📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»
🖋 قسمت صد و دوم
و من بیدرنگ جواب دادم: «خُب تو هم مثل من وضو بگیر، مثل من نماز بخون...» و پیش از این که خطابهام به آخر برسد، با چشمان کشیده و پُر احساسش به رویم خندید و با کلماتی ساده پاسخم را داد: «الهه جان! من که از تو نخواستم شیعه بشی! من از تو نخواستم دست از عقاید خودت برداری! حتی ازت نخواستم برای یه بارم که شده درمورد عقایدی که من دارم، فکر کنی! من فقط ازت خواستم دعا کنی، همین!»
سپس به چشمانم خیره شد و با گلایه لطیفی که در انتهای صدایش پیدا بود، گفت: «ولی تو از من میخوای از عقایدم دست بکشم. خُب قبول کن این کار سختیه!» و پیش از آن که به من مجال هر پاسخی دهد، با لحنی عاشقانه ادامه داد: «الهه جان! من و تو همینجوری با هم خوشبختیم! من همینطوری که هستی عاشقت هستم! الهه، تو همونی هستی که من میخواستم! بخدا من کنار تو هیچی کم ندارم!» سپس چشمانش رنگ تمنا گرفت و با هلال لبخندی که لحظهای از آسمان صورتش مخفی نمیشد، تقاضا کرد: «نمیشه تو هم همینجوری که هستم، قبولم داشته باشی؟» و خاطرش آنقدر عزیز بود که دیگر هیچ نگویم و در عوض، تمام احساس قلبم را به چشمان منتظرش هدیه کرده و با کلام پُر مِهرم خواسته دلش را برآورده سازم: «مجید جان! منم همینجوری که هستی دوسِت دارم!» و همین جمله ساده و سرشار از محبتم کافی بود تا به مباحثه عقیدتی مان پایان داده و در عوض، مطلع یک غزل زیبا و ماندگار شود.
لحظات پُر شوری که در زندگی عاشقانهمان کم نبود و با همه تکراری بودنش، باز هم به قدری شیرین و رؤیایی بود که نظیرش را در کنار هیچ کس و در هیچ کجای دنیا سراغ نداشته باشم. ساعتی به میزبانی نسیم گرم و دلنوازی که عطر خلیج فارس را به همراه میکشید، چشم به سقف بلند آسمان، میهمان خلوت ناب و بیریایی بودیم که فقط ندای نگاه من شنیده میشد و نغمه نفسهای مجید و حرفهایی که از جنس این دنیا نبود و عشق پاکمان را در پیشگاه پروردگار به تصویر میکشید که به خاطرم آمد امشب ختم صلواتم را فراموش کردهام. ختم صلواتی که هدیه به روح محمد و آل محمد (صلیاللهعلیهماجمعین) بود و بنا به گفته خانمی که آن شب در امامزاده میهمان حصیرش بودیم، این ختم صلوات معجزه میکرد. رو به مجید کردم و گفتم: «مجید جان! یادم رفت صلواتهای امشبم رو بفرستم.» و با گفتن این حرف، از جا بلند شدم و برای برداشتن تسبیح به سمت اتاق رفتم.
تسبیح سفید رنگم را از داخل سجاده برداشتم و به بالکن بازگشتم که مجید پرسید: «چندتا صلوات باید بفرستی؟» دانههای تسبیح را میان انگشتانم مرتب کردم و پاسخ دادم: «هر شب هزارتا.» مجید چین به پیشانی انداخت و با خنده گفت: «اوه! چقدر زیاد! بیا امشب با هم بفرستیم.» و منتظر نشد تا پاسخ تعارفش را بدهم و برای آوردن تسبیحی دیگر قدم به اتاق گذاشت و لحظاتی بعد با تسبیح سرخ رنگش بازگشت. کنارم روی قالیچه نشست و با گفتن «پونصد تا تو بفرست، پونصد تا من میفرستم.» صلوات اول را فرستاد و ختم صلواتش را آغاز کرد. چه حس خوبی بود که در این خلوت روحانی و شبانه، زانو به زانوی هم نشسته و به نیت سلامتی مادرم، با هم بر پیامبر و اهل بیتش (صلیاللهعلیهماجمعین) صلوات میفرستادیم و خدا میداند که در آن شب عید فطر من تا چه اندازه به شفای بیمار بدحالم امیدوار بودم که دست آویزم به درگاه خدا، پیامبر رحمت و فرزندان نازنینش (صلیاللهعلیهماجمعین) بودند.
❣ @Mattla_eshgh
http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc
ﺩﯾﺮﻭﺯ ﺩﺍﺧﻞ ﯾﻪ ﺗﺮﺍﻓﯿﮏ ﺑﺪﺟﻮﺭ ﮔﯿﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ
ﯾﻬﻮ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻢ ﺩﺍﺧﻞ ﯾﻪ ﮐﻮﭼﻪ ﻓﺮﻋﯽ ﻭ ﮔﺎﺯﺵ ﺭﻭ ﮔﺮﻓﺘﻢ
ﻣﻠﺖ ﻫﻢ ﺧﯿﺎﻝ ﮐﺮﺩﻥ ﻣﻦ ﺭﺍﻩ ﺭﻭ ﺑﻠﺪﻡ ﺍﻓﺘﺎﺩﻥ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻣﻦ
ﯾﮑﻢ ﺍﯾﻨﻮﺭ ﺍﻭﻧﺮ ﭘﯿﭽﯿﺪﻡ ﺁﺧﺮ ﺧﻮﺭﺩﻡ ﺑﻪ ﯾﻪ ﺑﻦ ﺑﺴﺖ
ﺧﯿﻠﯽ ﺭﯾﻠﮑﺲ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺭﻭ ﺗﻪ ﮐﻮﭼﻪ ﭘﺎﺭﮎ ﮐﺮﺩﻡ ﺭﻓﺘﻢ ﻧﺸﺴﺘﻢ ﯾﻪ ﺟﺎ
ﺗﺎ ﻧﯿﻢ ﺳﺎﻋﺖ ﺍﻭﻥ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻫﺎ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺳﺮﻭ ﺗﻪ ﻣﯿﮑﺮﺩﻥ
ﮐﻪ ﺍﺯ ﮐﻮﭼﻪ ﺩﺭ ﺑﯿﺎﻥ
عمه جان ببخشيد،😐
چقدر تورو یاد کردن😑
#طنز 😍
یکی از دوستانی که خودشو واسه انتخاب روحانی شقه شقه میکرد بهم زنگ زد، گفت:
تو اتوبان بنزین تموم کردم، کارت سوختم ندارم، به دادم برس!
بهش گفتم:
رادیو پخش ماشینت سالمه؟
گفت:
آره واسه چی؟
گفتم:
ربنای شجریان رو پخش کن استارت بزن ماشینت روشن میشه!😂
نمیدونم چرا قطع کرد😂
#طنز 😍
مطلع عشق
┄┅─✵💝✵─┅┄ با نام و یاد خدا میتوان بهترین روز را برای خود رقم زد... پس با عشق وایمان قلبی بگویی #بس
پستهای روز یکشنبه(خانواده وازدواج)👆
روز دوشنبه(حجاب وعفاف و سوادرسانه )👇
✍دستتو ببر بالا و از ته قلبت شكرگزارى كن
که از قدیم گفتن. شکر نعمت نعمتت افزون کند
کفر نعمت از کفت بیرون کند
با تمام وجودت از نعمتايى كه خدا بهت داده استفاده كن. تو خيلى خيلى خوشبختى، غر نزن، ناشكرى نكن.
❣️ﺧﺪﺍﯾﺎ!
ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﺩﺍﺩﯼ ﺗﺸﮑﺮ!
ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﺩﯼ ﺗﻔﮑﺮ!
ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﮔﺮﻓﺘﯽ ﺗﺬﮐﺮ!
ﮐﻪ:
ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺕ ﻧﻌﻤﺖ!
ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺍﺕ ﺣﮑﻤﺖ!
ﻭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺕ ﻋﺒﺮﺕ ﺍﺳﺖ!
❣ @Mattla_eshgh
🔴 زنده باد صدا و سیما
در بخش اطلاعات برنامه های شبکه 2 برای ساعت 16:55 امروز انیمیشن گذشته پنهان پخش میشه
🔻دقت کنید چی نوشته (دوست پسرش)
اینبار باید درب کدام اتاق صدا و سیما را گل گرفت؟!
❣ @Mattla_eshgh
🔴 تصویب قانون برای آرامش روانی
🔺 جریمه 500 دلاری برای انتشار عکس های برهنه در فضای مجازی آمریکا
🔻 لایحهای به مجلس سنای آمریکا ارسال شده که بر مبنای آن افرادی که عکسهای برهنه در فضای مجازی منتشر میکنند ۵۰۰ دلار جریمه میشوند.
منبع:
http://khabaronline.ir/news/1325167
⚠ آیا باز هم میشود گفت که ما باید چشمهایمان را ببندیم تا نبینیم؟؟ غربی ها هم به اثرات اجتماعی که قرآن در ۱۴۰۰ سال پیش تذکر داده است رسیده اند...
🔸🔹🔸🔹
❣ @Mattla_eshgh
هدایت شده از سید احمد رضوی | صراط
#تحلیل_روز
🔸️ سلبریتی ها سربازان فرهنگ ساز غرب
👈 چرایی پیدائی سلبریتیها
👈 نقش سلبریتیها در پیاده سازی توطئه های غرب
👈 مراجع غرب در ایران
👈 و .....
🔸️یکشنبه ۱۰ آذر - ساعت ۲۲
🔸️ دوستان و اطرافیان خود را به این کانال دعوت کنید تا پاسخ پرسشهایشان را دریافت کنند🌷
#سیداحمدرضوی
http://eitaa.com/joinchat/1112735758C332d249c3e
مطلع عشق
#تحلیل_روز 🔸️ سلبریتی ها سربازان فرهنگ ساز غرب 👈 چرایی پیدائی سلبریتیها 👈 نقش سلبریتیها در پیاده
حتما حتما حتما گوش بدین لطفا👌👌💐
تو کانال هست ،لینکشو گذاشته