eitaa logo
موعود(عج)12
1.9هزار دنبال‌کننده
15هزار عکس
15.1هزار ویدیو
20 فایل
﷽ 🔶احادیث.روایات مهدوی 🔶بشارت نزدیکی ظهور 🔶سخن بزرگان در مورد منجی(عج) 🔶️اخبار سیاسی روز 🔶️اخبار جبهه مقاومت 🔶️اخبار سرزمین‌های اشغالی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 👈کپی با ذکر صلوات خادم کانال محتاج دعای خیر شمام
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از موعود عج
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 زمان(عج) و ایران ما ایران را نگه می داریم 🔴 امام زمان (عج ): ما ایران را نگه می داریم.ما نمیگذاریم سقوط کند. ميرزا محمدحسن نائيني در اشغال ايران در جنگ جهاني اول شبي به امام عصر(عج) متوسل ميشود و درخواب ميبيند: ديواري است به شکل نقشه ايران که شکست برداشته و خم شده و در زير آن تعدادي زن و بچه نشسته اند در همين حال حضرت تشريف مي آورند با انگشتشان ديوار را بلند کرده و ميفرمايند: اينجا شيعه خانه ماست مي شکند خم ميشود خطر هست ولي ما نميگذاريم سقوط کند ما نگهش ميداريم. ما ایران را نگه میداریم 📚منبع:کتاب ملاقات با امام عصر ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج @Mawud12
هدایت شده از موعود عج
🔶 هر وقت فکر کردی و از خودت زشتی دیدی ... اللهم صلی علی محمد وآل محمد وعجل لولیک الفرج @Mawud12
هدایت شده از موعود عج
1.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شفا گرفتن از چراغ و لامپ !! امام على ع ميفرمايد : "هیچ ثروتی چون عقل و هیچ فقری چون جهل و هیچ میراثی چون ادب و هیچ پشتیبانی چون مشورت نخواهد بود". @Mawud12
هدایت شده از موعود عج
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 ✨یکی از راههای دستیابی به « آرامش » 💫درد و دل کردن با خداست خیلی خودمونی و به زبان مادریت باهاش حرف بزن او صمیمی ترین دوستیه که هیچوقت رازت رو بر ملا نمی کنه . 💫تنها کسی که صلاحت رو از خودت بهتر می دونه . اگه یه روزی چیزی ازش خواستی بهت نداد مطمئن باش خیری درش هست . برای موفقیت در هر کاری حداکثر تلاشت رو انجام بده ، اما اگر نشد حلش رو به او واگذار کن . 💫آخه خدای تو بهتریت حلّال مشکلاته‌. اوتنها مونس و همدم اوقات تنهایی توست دوستی با خدا یعنی «آرامش ». @Mawud12
هدایت شده از موعود عج
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 اگر نمی توانی مدادی✏️ باشی که خوشبختی یک نفر را بنویسد پس حداقل سعی کن پاک کنی باشی که غم کسی را پاک کند ! زندگی هنر نقاشی بدون پاک کن است. پس طوری زندگی کن که حسرت داشتن پاک کن را نخوری ! در مقابل سختی ها همچون جزیره اى باش که دریا هم با تمام عظمت و قدرت نمى تواند سر او را زیر آب کند ! آدم های بزرگ قامتشان بلندتر نیست. خانه شان بزرگ تر نیست. ثروتشان بیشتر نیست. آنها قلبی وسیع و نگاهی مرتفع دارند. @Mawud12
هدایت شده از موعود عج
3.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸ببینید | حامیان داعش، مدعیان دروغین صحبت‌های حضرت امام خامنه‌ای (حفظه الله) درباره نقش در شکست داعش @Mawud12
هدایت شده از موعود عج
‍ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 ‍ امام مهدی ( علیه السلام ) : « وَ لَو اَنّ اَشیاعَنا وَفقَهُم اللّهَ لِطاعَتهِ عَلَی اجتِماعِ مِنَ القُلوبِ فی الوَفاءِ بِلعَهدِ عَلیهِم لَما تاخَّرَ عَنهُمُ الیُمنُ بِلِقائِنا وَ تَعَجَّلَت لَهُمُ السَّعادَهَ بِمُشاهَدَتِنا عَلَی حَقِّ المَعرِفَهِ وَ صِدقِها مِنهُم » اگر چنانچه شیعیان ما که خداوند بر انجام طاعت خویش آنها را موفق گرداند ؛ در راه وفای به عهد و پیمانی که بر دوش دارند ؛ می شدند ؛ میمنت دیدار ما از ایشان به تآخیر نمی افتاد و سعادت مشاهده ما همراه با حق معرفت و صداقت نصیبشان می شد. 📘 بحار الانوار ، ج 53 ، ص 177 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج @Mawud12
هدایت شده از موعود عج
بارالها! ❣ فرج مهدی موعود چه شد؟ آنکه دلها ز عطایش ز غم آسود، چه شد؟ گوهر گنج فضایل، دُر منضود، چه شد؟ صبح امید چه شد؟ طالع مسعود چه شد؟ ✨اَلّلهُمَّـ عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ الفَرج✨ @Mawud12
قسمت هفتم و هشتم سرگذشت ارواح در عالم برزخ 👇👇
هدایت شده از موعود عج
🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت ۷) ♨️از ترس خودم را به نیک رساندم و محکم او را در برگرفتم. ناگهان گناه دست کثیف و متعفنش را بر گردنم آویخت و قهقهه زنان فریاد بر آورد: خوشحالم دوست من، خوشحالم و... و باز همان قهقهه مستانه اش را سرداد. 🔰ترس و اضطراب سراسر وجودم را فراگرفت. زبانم به لکنت افتاد و طپش قلبم شدت یافت و دیگر هیچ نفهمیدم. وقتی به هوش آمدم، سرم بر زانوی نیک بود. 💠اما با دیدن چهره خون آلود نیک غم عالم در دلم نشست. گمان کردم که آن هیکل متعفن یعنی گناه بر او فائق آمده و پیروز گشته. اما نیک که دانست چه در قلبم می گذرد، صورت بر صورتم نهاد و آهسته گفت: غم مخور، بالاخره توانستم پس از یک درگیری و کشمکش پرونده اش را بدهم و او را برای مدتی از تو دور سازم. ♦️برخواستم و در حالی که اشک در چشمانم حلقه زده بود، دست بر گردن نیک انداختم و گفتم: من دوست دارم تو همیشه در کنارم باشی. از آن شخص بد هیکل زشت رو بیزارم و ترسان. راستی که تنهایی به مراتب از بودن در کنار او، برایم لذت بخش تر است. چرا که وقتی گناه، در کنارم قرار می گیرد، وحشتی بزرگ به من دست می دهد. 🔶نیک با حالتی خاص گفت: البته او هم حق دارد که در کنار تو باشد، زیرا این چیزی است که خودت خواسته ای. با تعجب گفتم: من؟! من هرگز خواهان او نبودم. گفت: به هر حال هر چه باشد اعمال خلاف و گناه تو او را به این شکل درآورده است، و به ناچار بار دیگر او را در کنار خویش خواهی دید. 🔘از این گفته نیک خجل زده شدم و سخت مضطرب، و در حالیکه صدایم به شدت می لرزید، پرسیدم: کی؟ کجا؟ گفت: شاید در مسیر راهی که در پیش داریم.... 💠گفتم: کدام راه؟ کدام مسیر؟ گفت: به واسطه بشارتی که نکیر و منکر به تو دادند، جایگاه تو منطقه ای است در وادی السلام، و تو باید هر چه زودتر خودت را آماده سفر به آن مکان مقدس کنی. 💥گفتم: وادی السلام کجاست؟ گفت: مکانی است که هر مومنی را آرزوی رسیدن به آنجاست و بناچار بایستی از بیابان برهوت نیز بگذری، تا در مسیر راه از هر ناپاکی و آلودگی پاک گردی، 🔴 و البته به واسطه رنج و مشقتی که خواهی برد، گناهانت ذوب خواهد شد. آنگاه با سلامت به مقصد خواهی رسید. 🍃گفتم: برهوت چگونه جایی است؟ گفت: کافران و ظالمان در آن جای گرفته و عذاب برزخی می شوند. آنگاه از من خواست که خود را برای آغاز این سفر پر مشقت آماده سازم. ✍ادامه دارد... @Mawud12
هدایت شده از موعود عج
💥 💥 🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت ۸) 🏴 از قبر بیرون رفتیم. نیک جلو رفت و من با کمی فاصله از پشت سر او حرکت می کردم. 💠ترس واضطراب مرا لحظه ای آرام نمی گذاشت. هر چه جلوتر می رفتیم، محیط بازتر و مناظر اطراف آن عجیب تر می شد. ✨از نیک خواستم که از من فاصله نگیرد، همدوش و همقدمم باشد و اندکی نیز آهسته تر گام بردارد. ✨نیک ایستاد و گفت: تو را به من سپرده اند که یار و مونس ات باشم. تا آنگاه که به سلامت قدم به وادی السلام گذاری به همین خاطر اندکی جلوتر از تو در حرکتم تا راه را بشناسی. 🍃پس از لحظه ای سکوت، بدین گونه سخنش را ادامه داد: البته اگر گناه بتواند فریبت دهد و یا به اجبار تو را همراه خود سازد، بدون شک دیرتر به مقصد خواهی رسید... 💥اضطرابم بیشتر شد و از آن به بعد هر آ ن احتمال آشکار شدن گناه را می دادم. مسیر راه را با همه مشکلاتش پیمودیم تا به کوهی رسیدیم که البته با سختی فراوان توانستیم خود را به اوج آن برسانیم. 🌪در چشم انداز ما، بیابانی قرار داشت که از هر طرف، بی انتها و آسمان آن مملو از دود و آتش بود. 🌹نیک خیره به چشمانم گفت: این همان وادی برهوت است که اکنون فقط دورنمایی از آن را می بینی. ❄️خودم را به نیک رساندم و گفتم: من از این وادی هراسانم. بیا از راه ایمن تری برویم. نیک ایستاد و گفت: راه عبور تو، همین است اما تا آنجا که در توان من باشد تو را رها نخواهم کرد و در مواقع خطر نیز به یاریت خواهم شتافت. 🌾حرفهای نیک اندکی از اضطراب و وحشتم کاست اما با این همه، هنوز نگرانی در وجودم قابل احساس بود. لحظاتی به سکوت گذشت. سپس رو به نیک کردم و دوباره گفتم: راه امن تری وجود ندارد؟ صورتش را به سمت من چرخاند و گفت: بهتر است بدانی که: در عالم برزخ نیز، که تنها سایه ای از بهشت و جهنم است بیابان برهوتی قرار دارد، که همانند پل صراط در قیامت است و به ناچار باید از آن گذشت. تا در صورت لیاقت به وادی السلام رسید. 📛اما وای بر آنان که می مانند و به عذاب مبتلا می گردند و یا دست کم گرفتار و سرگردان می شوند... ◾️به سمت آن دشت بی پایان به راه افتادیم. هرچه پایین تر می رفتیم، هوا گرم و گرمتر🔥 می شد. وقتی به سطح زمین رسیدیم، نفسم به شماره افتاد. از نیک خواستم که لحظه ای برای استراحت توقف کند، اما او نپذیرفت و گفت: راه طولانی و خطرناکی در پیش داریم. بنابراین وقت را تلف نکن. 💫گفتم: من دیگر نمی توانم چون شدت گرما مرا از پا درآورده است. در همین حال و در حالی که عرق از سرو روی من فرو می ریخت، نقش بر زمین شدم. 🍃 نیک از آبی که همراه داشت به من نوشانید.سپس در حالی که هنوز از زخمش رنج می برد، مرا بلند کرده و بر کول خود نهاد و به مسیر همچنان ادامه داد. 🌼از این که رهایم نکرد و با وجود زخمهای بیشمارش، چون دوستی مهربان برایم دل سوزاند، خوشحال بودم و شرمگین... ✍ادامه دارد... @Mawud12