اگر علم در ثریا باشد به آن می رسیم .ما میتوانیم راهکاری برای مشکلاتمان پیدا کنیم .تا کنون نیز با وجود تحریم ها همین گونه بوده .نباید با فروش اقتدار و ترسیدن کار را به دشواری اندازیم.این همان آمریکای ۴۰ سال گذشته است و اسرائیل و نیز اروپا.آنها هیچ چیزی در دشمنی دریغ نکرده اند.که امروز از اعمال بترسیم " فستقم کما امرت" ***********(۱۹) بسم رب المجاهدین دست عباسها را قطع نکنید که جهان تشنه به آب است شدید به fatf **********(20) نماینده گرامی سلام شما به خون شهدای حوزه انتخابیتان قسم میدهم که _یزید زمانه ات را بشناس _ شمر زمانه ات را بشناس _عمروعاص زمانه ات را بشناس _ذلت زمانه ات را بشناس و با نه گفتن به fatf هیهات مناالذله عاشورایت را فریاد بزن حتی اگر ۷۲ تن باشید که کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا.
هدایت شده از تنهامسیرآرامش 💞
P 15.mp3
1.99M
15 📛 بمب اتم یکی از اختراعات انیشتین یهودی بود! 🔴 یهود برای کشتار گسترده مردم جهان نیاز به بمب اتم داره! استاد طائب 🌎 @IslamLifeStyles
هدایت شده از تنهامسیرآرامش 💞
👆🔴 این فایل رو که گوش بدید متوجه میشید که چرا اسرائیلی ها انقدر از انرژی هسته ای ما میترسن و چرا شهدای هسته ای ما رو ترور کردن 😒 💢 متوجه میشید که چرا تلاش کردن با هر طور شده ترمز انرژی هسته ای ما رو بکشن 💢 متوجه میشید که چرا هر سال دقیقا قبل از ، یه دفعه ای یه دروغ در مورد کمک ایران به فلسطین رو پخش میکنن بین مردم و روش مانور تبلیغاتی میدن. 📛 چون اونا فوق العاده از روز قدس وحشت دارن برای همین که شامل بعضی از و و میشن یه موج بزرگ اجتماعی راه میندازن علیه فلسطین😒 به امید اینکه هر چقدر شده روز قدس رو کم رنگ کنن. 🔴 داستان مخالفت با صندوق های هم از این زاویه ببینید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مطلع عشق
🔹 #او_را ... ۳۲ دیگه دلم نمیخواست ریخت عرشیا رو ببینم، از بعد ماجرای خودکشیش واقعا ازش بدم اومده ب
🔹 ... 33 رسیدم جلو در خونه عرشیا و زنگو زدم، یکم طول کشید تا درو باز کنه... با آسانسور رفتم بالا و دیدم در واحدش بازه. از جلوی در صداش زدم اما جواب نداد!! یکم ترسیدم اما آروم رفتم داخل، از راهرو کوتاه ورودی گذشتم و پیچیدم سمت راست که صدای دست زدن و جیغ و سوت ، باعث شد از ترس جیغ بزنم😨 عرشیا زود اومد طرفم و گفت -نترس عشششقم😉 خوش اومدی خانومم😍 با تعجب نگاهمو تو خونه چرخوندم، حدود ده،دوازده تا دختر و پسر اونجا بودن و خونه با بادکنک و شمع تزئین شده بود...🎈🎊🎉 یه کیک خوشگلم روی میز بود🎂 نگاهمو برگردوندم سمت عرشیا😳 -اینجا چه خبره؟؟ -هیچی خوشگلم... دوستامو جمع کردم تا بودن با عشقمو جشن بگیرم😉 -وای تو دیوونه ای عرشیا!! -میدونم دیوونه ی تو😉 یدفعه یکی از دوستاش گفت -بسه دیگه عرشیا😂 بعدا حسابی قربون صدقه هم میرید بذار با ما هم آشنا بشن عرشیا خندید و دستمو گرفت و برد دونه دونه دوستاشو بهم معرفی کرد. بعد از آشنایی با همه دور هم نشستیم و یکی هم مشغول بریدن کیک شد "محدثه افشاری" 💓 @Mattla_eshgh
🔹 ... 34 دوستاش خیلی شوخ و بامزه بودن، موقع خوردن کیک کلی شوخی کردن و خندیدیم،☺️ یه ساعتی به صحبت و مسخره بازی گذشت تا اینکه عرشیا گفت -دیگه کافیه... خانومم عجله داره، بذارید برسیم به آخر برنامه که منم پیشش بدقول نشم😉 با لبخند ازش تشکر کردم، دستمو بوسید و گفت -نیم ساعت دیگه هم صبر کنی،تمومه بلند شد و علیرضا رو صدا کرد، علیرضا هم گیتارشو برداشت و نشست رو کاناپه ،کنار عرشیا دستای علیرضا شروع به رقصیدن روی گیتار کرد و لبای عرشیا... چشات، اوج آرامشه، نباشی قلب من، نفس نمی کشه صدات، برام نوازشه، صدات که می زنم، برای خواهشه برای خواهشه می خوام خواهش کنم ازت همه حواستو به من بدی فقط می خوام تصدقت بشم فرهاد تیشه زن تصورت بشم تصورت بشم اگه بارون بباره یه چندتا دونه چه حالی می شم خدا می دونه چه حال خوبی تو هردومونه چقدر می خوامت خدا می دونه چشات نقاشی خداست میخواستمت بری خدا همینو خواست هوا هوای عاشقاست زمین از این به بعد بهشت ما دوتاست بهشت ما دوتاست اگه بارونـ بباره یه چندتا دونه چه حالی می شم خدا می دونه چه حال خوبی تو هردومونه چقدر می خوامت خدا می دونه ..... نمیدونستم چه عکس العملی داشته باشم! مات عرشیا رو نگاه میکردم... فکرنمیکردم صدای به این قشنگی داشته باشه! آهنگ که تموم شد،با صدای دست زدن بقیه به خودم اومدم! عرشیا با لبخند نگام کرد و گفت تقدیم به تنها عشق زندگیم❣ چشمامو بستم و نفس عمیقی کشیدم با لبخند از عرشیا تشکر کردم و بعد از خداحافظی اومدم بیرون. "محدثه افشاری" 💓 @Mattla_eshgh
🔹 ... 35 عرشیا واقعا سورپرایزم کرده بود! تا چنددقیقه فکرم مشغول بود! حتی حواسم از مهمونی فردا شب پرت شده بود، رسیدم به چهارراه و طبق معمول چراغ قرمز...🚦 همینجور که داشتم اطرافو نگاه میکردم،چشمم افتاد به همون دختر گل فروش! سریع شیشه رو دادم پایین! - دختر! دختر خانوم! بیا اینجا! بدون معطلی دوید سمت ماشین و گفت -عه سلام!شمایید!😅 باز میخواید گل بخرید؟؟ -آره میخرم اما یه شرط داره! -چه شرطی؟؟ -بیا سوار ماشین شو باهم یه دور بزنیم. -چی ؟سوار ماشین شما؟😳 نه من نمیتونم! -چرا؟؟مگه میخوام بخورمت؟؟ فقط میخوام یکم باهم صحبت کنیم! -نه خانوم نمیشه... من که شمارو نمیشناسم... -خیلی خب ،بریم پارک همین خیابون بغلی؟ فقط میخوام چنددقیقه باهم صحبت کنیم. -اممممم... چی بگم... باشه من میرم،شما هم خودت بیا! -خب بیا سوار ماشین شو دیگه😕 -نه ممنون،من میرم شما خودتون بیاید! راه افتاد و منم بعد سبز شدن چراغ پیچیدم تو خیابون و رفتم سمت پارک.🏞 تا برسه ماشینو پارک کردم و صبرکردم تا باهم بریم یه جا بشینیم. از دور که داشت میومد خوب نگاهش کردم. یه مانتو شلوار گشاد و چروک کرمی رنگ و یه کاپشن مشکی خیلی زشت و بدقواره تنش، و یه روسری نخودی رنگ سرش بود. چهره ی بانمکی داشت،☺️ معلوم بود از بس زیر آفتاب بوده اینجوری سیاه شده🙍♀ لبخند شیرینی رو لباش بود. باهم رفتیم تو یکی از آلاچیقا نشستیم، هنوز هوا سرد بود🌪 -ببخشید من باید زود برم،هنوز هیچی نفروختم! چیکارم داشتید؟ -اسمت چیه؟؟ -نگار😊اسم شما چیه؟ -من ترنمم عزیزم -چه اسم قشنگی😍 خیلی اسمتون نازه ترنم خانوم☺️ -ممنون،اسم تو هم قشنگه! -ممنون،میشه زودتر بگید چیکارم دارید؟ -خونتون کجاست؟چندتا خواهر برادر داری؟کلا میخوام راجع به زندگیت برام بگی! -برای چی اخه؟ -میخوام بدونم،لطفا بگو... -خونمون این طرفا نیست، فقط برای کار میایم اینجا! پنج تا بچه ایم،منم دختر دومم، داداش بزرگمم بیست سالشه و.... تو زندانه😞 اون سه تای دیگه هم از من کوچیکترن. مادرم مرده،بابامم معتاده و الان من نون آور خونه ام... دیگه چی میخوای بدونی؟؟ با دهن باز داشتم نگاش میکردم... -تو؟؟ درسم میخونی؟؟ -تا سوم ابتدایی خوندم،بعدش بابام نذاشت برم و گفت باید کار کنی. داداشمم فرستاد سرکار،که معمورا گرفتنش😢 با تعجب داشتم نگاهش میکردم که گفت -چیه؟😠 چیشد؟ از بدبختیم تعجب کردی؟؟ فکر نمیکردی کسی تو دنیا باشه که مثل تو بی غم و غصه نباشه؟؟ منو آوردی اینجا که بیشتر بدبختیام بیاد جلو چشام؟؟😡 من باید برم! من مثل تو بیکار نیستم که بشینم فضولی یکی دیگه رو بکنم و به بدبختیاش بخندم... -ناراحت نشو! باور کن اینطور نیست! فقط خواستم چندتا سوال ازت بپرسم! -بفرما!فقط زود!باید برم! -تو چی تو زندگیت کم داری؟ فکر میکنی چی خوشبختت میکنه؟ -همون که تو زیاد داری😏 پول! -ولی من خوشبخت نیستم...😢 باور کن... -باشه باور کردم😡 تو چه میفهمی بدبختی یعنی چی... دیگه سراغ من نیا خانوم😡 تو همون برو به ماشین بازیت برس! قبل اینکه بخوام حرفی بزنم،اشکاش مثل سیل رو صورتش جاری شد و بدو بدو رفت.... "محدثه افشاری" 💓 @Mattla_eshgh
مطلع عشق
✍انتظار را باید آموخت... انتظار را باید تمرین کرد.... ❣مقام انتظار... قلب سالم می خواهد.... امروز
ریپلای به پستهای روز شنبه👆 شروع پستهای روز یکشنبه (خانواده وازدواج )👇
"دوستت دارم" مثلِ اولين حسِ گرمِ لمسِ دستانت؛ همانقدر آرام... همانقدر شرمگين... و همانقدر پر شور... من تو را تا به ابد همانقدر بی نظير دوست خواهم داشت.. ❣ @Mattla_eshgh
♨️چند نکته مهم که خانواده‌ دختر باید در رعایت کنند 📌الو! الو! من خواستگارم! 🍃وقتی با منزل‌تان تماس می‌گیرند و در مورد دخترتان پرس‌وجو می‌کنند، نحوه پاسخ‌گویی شما بسیار مهم است. خوب است از همان ابتدا برخوردی صمیمانه داشته باشید و طوری سؤال نپرسید که گویی استنطاق می‌کنید. طبیعی است که نکات اولیه را بپرسید تا اگر هیچ شباهتی در کار نبود، برای آن‌ها و خودتان زحمت ایجاد نکنید، اما سؤالاتی کلی مثل سن‌و‌سال و یا تحصیلات. این‌که آقای داماد چقدر حقوق می‌گیرد و چشمش چه‌ رنگی است را بگذارید برای جلسات خواستگاری. اگر مادر پسر هم زیاد سؤال پرسید، خیلی محترمانه بگویید که حضوری با هم صحبت می‌کنیم. سعی نکنید که اصطلاحاً کلاس بگذارید و برای چندهفته دیگر وقت بدهید و از طرفی نگویید که همین فردا تشریف بیاورید. چندروز آینده را برای جلسه خواستگاری تعیین کنید. ❣ @Mattla_eshgh