eitaa logo
مطلع عشق
278 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2هزار ویدیو
73 فایل
@ad_helma2015 ارتباط با مدیر کانال برنامه کانال : شنبه ، سه شنبه : امام زمان( عج ) و ظهور ومطالب سیاسی یکشنبه ، چهارشنبه : خانواده وازدواج دوشنبه ، پنجشنبه : سواد رسانه داستانهای جذاب هرشب بجز جمعه ها استفاده از مطالب کانال آزاد است (حتی بدون لینک )
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت دویست و شصت و پنجم نسیم خنکی به صورتم دست می‌کشید و باز دلم نمی‌آمد از این خواب شیرین صبحگاهی دل بکنم، ولی انگار آفتاب هم می‌خواست بیدارم کند تا ببینم چه روز زیبایی آغاز شده که پیوسته پلک‌هایم را نوازش می‌داد تا سرانجام با ترانه خوش آهنگ پرندگان، چشمانم را گشودم. میان اتاق خواب بزرگ و دلبازی و در بستر نرم و سپیدی که دیشب حاج خانم برای من و مجید تدارک دیده بود، دراز کشیده و احساس خوب یک خواب راحت را خمیازه می‌کشیدم. دستی به چشمان خواب‌آلوده‌ام کشیدم و سرم را روی بالشت چرخاندم که دیدم جای مجید خالی مانده و در اتاق همچنان بسته است. روی تشک نشستم و گوشه پرده پنجره بزرگ و قدی اتاق را کنار زدم، شاید مجید در حیاط باشد و چه منظره دل انگیزی پیش چشمانم نمایان شد! حالا در روشنی روز و درخشش طلایی آفتاب، زیباییِ دل‌انگیز حیاط این خانه بیشتر خودنمایی می‌کرد. باغچه میان حیاط با سلیقه کَرت‌بندی شده و در هر قسمت، سبزی مخصوصی کاشته بودند. از همان پشت پنجره با نگاه مشتاقم از ایوان پایین رفتم و پای نخل‌های کوتاهی که به ترتیب دور حیاط صف کشیده بودند، چرخی زدم، ولی خبری از مجید نبود. روانداز سبکی را که از خنکای فن‌کوئل روی خودم کشیده بودم، کنار زدم و خواستم از جایم بلند شوم که کسی آهسته به در زد و با مهربانی صدایم کرد: «الهه خانم! بیداری دخترم؟» صدای حاج خانم بود که بلافاصله بلند شدم و در را باز کردم. با سینی بزرگی که در دستش بود، برایم صبحانه آورده و با مهربانی آغاز کرد: «ببخشید بیدارت کردم!» سپس قدم به اتاق گذاشت و با لحنی مادرانه ادامه داد: «الان خسته‌ای، همش می‌خوابی. ولی بدنت ضعف می‌کنه. یه چیزی بخور، دوباره استراحت کن!» و من پیش از آنکه از صبحانه لذیذش نوش جان کنم، از طعم شیرین کلامش لذت بُردم و دوباره روی تشک نشستم تا باز هم برایم مادری کند. مقابلم روی زمین نشست و سینی را برایم روی تشک گذاشت. در یک طرف سینی کاسه بلوری از کاچی مخصوص پُر کرده و در بشقاب کوچکی تخم‌مرغ آب‌پَز برایم آورده بود. بوی نان تازه و رنگ هوس‌انگیز شربت آلبالو هم حسابی اشتهایم را تحریک کرده بود که لبخندی زدم و از تهِ دل تشکر کردم: «دست شما درد نکنه حاج خانم!» کاسه کاچی را به سمتم هُل داد و با صمیمیتی سرشار از محبت تعارفم کرد: «بخور مادرجون! بخور نوش جونت!» و برای اینکه با خیالی راحت مشغول خوردن شوم، به بهانه کاری از جایش بلند شد و گفت: «ما صبحونه خوردیم، تو بخور عزیزم! من میرم، راحت باش!» ولی دلم پیش مجید بود که نگاهش کردم و پرسیدم: «شما می‌دونید همسرم کجا رفته؟» از لحن عاشقانه و نگرانم، صورتش به لبخندی شیرین گشوده شد و پاسخ داد: «نگران نباش مادر جون! صبح زود با آسید احمد رفتن اسباب بیارن.» سپس به آرامی خندید و گفت: «اتفاقاً اونم خیلی نگرانت بود! کلی سفارش تو رو کرد، بعد دلش راضی شد بره!» ‌❣ @Mattla_eshgh http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبح 🌤 به هر بهانه بیدارت میکند که روز تازه را شروع کنی به نوری، عطر چای و صدای گنجشکی و یا آوازی زیبا و دلنشین هر چه هست زندگی زیباست و زیبا🎈 Join 🔜 @Mattla_eshgh
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
#شکرانه ۱۴ 👈عامل بسیاری از طلاقها درگیری های خانوادگی و یا اجتماعی ❌نداشتن روح تشکــره ❌ یاد بگیریم: با دیدن خوبیها و رسیدن به روح شکر، مانع بزرگی،برای اختلافات باشیم👇 @ostad_shojae
هدایت شده از فایل صوتی شکرانه
شکرانه14(1).mp3
6.89M
💫 @ostad_shojae 💫
🥀 🔻 قسمت اول ❣قبل از همسر باید خودمون، و هدف زندگی خودمون رو انتخاب کرده باشیم. 🍃 باید هدفمون از زندگی چیه تا بعدش بفهمیم کسی که میخوایم انتخابش کنیم هدفش به هدف ما نزدیکه و آیا به هم میخوریم. 🔹 تا مشخص نباشه که نمیشه همسفر انتخاب کرد. پس قبل از تصمیم برای ازدواج، و هدفتون از زندگی رو درست بشناسید. ادامه دارد.. ‌❣ @Mattla_eshgh مطلع عشق درایتا👇 http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc
۲۵ ❤️ قدیما؛ همه بیشتر مراقب مهربونیشون بودن... ‌❣ @Mattla_eshgh
با سلام و احترام خدمت مخاطبین محترم همزمان با ایام الله دهه ی فجر انقلاب اسلامی، خانه ی عکاسان حوزه ی هنری استان مازندران در نظر دارد، در راستای چهارشنبه های تخصصی عکس، این هفته نشست تخصصی عکاسی مستند را با حضور جناب آقای حسن قائدی از عکاسان برجسته ی کشور برگزار نماید. لذا از همه ی هنرمندان ، عکاسان و علاقمندان به این رشته جهت شرکت دعوت به عمل می آید. حضور برای همه ی عزیزان، رایگان و آزاد می باشد. زمان: چهارشنبه ۱۶ بهمن ۹۸ از ساعت ۱۵:۳۰ لغایت ۱۹:۰۰ مکان: ساری، میدان امام، بلوار دانشجو، حوزه ی هنری انقلاب اسلامی تلفن جهت هماهنگی: ۰۹۱۱۳۹۰۸۱۱۹ https://t.me/khane_akasan_hozehonarimazndran
یه برای ایجاد متقابل در زندگی اینه که اگر کسی جایی کرد تنهایی تصمیم گیری نکنین حتی اگر جواب رو میدونین ،حتی اگه اون همیشه بدون نظر شما میگیره 👈مثلا به همسرتون بگین: " برای شب شام دعوتمون کرد، منم قول ندادم گفتم بذارین اول نظر رو بپرسم ببینم برنامه ای نداره، بعد خبرش رو میدم." اینطوری: ❌ اولا همسرتون مهم بودن و مرد خانواده بودن میکنه و احساس خیلی خوبی بهش دست میده و امکان جواب دادنش هم بیشتر میشه و ❌دوما اینکه اگر یه موقع جایی خواستین نرین (مثلا یکی از فامیل های همسرتون کرده) راحت تر میتونین بگین که ؛ "با شوهرم کردم امشب خیلی است، گفته ایشالله باشه برای هفته های بعد ..." ❌سوما با اینکار اینجوری کم کم همسرتون هم یاد میگیره که با شما در این موارد کنه و احترامتون توی خانواده میره بالا فرض کنین که شوهرتون زنگ میزنه به همسرتون و شام میکنه . جوابی که شوهرتون میده اینه : " بذارین به بگم ببینم برنامه ای نداره، بعد بهتون خبر میدم" اینجوری وقتی که جلو اش به شما بذاره اونها هم به شما احترام بیشتری میذارن.❣ ‌❣ @Mattla_eshgh http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc
❤❤❤ اینکه من مال تو بشم هنر تو نیست انتخاب خودمه هنر تو اینه که نذاری پشیمون بشم :)🙊♥️ ‌❣ @Mattla_eshgh
📸 اگه این عکس مال سلبریتی‌های غربی یا یه خانم غربی بود الان همه باهاش توئیت زده بودن و تحسینش می‌کردن، ولی کلا همیشه برای ماها مرغ همسایه سیمرغمه 👌وقتی ولایت‌مدار بودی، وقتی چشمت به دهان ولی بود، تو هر زمانی وظیفه‌تو از بیاناتشون پیدا می‌کنی و عامل میشی. ❤️ ماشاءالله ‌❣ @Mattla_eshgh