#پندانه
ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﺍﺯ ﻣﻮﺭﭼﻪای ﭘﺮﺳﻴﺪ:
ﺩﺭ ﻣﺪﺕ ﻳﻚ ﺳﺎﻝ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻴﺨﻮﺭی؟
ﻣﻮﺭﭼﻪ ﮔﻔﺖ:
ﺳﻪ ﺩﺍﻧﻪ
ﭘﺲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺩﺭ ﺟﻌﺒﻪای ﻛﺮﺩ ﻭ ﺳﻪ ﺩﺍﻧﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﻧﻬﺎﺩ.
ﺑﻌﺪﺍﺯ ﮔﺬﺷﺖ ﻳﻚ ﺳﺎﻝ...
ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﺟﻌﺒﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺩﻳﺪ
ﻛﻪ ﻓﻘﻂ ﻳﻚ ﻭﻧﻴﻢ ﺩﺍﻧﻪ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻩ!
ﭘﺲ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﺍﺯ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﭘﺮﺳﻴﺪ ﭼﺮﺍ؟
ﻣﻮﺭﭼﻪ ﮔﻔﺖ:
ﭼﻮﻥ وقتیکه ﻣﻦ ﺁﺯﺍﺩ ﺑﻮﺩﻡ ﺍﻃﻤﻴﻨﺎﻥ داشتم ﺧﺪاوند ﺭﻭﺯی ﻣﻦ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻣﺮﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﻤﻴﻜﻨﺪ...
ﻭﻟﻲ ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺟﻌﺒﻪ ﻧﻬﺎﺩی ،
ﺑﻴﻢ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﺮﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ
کنی، ﭘﺲ ﺩﺭ ﺧﻮﺭﺩﻧﻢ ﺍﺣﺘﻴﺎﻁ ﻛﺮﺩﻡ ﺗﺎ ﺑﺘﻮﺍﻧﻢ ﻳﻜﺴﺎﻝ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺗﻐﺬﻳﻪ ﻛﻨﻢ "
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ می فرماید:
ﻫﻴﭻ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺯﻧﺪﻩای ﺑﺮ ﺭﻭی ﺯﻣﻴﻦ ﻧﻴﺴﺖ ﻣﮕﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﺮ ﺧﺪﺍست روزی آن.
ماهيان از آشوب دريا به خدا شكايت بردند، دريا آرام شد و آنها صيد تور صيادان شدند.
آشوبهای زندگی حكمت خداست. ازخدا، دل آرام بخواهيم، نه دريای آرام.
دلتان همیشه آرام...
#مهدویت
✅روایت از امام سجاد (ع) داریم که فرمود بهترین شیعیان ما شیعیان آخرالزمان که قائل به امامت او هستند و منتظر ظهورند اینها از مؤمنان همه زمانها بالاتر هستند چرا که خدا آنقدر به شیعیان آخرالزمان فهم و شعور و معرفت داده که ما را ندیده باور دارند، غیبت برای آنها به منزله شهود است.
✅هنر بندگی همین است که انسان خیلی چیزهای ندیده را باور و قبول کند. در قرآن هم متقین را خداوند کسانی میداند که ندیده خیلی چیزها را قبول میکند مؤمن کسی است که خدا و اهل بیت (ع) را ندیده باور داشته باشد.
✅متأسفانه فرهنگ و تمدن مادی زمان ما که به اصطلاح مدرنیته یا هر اسم دهن پرکنی است، چنان انسانها را بیجهت بزرگ و جسور کرده که میگوید هرچه به عقلت نرسید دیگر باورش نکن ولو وحی هم باشد!
یعنی دیگر زمان آن گذشته که خدا بگوید و ما باور کنیم! در حالی که باید بدانیم دایره وحی بزرگتر از عقل ماست، چیزهایی است که در عقل ما نمیگنجد و این طبیعی است، چرا که عقل ما خالص نیست و هواهای نفس در آن تأثیر زیادی گذاشته است.
🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃
@Mawud12
#مهدویّت
✅ شناخت امام زمان (ع)
اگرچه شناخت امام در هر زمان بر پیروان لازم و ضرورى است، ولى آنچه که شناخت رهبر آخرین را از اهمیتى دو چندان برخوردار مى سازد، شرایط ویژه او است. ولادت پنهان، زیست پنهان، امتحانات سخت و دشوار، برخى از این ویژگى هاست.
یاران امام مهدى (ع) امام خویش را به بهترین وجه مى شناسند و این شناخت آگاهانه در تمامى وجودشان رسوخ کرده است؛ بنابراین یار او شدن بدون شناخت آن بزرگوار امکان پذیر نخواهد بود.
در روایات فراوانى بیان شده است:
«...من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه ؛ ۴
هر که بمیرد و امام زمان خویش را نشناسد به مرگ جاهلى خواهد مرد.»
همچنین امام صادق (ع) فرمود:
«... اعرف امامک فاذا عرفته لم یضرک؛ تقدم هذا الامر ام تاخر… فمن عرف امامه کان کمن هو فى فسطاط القائم (ع)؛ ۵
امام خویش را بشناس، پس وقتى او را شناختى پیش افتادن و یا تاخیر این امر ظهور آسیبى به تو نخواهد رساند… پس هر آن کس که امام خویش را شناخت، مانندکسى است که در خیمه قائم (ع) باشد.»
اگرچه حضرتش در پس پرده غیبت است، ولى هرگز جمال وجودش براى انسانهاى مهدى صفت پنهان نبوده است.
اگر معرفت به آن حضرت نباشد دیدن ظاهرى ایشان نیز سودى در بر نخواهد داشت. کم نبودند کسانى که همواره جمال دلنشین پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) را زیارت مى کردند، ولى بهره معرفتى چندانى از آن اسوه هاى آفرینش نبردند.
امام صادق (ع) فرمود:
«و من عرف امامه ثم مات قبل ان یقوم صاحب هذا الامر کان بمنزله من کان قاعدا فى عسکره لابل بمنزله من قعد تحت لوائه؛ ۶
هر آن کس که امامش را شناخت و قبل از قیام صاحب این امر (امام زمان ع) از دنیا رفت، بسان کسى است که در سپاه آن حضرت، خدمتگزارى خواهد کرد؛ نه، بلکه مانند کسى است که زیر پرچم آن حضرت است.»
بنابراین اگرچه شوق دیدار آن حضرت و سعادت دیدنش از اهمیت بسیارى برخوردار است ولى از آن مهم تر شناخت و معرفت ایشان است که حاصل آن، ارتباط روحى و سنخیت با آن امام همام است. به یقین اگر کسی به وظیفه و تکلیفى که خداوند متعال برایش تعیین فرموده عمل کند، خود آن بزرگوار به دیدنش خواهد رفت؛ چنان که در طول همه سالهاى غیبت چنین بوده است.
امام صادق(ع) در کمال تاکید، شیعیان را به شناخت خداوند، پیامبر و حجتهاى الهى فراخوانده، از جمله دعاهاى دوران غیبت را اینگونه توصیف فرموده است:
«اللهم عرفنى نفسک فانک ان لم تعرفنى نفسک لم اعرف نبیک اللهم عرفنى رسولک فانک ان لم تعرفنى رسولک لم اعرف حجتک، اللهم عرفنى حجتک فانک ان لم تعرفنى حجتک ضللت عن دینی؛
بارالها! خود را به من بشناسان که اگر خودت را به من معرفى نکنى پیامبرت را نشناسم.
بارالها! پیامبرت را به من معرفى کن که اگر پیامبرت را به من معرفى نکنى حجتت را نشناسم، بارالها حجتت را به من معرفى کن که اگر حجتت را به من معرفى نکنى از دین خود گمراه شوم.»
این دعا علاوه بر امام صادق(ع) از نواب اربعه نیز نقل شده که احتمال دارد ایشان از خود حضرت مهدی(ع) نقل کرده باشند.
🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃
@Mawud12
#پندانه
✅ پرخوری مانع عبادت
حضرت یحیی از شیطان پرسید: که شیطان تو بر من هم تسلطی داری؟ بر من هم پیروز می شوی. شیطان گفت نه.
من بر شما پیروز نمی شوم ولی از یک چیز شما خوشم می آید.
یک صفتی داری که من خوشم می آید؟
حضرت یحیی گفت من چی دارم که شیطان خوشش می آید؟
شیطان گفت شما گاهی شب زیاد می خوری.
بعد سنگین هستی .
موقع خواب.
تو عبادت های شبانه تان که بلند می شوی سنگین هستی.
من خیلی خوشم می آید. البته سنگین خوردن حضرت یحیی مثل سنگین خوردن ما نیست. ماها گاهی اوقات سوپ می خوریم.
تا اشتهایمان باز شود تازه. بعدش هم که غذا می خوریم، دسر می خوریم تا هضم شود. سنگین خوردن ایشان این بوده که کنار نانش یک نمک و شیری هم بخورد.
سنگین خوردن حضرت یحیی تناسب با خودش دارد. وقتی این را گفت، حضرت یحیی گفت عهد می بندم با خداا که دیگر شب را سیر نخورم.
شیطان هم گفت عهد می کنم دیگر نصیحت به مؤمن نکنم.
〖از بیانات حجت الاسلام عالی〗
⭕️ 11 نفر در مرزهای مریوان به شهادت رسیدند
🔸میرزایی مدیرکل امنیتی و انتظامی استانداری کردستان: در درگیری مسلحانه بامداد امروز( شنبه ) در مرزهای شهرستان مریوان بین گروه های تروریستی و معاند با نیروهای نظامی کشورمان، 11 نفر شهید و هشت نفر نیز زخمی شدند.
🔹هنوز هویت گروه های تروریستی مشخص نشده و هیچ حزب یا گروهی مسئولیت این حمله را بر عهده نگرفته است.
🔹تشییع پیکر شهدای این حادثه تروریستی عصر امروز در مریوان برگزار می شود
✨امام صادق (ع)
✍هربیعتی قبل ازظهورامام عج #کفر و #خدعه هستش خدا #بیعت کنندگان و بیعت #گیرندگان رالعنت کند
📙بحار الانوارجلد۵۳باب۲۸
#بیعت_کردن_قبل_از_ظهور
#داستـــــــان_زیبا🌷
👌در قدیم یک فردی بود در همدان به نام " #اصغر آواره "
🍃اصغر آقا کارش مطربی بود و در عروسیها و مجالس بزرگان شهر مجلس گرم کنی میکرد و اینقدر کارش درست بود که همه شهر او را میشناختند...
🌿و چون کسی را نداشت و بیکس بود بهش می گفتند اصغر آواره!
انقلاب که شد وضع کارش کساد شد و دیگه کارش این شده بود میرفت در اتوبوس برای مردم میزد و میخوند و شبها میرفت در بهزیستی میخوابید.
🍃تا اینجا داستان را داشته باشید!
✍در آن زمان یک فرد متدین و مومن در همدان به نام "آیت الله نجفی" از دنیا میره و وصیت کرده بوده اگر من فوت کردم از حاج آقا حسینی پناه که فردی وارسته و گریه کن و خادم حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و از شاگردان خوب مرحوم حاج علی همدانی است🌿 بخواهید قبول زحمت کنند نماز میت من را بخوانند.🙏
🍃خلاصه از دنیا رفت و چند هزار نفر اومدند برای تشیبع جنازه اون در قبرستان باغ بهشت همدان و مردم رفتند دنبال حاج آقا حسینی پناه که حالا دیگه پیرمرد شده بود و آوردنش برای خواندن نماز میت....🙏
🌿حاج آقا حسینی پناه وقتی رسید گفت تا شما کارها رو آماده کنید من برم سر قبر استادم حاج مولا حسین همدانی فاتحه ای بخوانم و برگردم.
🍂وقتی به سر مزار استادش رسید در حین خواندن فاتحه چشمش به تابوتی خورد که چهار کارگر شهرداری زیر آن را گرفته و به سمت غسالخانه میبردند!
🍂کنجکاو شد و به سمت آنها رفت...
پرسید این جنازه کیه که اینقدر غریبانه در حال تدفین آن هستید؟
یکی از کارگران گفت این اصغر آواره است!
🍃تا اسم او را شنید فریادی از سر تاسف زد و گریست....
مردم تا این صحنه را دیدند به طرف آنها آمدند و جویای اخبار و حال حاجی شدند و پرسیدند چه شد که شما برای این فرد اینطور ناله کردید؟!
🍃حاجی گفت: مردم این فرد را میشناسید؟
همه گفتند: نه! مگه کیه این؟
حاجی گفت: این همون اصغر آواره است.
🍂مردم گفتند: اون که آدم خوبی نبود شما از کجا میشناسیدش؟!
و حاجی شروع کرد به بیان یک خاطره قدیمی....
گفت: سالها قبل از همدان عازم شهر قم بودم و آن زمانها تنها یک اتوبوس فقط به آن شهر میرفت
سوار اتوبوس که شدم دیدم.... وای اصغر آواره با وسیله موسیقیش وارد شد...
ترسیدم و گفتم: یا امام حسین (ع)، اگه این مرد بخواهد در این اتوبوس بنوازد و من ساکت باشم حرمت لباسم از بین میرود ، اگر هم اعتراض کنم مردم که تو اتوبوس نشستند شاید بدشان بیاد که چرا من نمیذارم شاد باشند و اگر هم پیاده شوم به کارم در قم نخواهم رسید... چه کنم؟!
🍁خلاصه از خجالت سرم را به پایین انداختم.
..
#اصغر آواره سوار شد و آماده نواختن بود که ناگاه چشمش به من افتاد، زود تیمپو رو گذاشت تو گونی و خواست پیاده بشه که مردم بهش اعتراض کردند که داری کجا میری؟ چرا نمیزنی؟
گفت: من در زندگیم همه غلطی کردم اما جلوی اولاد حضرت زهرا (سلام الله علیها) موسیقی ننواختم.😔..
🍂خلاصه حرمت نگه داشت و رفت...
اونروز تو دلم گفتم: اربابم حسین (ع) برات جبران کنه،🙏
حالا هم به نظرم همه ما جمع شدیم برای تشییع جنازه اصغر آواره و خدا خواسته حاجی عنایتی بهانه ای بشود برای این امر؛
🌾خلاصه با عزت و احترام مراسم شروع شد و خود حاجی آستین بالا زد و غسل و کفنش را انجام و برایش به همراه آن جمعیت نماز خواند...
این نمکدان حسیــ💕ــن جنس عجیبی دارد❣
هر چقدر می شکنیم باز نمک میریزد😭😭
🍃السلام علیک یا ابا عبدالله🍃
آدرس امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
#علامه_حسن_زده_آملی چه زیبا آدرس امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را داده اند
از علامه پرسیدند : آدرس امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف کجاست؟ کجا می شود حضرت را پیدا کرد؟
ایشان فرمودند: آدرس حضرت در قرآن کریم آیه آخر سوره قمر است... که میفرماید: فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر
هر جا که صدق و درستی باشد ، هر جا که دغل کاری و فریب کاری نباشد ، هرجا که یاد و ذکر پروردگار متعال باشد ، حضرت آنجا تشریف دارند.
🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃
🔴 مادر مهربان یا قاتل بی رحم
🔺برای رمزگشایی از چهره #پرعاطفه فینال جام جهانی، مروری کوتاه به تاریخ بالکان ضروری است...
🔹یوگوسلاوی یعنی اسلاو جنوبی، اتحادیهای از اقوام اسلاو در بالکان، در قرون وسطی حکومت تحت حمایت رم داشتند، حدود ۴۰۰ سال در اشغال عثمانی بودند، بعد هم تحت نفوذ امپراطوری اتریش مجارستان، با جنگ اول پادشاهی مستقل شدند و بعد از جنگ دوم جمهوری فدرال، در دهه ۹۰ هم با جنگ داخلی تجزیه شدند
🔹قوم قدرتمند در یوگوسلاوی صربها بودند، به خاطر دخالتهای اتریش یک ملیگرای صرب ولیعهد را ترور کرد و جرقه جنگ اول را زد، جنگی که عثمانی را تجزیه کرد، باعث انقلاب علیه تزارهای روسیه شد، آلمانها را محدود کرد، و اتریش مجارستان را فروپاشید، چکسلواکی و یوگوسلاوی ثمره این فروپاشی بودند...
🔹در نبردهای پارتیزانی جنگ دوم کمونیستها از سلطنتطلبها برتری گرفتند، فرمانده کمونیستها یک #کروات بود: تیتو، که پادشاهی را ملغی و جمهوری فدرال یوگوسلاوی را تأسیس کرد، تیتو از شوروی مستقل بود، وقتی با استالین به اختلاف خورد جنبش عدم تعهد را (همراه با ناصر و نهرو و سوکارناو) ایجاد کرد...
#تا وقتی #تیتو زنده بود جمهوریهای یوگوسلاوی متحد بودند، دهه نود دوران فروپاشی کمونیستها بود (شوروی، چکسلواکی و یوگوسلاوی)، اول کرواتها جدا شدند بعد بوسنی اعلام استقلال کرد، احساسات ملی در #صربها بالا گرفت و خشمشان متوجه مسلمانهای بوسنی شد... بدین ترتیب #کرواسی هم برای توسعهمرزی وارد جنگ شد...
🔹دررداقع این فقط صربها نبودند که مردم بوسنی را #قتل_عام کردند، کرواتها هم به کشتار و تجاوز و آواره کردن مسلمانها دست زدند، از طرفی کمکها به بوسنی زیاد نبود، نتیجه جنگ بیش از صدهزار کشته چندین هزار تجاوز و بیش از ۲ میلیون آواره بود؛ بالاخره جنگ با دخالت دیرهنگام ناتو تمام شد و یوگوسلاوی به ۷ کشور تبدیل شد.
🔻اکنون زن کرواتی را که با چهرهای لطیف، آغوش گشودهاش برای اعضای تیم ملی فرانسه و کرواسی باز شد، بهتر خواهیم شناخت!
🔹 #کولیندا_گرابار_کیتاروویچ، پیش از آنکه رئیس جمهور کرواسی شود، سالها معاون دبیرکل #ناتو بوده است؛ یعنب بزرگترین پیمان نظامی جهان...
🔹پس از بازی فینال جام جهانی فوتبال، تصاویر رئیس جمهور کرواسی که کشورش پس از باخت در فینال، نایب قهرمان جام محسوب میشود، به شدت همه جا پر شد. این جذابیت زیاد به زن بودن او مرتبط میشد و غربگرایان ایرانی کوشیدند از این زن و آغوش گشودهاش برای همه اعضای تیم ملی کرواسی، اینجا در ایران چهرهای لطیف و مهربان بسازند. چهرهای که رئیس جمهور کرواسی هم علاقه داشت از او ساخته شود و غربگرایان ایرانی به کمکش شتافتند!
🔹روزنامه شهروند، تیتر یک با عکس بزرگی از این زن زده که «تحسین جهانی برای بانوی شطرنجی» و آفتاب یزد با عکس بزرگی از او تیتر زده که «پدیده جام جهانی»
🔹زهرا احمدی پور، معاون سابق رئیس جمهور روحانی هم برای عقب نماندن از قافله تحسین و تمجید توئیت زده که "رئیس جمهور کرواسی مثل یک مادر با عشق، تمام بازیکنان خودش و تیم حریف را بغل کرد و آخرین رئیسی بود که برایش چتر آوردند. کاش دنیا رهبران زن بیشتری داشت"
🔹حتی علی مطهری که قدیمها بر مسائل فرهنگی اسلام حساسیت زیادی داشت، در یک نظر کارشناسی! گفت: این آغوش رئیس جمهور کرواسی جنسی نبوده و مادرانه است!
🔸از همین رو این پیام زیر توئیت احمدیپور جالب توجه است: «اطلاع دارید که این خانم یک سرهنگ ارتشی و نفر دوم ناتو بوده؟ مادرانههای ایشان را برای کودکان و جوانان افغانستان و عراق و لیبی و سوریه میشود برای ما هم توضیح بدهید؟»
🔻این سرهنگ خانم تلاش کرد چهرهای مهربان از خود به نمایش بگذارد و به نظر میرسد حداقل در میان غربگرایان ایران شدیداً موفق بوده است و آنها مقهور خنده و آغوش او شدند و روی خشن این سرهنگ ناتو را کلاً سانسور کردند.
🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃
@Mawud12
🌿 مرحوم آیت الله مجتهدی فرمودند: روزی فردی آمد خدمت امام معصوم "امام باقر و یا امام صادق علیهما السلام که تردید از بنده است" و به ایشان عرض کرد:
▫ اگر روزی یکی از دوستان شما گناهی کند ، عاقبتش چگونه خواهد بود؟
🌷 امام در پاسخ به وی فرمودند: خداوند به او یک بیماری عطا می نماید تا سختی های آن بیماری کفاره ی گناهانش شود.
▫ آن مرد دو مرتبه پرسید : اگر مریض نشد چه ؟
🌷 امام مجدد فرمودند: خداوند به او همسایه ای بد می دهد تا او را اذیت نماید و این اذیت و آزار همسایه ، کفاره ی گناهانش شود
▫ آن مرد گفت : اگر همسایه ی بد نصیبش نشد چه ؟
🌷 امام فرمودند : خداوند به او دوست بدی می هد تا وی را اذیت نماید و آزار آن دوست بد ، کفاره گناهان دوست ما باشد.
▫ آن مرد گفت : اگر دوست بد هم نصیبش نشد چه ؟!
🌷 امام فرمودند : خداوند همسر بدی به او میدهد تا آزارهای آن همسر بد ، کفاره ی گناهانش شود.
▫ آن مرد گفت : اگر همسر بد هم نصیبش نشد چه ؟
🌷 امام فرمودند : خداوند قبل از مرگ به او توفیق توبه عنایت می فرماید.
▫ باز هم آن مرد از روی عناد و دشمنی که داشت گفت اگر نتوانست قبل از مرگ توبه کند چه ؟
🌷 امام فرمودند : به کوری چشم تو ! ما او را شفاعت خواهیم کرد...
#کف_خیابون 45
وقتی اسم یه سازمان عریض و طویل در کشور دوست و همسایمون میاد که اصل و بیخ و بن اون سازمان را بر اساس آموزه های دستگاه های امنیتی انگلیس تشکیل دادند و حتی موسساتی داره که با همکاری انگلیس، راهبردهای امنیتی منطقه را بررسی و طراحی میکنند، خب دیگه تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!
حالا گرفتید چرا میگم: «هیچ فسادی «شکل» نمیگیره، مگر با برنامه از پیش تعیین شده! و هیچ فسادی «فراگیر» نمیشه، مگر اینکه قدرت و سیاست پشتش باشه!» ؟!
داستان از مستراح بغل مسجد کنار گاراژ اوس جلال شروع شد و الان کجاییم؟ الان دقیقا 233 ی ما در مغازه مشروب فروشی رو به روی یه موسسه جاسوسی و خرابکاری به نام مرکز مطالعات مشترک پاکستان و انگلستان وایساده!! ... دقت کنین لطفا! از مستراح بغل گاراژ در تهران تا مرکز مطالعاتی در اسلام آباد پاکستان!!
در چه شرایطی؟! و به چه قیمتی؟!
در شرایطی که یه شهید مفقود الجسد هم دادیم و پیگیری اینکه چطوری ردش را زدند و با چه ترفندی شکارش کردند، خودش یه حکایت دیگه است!
و به قیمت آوارگی و زیر پل خوابیدن یک بانوی مامور گردان پیاده شهری ما در مملکت غریب و تعقیب و مراقبت های نفسگیر!
کلید واژگان عجیبی تا حالا به تورمون خورده... مثلا: افشین... شو... مدلینگ... بی حیایی... شمال... آمل... گوشی گم شده... کوروش... تاجزاده... افسانه... رویا... فائزه... شوی عربی... پسر سفیر انگلستان... مرکز مطالعات و...
البته باید این نکته را هم عرض کنم که بچه های ما هم بیکار نبودن و موسسات رصد و شناسایی خوبی در عرصه داخلی و خارجی در طول سال های پس از انقلاب و پس از جنگ در زمینه مطالعات راهبردی تشکیل داده اند که روز به روز هم فعالیتهای اونا گسترده تر و عمیق تر میشه و اینجا جای بحثش نیست. اینو گفتم تا کسی فکر نکنه بچه های جبهه خودمون از کسی عقب هستند و همیشه در موضع انفعالی قرار دارند. اصلا اینطور نیست.
بگذریم!
اطلاعات خوبی توسط 233 یا همون بانو مطهره از مختصات مکانی و شکلی و پیرامونی اون موسسه کسب شد که زمینه های بسیاری را در پیش روی ما قرار داد. زمینه هایی که بچه های ما در طول حدود 3 سال کار نفسگیر با همکاری بچه های خط مقاومت افغانستانی و پاکستانی تونستند رصد و کشف کنند.
نتیجه کار شهید شاهرودی و بانو مطهره تا اینجا این شد که ما به یک باند بسیار ریشه دار از قاچاق و فروش دختران و زنان ایرانی در شوهای مختلف در بازارهای پاکستان و امارات پی بردیم. این باند کثیف و گردن کلفت، توسط بعضی عوامل استکبار و پیاده نظام های غرب زده در داخل ایران برنامه ریزی و پیگیری میشد! کسانی که حتی به نام و ناموس خودمون هم رحم نمیکردند، تونسته بودند به مراکز حساس نفوذ کنند و راحت تر اهدافشون را دنبال کنند!
قاچاق و فروش دختران و زنان، منحصر به یک باند و دو باند نیست. چرا که این داستان مخوف، در استان های مرزی به شکل دیگری است!
پدیده قاچاق زنان و دختران ایرانی را می توان به دو نوع کاملا متفاوت تقسیم بندی کرد ؛ قاچاق زنان به پاکستان و قاچاق زنان به کشورهای حاشیه خلیج فارس و از همه مهمتر امارات متحده عربی.
در هر کدام از این دو گروه قاچاق ، نوع به دام کشیده شدن قربانیان قاچاق، طریق انتقال آنها و شرایط زندگی پس از قاچاق قربانیان از یکدیگر متفاوت است...
ادامه دارد...
آیدی نویسنده
@hadadpour
#کف_خیابون 46
قاچاق زنان در استان های خراسان و سیستان و بلوچستان، در واقع استان های همجوار کشور با پاکستان و افغانستان رایج است و شیوه کار قاچاقچیان عمدتا به این صورت است که دختران رااز خانواده هایشان که غالبا در شرایط نابسامان اقتصادی به سر می بر ده اند ، خواستگاری کرده و به عقد خود در می آوردند و سپس آنها را به خانه های فساد در پاکستان که به خرابات موسومند می فروختند.
این قاچاقچیان، خانواده های فقیر را شناسایی کرده و با معرفی خود به عنوان اهالی زاهدان که صاحب مال و مکنتی نیز هستند دختران را از خانواده هایشان خواستگاری می کردند. این دختران همراه آنها به زاهدان انتقال می یافتند و در شهرهای کویته،کراچی و راولپندی به کنیزی و یا روسپی گری کشانده می شدند.
در واقع همه قربانیان به صورت کاملا رسمی ازدواج کرده بودند و تنها چند روز بعد از ازدواج همراه با اجبار ، زور، تهدید و فریب و نیرنگ به زاهدان و سپس پاکستان انتقال داده شده بودند.
متاسفانه پدیده فروختن دختران توسط خانواده هایشان یا شوهرانشان در شهرهای مختلف مرزی رواج فاحشی یافته است و اکثر مسئولان مربوطه چندان برنامه مشخصی جهت مقابله با آن ارائه نداده اند!
ببخشید که روضه مکشوف میخونم اما باید بدونید که معمولا دخترانی که به دوبی قاچاق می شوند بین 10 تا 16 سال سن دارند و برای دو مناسبت عمده عید فطر و عید قربان منتقل می شوند. انتقال آنها هم به دو شکل است:
عده ای از آنها بطور رسمی خواستگاری می شوند، به نام شیوخ بزرگ عرب و درازای پرداخت مبالغی به خانواده شان از مرز عبور داده می شوند.
و عده دیگر دخترانی هستند که برای این منظور ربوده می شوند و بدون اجازه پدر و مادر از کشور خارج می شوند.
اگر شیوخ عرب در «مراسم حفله» دختران را برای همسری بپسندد مشکل زیادی وجود ندارد. مشکل از زمانی بوجود می آید که دختران وارد شده توسط شیوخ مورد استقبال قرار نمی گیرد! بنابراین افراد وارد بازار کار شده و به روسپی گری در کلوپها و کاباره ها مشغول می شوند!
تفاوت عمده ای که این عده از دختران قاچاق شده با قربانیان قاچاق به پاکستان دارند، این است که اغلب اوقات ظاهرا قاچاق دختران با رضایت و آگاهی قربانیان انجام می شود. در واقع قربانیان از همان ابتدا از مقصد و نحوه کار خود آگاهی دارند. یک نوع رضایت ظاهری که البته به اعتقاد بسیاری از کارشناسان این رضایت ظاهری نمی توانند مانع از این امر شود که ما آنها را در زمره افراد قربانی قاچاق محسوب کنیم. در واقع این افراد، قربانی شرایط نابسامان اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هستند.
و اما نکته تامل برانگیز اینست که اکثر قریب به اتفاق قربانیان تمایلی به بازگشت به ایران ندارند. در واقع بیشتر آنها ترجیح میدهند در همان شرایط غربت و روسپی گری در دوبی بمانند به جای اینکه به ایران بازگردند.
پنج نفری که توسط شاهزاده های وهابی سعودی در اون شب انتخاب شدند که به امارات و عربستان بروند، هیچ کدامشان به ایران برنگشتند و حتی... با کمال تاسف... اخبار و اطلاعات بچه های اونجا حاکی از اینه که دو نفرشون در مجالس لهو و لعب دوبی به طرز وحشیانه ای توسط شاهزاده های دائم الخمر به قتل رسیدند!
و اما اجازه بدید ادامه پرونده را عرض کنم و اینکه چطوری 233 به ایران برگشت و سرگذشت جواز عبدالله چه شد؟!
مطالب کشف شده توسط 233 دارای طبقه بندی است و بیشتر از این نمیتوان مطرح کرد. 233 پس از پایان ماموریتش در خاک پاکستان، توسط دو تیم تخلیه و انتقال، از مرز زاهدان وارد ایران شد. دو تیم تخلیه و انتقال، تونستند ظرف مدت کمتر از سی ساعت، 233 را از راه زمینی از اسلام آباد به تهران منتقل کرده و تحویل دهند!!!
همون تیم تخلیه و انتقال، در دستگیری عبدالمالک ریگی توانست رکورد قبلیش درباره انتقال 233 را شکسته و ظرف مدت کمتری، ینی در حدود 11 ساعت، ریگی را دستگیر و منتقل کنند!!
جواز عبدالله که اصلاتا از شیران بیشه هزاره افغانستان هست، اکنون با نامی دیگر در ردیف فرماندهان لشکر زینبیون مشغول به فعالیت و مجاهدت می باشد. فقط همینو بگم که تا حالا هر وقت کار لشکر زینبیون گره خورده، به دستان با کفایت عمو جواز عبدالله پرونده خودمون و بچه هایی که در پاکستان تربیت کرده باز شده است.
اللهم انصر الاسلام و اهله...
ادامه دارد...
آیدی نویسنده
@hadadpour
#کف_خیابون 47
یک هفته و حتی بیشتر، شاید حدودا دو هفته طول کشید تا کل پرونده ای را که شهید شاهرودی زحمتش کشیده بود، مطالعه و آنالیز کردم. آنچه شما تا الان خوندید، فقط بخش هایی از کل اون پرونده به زبون خودم بود که مسائلی را که میشد بیان کرد را خدمتتون تقدیم کردم.
اما هنوز ناقصه! چون تا پرونده ای نامه دادگاه و صدور حکم و قرار محکومیت متهمانش را به همراه نداشته باشه و ضمیمه اش نکرده باشند، ینی مهم ترین بخش کار صورت نگرفته.
حالا ما کلی خوندیم و آنالیز کردیم اما آخرش که چی؟ هنوز داشتند متهمان پرونده راست راست راه میرفتند و آزادانه به کثافت کاری های قبلیشون ادامه میدادند!
کوروش و دار و دسته اش ... تاجزاده و رابطینش... عوامل پرونده در دانشگاه... عموجونی که میتونه پروتنه کسب واسه متهمان جفت و جور کنه... عفت و فائزه و ندا و زهره...
تقاضای جلسه مشورتی کردم... اما جایگاهم در تهران مثل شیراز نبود و مجبور بودم کمی معطل بشم تا همه اونایی را که میخواستم دور هم جمع بشن.
من تقاضای کارشناس مسائل حوزه امنیت اخلاقی، کارشناس حقوقی، کارشناس و رابط اصلی اداره در شورای تامین و یک نفر به عنوان قاضی و کاملا بی طرف و بی اطلاع!
چرا یک نفر را به عنوان قاضی و کاملا بی اطلاع از پرونده اصلی تقاضا دادم؟ دلیلش واضحه! چون معمولا کسانی که تازه یه مطلبی را میشنوند و برای اولین بار در جریان اون مطلب قرار میگیرند، درصد دقتشون حدودا بیست برابر کسانی است که اینقدر درگیر اون مطلب هستند که ممکنه جزئیات و اشکالات طرح و پروژه را نبینند.
حدود سه ساعت پس از تقاضای جلسه شور، پنج نفرمون دور هم جمع شدیم. در طول اون سه ساعت، فرصت بدی نبود که خلاصه نویسی های خودمو نشون کسی بدم که تازه داره در جریان قرار میگیره! چون بقیشون تا جایی که لازم داشتند قبلا در جریان پرونده بودند.
نشستیم دور هم... جلسه را اینطور شروع کردم:
«سلام و نیم روز شما بخیر! ارادتمند شما محمد ........ هستم که قراره ان شاءالله ادامه مسیر شهید شاهرودی را برم و امیدوارم عنایت شهدا شامل حالمون بشه و شرمنده بزرگواریشون نشیم. ساعت 10 و نیم هست... ان شاءالله سقف جلسه به مدت 40 دقیقه!
قبلا در جریان پرونده قرار گرفتید. سر نخ ها تقریبا کامله و از نظر اطلاعات، الحمدلله تا اینجا کمبود خاصی نداریم. هر چند دو تا نکته هست که داره در مسیر خودش و توسط سر تیم های دیگه پیگیری میشه: یکی نحوه اطلاع از موقعیت و ماموریت شاهرودی توسط دشمن... و یکی دیگه هم میزان نفوذ MI6 ...
پس بهتره ما به کار خودمون برسیم و سوال خودمون را در جریان بندازیم.»
کارشناس و رابط اداره با شورای تامین حرفمو قطع کرد و گفت: «جسارتا چرا میگید این دو مسئله به شما ربطی نداره و قراره کسانی دیگه روش کار کنند؟! مگه شما اطلاع خاصی دارید که ما نداریم؟ تا جایی که ما خبر داریم قراره همه محورهای مربوط به این پرونده به شما منتهی بشه و شما پیگیری کنید!»
گفتم: «در ابلاغی که به من شده، این دو موضوع نیست! بلکه صراحت و فحوای ابلاغ من اینو میرسونه که این دو مسئله خارج از حیطه جغرافیایی پرونده من هست و صلاح نیست که خارج از حیطه جغرافیایی خودم که ایران باشه ذهنمو جای دیگری مشغول کنم! جسارتا شما هم اگر نظر دیگری بر خلاف چیزی که من گفتم دارید بهتره با مقام مافوق بنده در میون بذارید!»
شخصی که قاضی و بی خبر بود گفت: «خب بنظر من حرف کارشناس شورای تامین درسته! چون اگر اینطور نباشه و بخواد برخی از اجزای پرونده توسط دیگران اداره و مدیریت بشه، مدیریت موازی پیش میاد و حتی ممکنه نیروهای خودمون در تقابل با هم قرار بگیرند! فکری به حال مسئله کردین؟!»
لبخندی زدم و گفتم: «اتفاقا این مشکل احتمالی را حدودا دو سه هفته پیش خودم مطرح کردم و چنین احتمالی را هم دادم. (رجوع کنید به مکالمات من و سردار که در قسمت 4 شرحش گذشت.) اما گفتند صلاح نیست. باید به همین منوال پیش بریم. در حالی که هیچکس علم غیب نداره و روی پیشونی هیچ کدوممون ننوشته خوب یا بد!»
ادامه دارد...
آیدی نویسنده
@hadadpour
#کف_خیابون 48
همه از این تصمیم سازمان تعجب کرده بودند اما خیلی هم چیز غریب و گنگی نبوده و نیست. خود من هم دو سه هفته قبل از تعجب حضرات، از این تصمیم شگفت زده شدم اما چاره ای نبود و باید میگفتم چشم!
گفتم: «بالاخره تصمیمی هست که گرفته شده وگرنه من سابقه ماموریت های برون مرزی هم داشتم. اما اجازه بدید دستور جلسه را مطرح کنم تا بیشتر از این، از تایم 40 دقیقمون گرفته نشه.
ببینید دوستان! همه چیز داریم. منظورم از همه چیز، اطلاعات و خط و ربط های لازمه. ما الان یه گروه و یا بهتره بگم یکی از گردن کلفت ترین باندهای قاچاق زنان و دختران به بازارهای پاکستان و امارات را کشف و شناسایی کردیم.
حتی مامور ما تا توی دلشون رفت و برگشت. بیشتر از ماموریتش هم اطلاعات واسمون جمع کرد و یکی از مراکز مطالعاتی یا بهتره بگم جاسوس خونه جدیدالتاسیس انگلستان در پاکستان هم کشف شد.
اما ... بذارید اینجوری مطرح کنم: نظرتون چیه؟ الان باید چیکار کنیم؟ ادامه پرونده چطوری باشه بهتره! بریزیم باشگاه کوروش را از دم تعطیل کنیم؟ بریزیم تاجزاده را بکشونیم به دادگاه و بفرستیمش جایی که عرب نی میندازه؟ چیکار کنیم الان؟
دوستان! ما الان حدودا با پنجاه تا اسم و رسم مختلف در لباس ها و ماموریت های مختلف در این پرونده مواجهیم که دستگیری این حجم از انسان و نیروهای کثیف و معاند حتی در بازه یک هفته در جریان یک پرونده، علاوه بر اینکه محدودیت های رسانه ای و بین المللی ممکنه برامون پیش بیاره، ممکنه عوامل و مهره های اصلی را در لاک تدافعی و چراغ خاموش قرار بده و حتی تا 50 سال دیگه هم بهشون دسترسی پیدا نکنیم.
بسم الله ... نظرتون چیه؟!»
چند لحظه ای سکوت بر جلسه حکمفرما شد و همه به کاغذها و مدارکشون نگاه میکردند. هر کسی یه چیزی میگفت... مثلا یکی میگفت از شاخه بین المللی شروع کنید... یا یکی میگفت از خارج شروع کنید و سرنخ خا را به شیوه معکوس دنبال کنید تا داخل کشور... یکی دیگه پیشنهاد داد دایره افراد پرونده را بیشتر کنید ببینید به کجا میرسید و...
اما... هیچکدومش به دلم ننشست... منطقم قبول نمیکرد که بخوام از ناکجاها شروع کنم... تا اینکه جلسه تموم شد. وقتی همه داشتن میرفتند، همون بنده خدایی که مثلا به عنوان قاضی و بی خبر دعوتش کرده بودیم را نگه داشتم و گفتم: «لطفا چند لحظه تشریف داشته باشید!»
اسمش ابالفضل بود... حدودا 28 ساله... چهار سال تحصیل در دانشکده خودمون... دو سال آموزش مستمر... از بدو گرفته تا ضمن خدمت کارشناسی امنیت... سه سال هم سابقه کاری خوب... بچه یکی از روستاهای اطراف مشهد... هیکلی... چهارشونه... ورزشکار... خوراکش هم عملیات بود... ضمنا مجرد !
گفتم: «ببیند آقا ابوالفضل... از برخورد و مسائلی که بهش اشاره کردید خوشم اومد و به نظرم میتونم روت حساب کنم... درگیر پرونده خاصی نیستی؟»
گفت: «پرونده خاصی که نه! یکی بود که سه روز پیش تموم شد و فرستادم دادسرا... امری داشتید؟:
گفتم: «میخوام تقاضا کنم که با خودم کار کنی! اما به یه شرط! اگه به یه سوالم جواب دادی و مثل خودم فکر کردی، همین حالا تقاضات را مینویسم و کاری میکنم که در طول کمتر از شش ماه، به اندازه شش سال تجربه کسب کنی!»
ابوالفضل گفت: «باعث افتخارمه! بفرمایید!»
گفتم: «سوالم اینه: بنظرت باید از کجا شروع کنیم؟ اولین کلیمون را خرج کدوم قفل کنیم؟!»
گفت: «خب مشخصه! کسی که هم در دسترس باشه و هم بشه ازش کار کشید بدون اینکه بفهمه که ما داریم بازیش میدیم. معمولا نیروهای کف یک جریان... مثل عوام «کف خیابون» چون از دسترسی و ذکاوت گنده هاشون برخوردار نیستند، جالب تر میشه باهاشون نفوذ کرد و موضوع اصلی پرونده شما را که مربوط به جریانات اخیر است دنبال کرد! سرتون در نیارم... من باشم پامیشم میرم سراغ افسانه و رویا... بچه تازه کار کم تجربه ای با نام ابالفضل هم میفرستم دنبال افشین! باید از اونا شروع کرد... چون اونا به ما میگن که الان دارن چیکار میکنند و آخرین دستوری که بهشون ابلاغ شده چیه؟»
گفتم: «برو وسایلت جمع کن و بیا اتاق بغلی... یه خط تلفن داخلی هم بگیر واسه خودت... کسی نفهمه قراره با من کار کنی تا نامه اعلام نیازت را بزنم! بدو ماشالله که خیلی کار داریم... بدو ...»
ادامه دارد...
آیدی نویسنده
@hadadpour
✅ قـــــرار صبح
✅دعای سلامتی امام زمان (عج)
🌴بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
ِ
<< اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلا >>
دعای فرج امام زمان (عج):
🌴 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
ِ
<< اِلهی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ وَ ضاقَتِ الاَْرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخآءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد اُولِی الاَْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَ انْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ بِحَقِّ مُحَمَّد وَ الِهِ
الطّاهِرینَ >>
🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃
@Mawud12
#مهدویّت_بشارت
✅گرد و غبارها و آشوب ها و ناآرامی های جهان در روزگار ما, خبر از نزدیک شدن فرس الحجاز یعنی امام زمان (عج) می دهد.
✅ ناآرامی هایی که در روزگار ما در سراسر عالم بروز نموده است حاوی بشارت بزرگی است.
جهان از درد زایمان به خود می پیچد و عن قریب فرزندی را بیرون خواهد داد. سواری که از دور می آید پیش از آنکه خودش برسد و دیده شود گرد و غباری که از زیر پای اسبش برمی خیزد دیده میشود.
گرد و غبارها و آشوب ها و نا آرامی های جهان در روزگار ما,
خبر از نزدیک شدن فرس الحجاز یعنی امام زمان (عج) می دهد.
ایشان (حاج اسماعیل دولابی)همچنین در جای دیگری می فرمایند :قبل از بارش باران، تند بادی بر می خیزد و گرد و غبار زیادی برپا می کند و همه خس و خاشاکها و آشغال ها را از روی زمین جارو می کند. اما اگر کمی صبر کنیم باد آرام می گیرد و باران می بارد و سپس ابرها کند می روند و هوا لطیف و آفتابی می شود. آشوب ها و نابسامانی ها که روزگار ما در سراسر جهان پدیدار شده است, نزدیک شدن هوای لطیف و آسمان صاف و آفتابی عصر ظهور را بشارت می دهد.
📗حاج اسماعیل دولابی(ره)
#سیاسی
دعوت سعودی ها از مأموران_موساد برای ورود به شهرهای مقدس مکه و مدینه
(در زمانی که میلیون ها مسلمان عازم مراسم حج هستند)
توسط وین مدسن نوشته شده در تاریخ 17 ژوئیه 2018
#بن_سلمان به #مقامات_اطلاعاتی_اسرائیل اجازه ورود به مکه و مدینه را داده است . او ارتباط نزدیکی با سرویس اطلاعاتی اسرائیل، موساد و نیروی اطلاعاتی ارتش اسرائیل، برای مقابله با چند تهدید در نظر گرفته شده از جمله ایران ایجاد کرده است.
بن سلمان مثلا #خادم_الحرمین است و #حراست از دو مکان مقدس اسلامی کعبه در مکه و مکان های مقدس مدینه است". مکه قبله دوم مسلمین پس از قبله اول یعنی بیت المقدس است که ترامپ به تازگی به عنوان پایتخت اسرائیل مطرح کرده. بن سلمان ممنوعیت ورود سازمان های اطلاعاتی اسرائیل به مکه و مدینه را رفع کرده است اسرائیلی ها در شناسایی تهدیدها به رژیم سعودی، کمک می کنند.
💠حضرت مهدى عليه السلام در نامه مباركش به سفير خود محّمد بن عثمان فرمود:
براى تعجيل فرج زياد دعا كنيد، چون همين دعا موجب فرج شماست.
منتخب الأثر، ص 268
🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃
@Mawud12