🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت ۲۱)
🔥گناه همچنان وسط راه ایستاده بود و رفتار ما را زیر نظر داشت.
✅ در همین وقت فرشته ی فریاد رس پرواز کنان ظاهر گردید و سلامی کرد و یک شمشیر،یک لباس زره مانند،یک سپر و یک خنجر به نیک سپرد و رفت.
⚡️از دیدن این منظره گناه کمی جا خورد و ترس در چهره زشتش آشکار گردید،
با خوشحالی رو به نیک کردم و گفتم: وسایل من بیشتر از گناه است.
✨راستی اینها نتیجه ی کدام اعمال من هستند؟
نیک در حالیکه شمشیر را در دستش تکان میداد گفت:
🗡 این شمشیر نتیجه ی راز و نیازها و دعاهای توست که در دنیا انجام دادی.
🍃سپس در حالیکه لباس را بر تن من میپوشاند گفت: این هم هم نشانه ی تقوای توست در دنیا، که البته ضخامت آن بستگی به درجه ی تقوای تو دارد.
🍀وقتی زره را پوشیدم شمشیر را به دست راستم داد و سپر را به دست دیگرم سپرد🛡 و گفت: این سپر هم نتیجه ی روزه گرفتن های تو در دنیا بوده..
🔶 و سپس در حالیکه با لبخند ملیحش به من قوت قلب میداد گفت: اصلا نهراس با یک ضربه او را از پای در خواهی آورد.
🔰سرم را به نشانه ی تایید تکان دادم و به سمت گناه حرکت کردم.
🔥 گناه شمشیر را بلند کرد و شروع کرد به رجز خواندن:
من به نمایندگی از شیطان و دنیا در برابر تو ایستاده ام تا تو را از پای در آورم.در همان لحظه سایه ی شمیر گناه را بالای سرم حس کردم و فورا سپر را روی سرم گرفتم.
🔸ضربه ی شمشیر چنان محکم بود که از سپر عبور کرد و دو دندانه آن سرم را زخمی کرد...
♻️در همین حال شمشیرم را بر پهلوی آن شیطان فرود آوردم و او در حالیکه فریاد زنان از من دور میشد، من مشغول رسیدگی به زخم سرم شدم که ناگهان فریاد نیک را شنیدم که فریاد زد:
مواظب باش از پشت سرت می اید....
⚠️بیدرنگ به عقب برگشتم و با یک ضربه ی شمشیر ضربه او را دفع و ضربه ی دیگری به پهلویش وارد کردم.
❎نبرد همچنان ادامه داشت. من ضربات بیشتری بر پیکر او وارد می آوردم و او نیز با یک ضربه غافلگیر کننده زره ام را پاره و بدنم را زخمی کرد. اما هنوز هم با تشویقهای نیک من برنده میدان بودم.
🔆هر از گاهی صدای نیک را میشنیدم: بهای بهشت،نابودی گناه است و من روحیه میگرفتم.
🌀لحظات میگذشت و گناه خسته و خسته تر میشد.تا اینکه وسط جاده افتاد.
رفتم تا ضربه ی آخر را بر فرقش بکوبم که نیک با خنجری که در دست داشت به من نزدیک شد و گفت: فقط با این میتوانی از شر او خلاص شوی وگرنه او نابود نمیشود.
❗️تازه فهمیدم که در میدان بدون خنجر بوده ام!
🌸نیک گفت: این خنجر نتیجه ی صلواتهایی است که در دنیا فرستاده ای. چون صلوات💫 این قدرت را دارد که گناه را به کلی نابود کند.
💥خود را به پیکر نیمه جان گناه رساندم و بلافاصله خنجر را در تنش فرو کردم و به سرعت فرار کردم.
بدنش بزرگ و بزرگتر شد تا با صدای مهیبی منفجر شد و به هزاران تیکه تقسیم شد..
💐صدای شادی نیک به هوا برخاست. با سرعت به طرفم آمد و مرا در اغوش کشید و صمیمانه تبریک گفت. من هم از شدت خوشحالی او را در آغوش گرفتم.
🌺نیک گفت: با نابود شدن گناه تمام زخمهای بدن من هم خوب شد و از این جا به بعد با شادی و نشاط بیشتری به تو کمک خواهم کرد.
🍃من بار دیگر از شدت خوشحالی نیک را محکم در آغوش کشیدم و تبریک گفتم.
سرانجام راه باز شد و ما به مسیر خود ادامه دادیم...
🍀در حالیکه فراموش کرده بودم که قول و قرارم با نیک برای رسیدن به بهشت این بود که هیچ زخم و آسیبی از گناه بر تنم بر جای نماند....
✍ادامه دارد..
🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت ۲۲)
🔵مژدگاه شفاعت!
🔶گاه گاهی از زخمهای سر و بدنم می نالیدم. تا قبل از آن به خاطر هیجان ناشی از پیروزی بر گناه متوجه درد زخمهای بدنم نبودم.
هنوز راه زیادی نرفته بودیم که از نیک خواستم بنشیند تا کمی استراحت کنیم.
🌹نیک گفت: وقت کم است باید هر طور شده حرکت کنیم.
گفتم نمیتوانم،مگر نمیبینی از پا افتاده ام؟
نیک مانند همیشه با دلسوزی گفت: ای کاش کمی تقوایت بیشتر بود،در این صورت زره تقوی آن ضربه را نیز مانند بقیه ضربه ها از بدنت دفع میکرد.
⚠️نگاهی به سپر انداختم و با بیحالی گفتم: چرا سپری با این ضخامت نتوانست در برابر آن ضربه مقاومت کند؟
نیک جواب داد:
❎یکسال از هنگام بالغ شدنت که اصلا روزه نگرفتی،بقیه روزه هایی هم که میگرفتی با صفتهای ناپسند مثل دروغ و آزار و ... اثرشان را کم میکردی.
🌀حسرت و پشیمانی و خجالت ،همه ی وجودم را فرا گرفت.نیک دستم را گرفت و از زمین بلندم کرد و گفت: اگر بتوانی خود را به وادی شفاعت برسانی امید هست که شفا بگیری و براحتی به راهت ادامه دهی.
♦️نام شفاعت برایم خیلی اشنا و همیشه در دنیا مایه ی امیدواری من بود. بهمین خاطر با عجله پرسیدم:این وادی کجاست؟
🌻 نیک به جلو اشاره کرد و گفت: کمی جلوتر از اینجاست، بعد ادامه داد:
البته شفاعت برای قیامت کبری است ولی در اینجا میتوانی بفهمی که اهل شفاعت هستی یا نه.
اگر مژده شفاعت برایت آوردند جان تازه ای خواهی گرفت و میتوانی براحتی بقیه راه را بپیمایی.
⚡️دست خود را بر گردن نیک آویختم و با سختی فراوان به راه ادامه دادیم. همان طور که میرفتیم به نیک گفتم: اگر میتوانستم به دنیا برگردم به اهل دنیا پیغام میدادم که: بهترین توشه برای اخرت تقوی است.
🍂کمی جلوتر رفتیم ،دیگر قادر به راه رفتن نبودم. درد سراسر وجودم را ازار میداد.از نیک خواستم مرا بر کول بگیرد ،او قبول کرد و گفتم میشود من را تا دار السلام برسانی؟
🌷نیک گفت: هرکسی که گناهش ضربه ای به او وارد کرده باشد و زخم گناه بر تنش نشسته باشد اجازه ورود به دار السلام را ندارد.
🍀پس دریافتم که برای ورود به دار السلام فقط باید مژده ی شفاعت را بگیرم و بس!
با امید فراوان قدم به قدم به وادی شفاعت نزدیک میشدیم.
🌿کم کم هوا بهتر و لطیفتر شد. از شدت گرما کاسته و از دود ضخیم آسمان تنها لایه ی نازکی به چشم میخورد.
سرانجام به تپه ای رسیدیم.
نیک ایستاد و مرا به زمین گذاشت و گفت: پشت این تپه ،وادی پرخیر و برکت شفاعت است.ما باید در اینجا در انتظار مژده ی شفاعت بنشینیم .
🌼 اگر مورد شفاعت کسی،مخصوصا اهل بیت علیه السلام، قرار بگیری، با دوای شفاعت زخمهای تو شفا خواهند گرفت.
💐با خوشحالی منتظر شدم چون میدانستم پیرو دینی بودم که رهبرانش خود بهترین شفیع برای ما هستند.
ناگهان سوالی به ذهنم رسید که مرا خیلی نگران کرد..
⚡️با دلهره از نیک پرسیدم: و اگر برایم نیاورند چه؟ اگر شفاعتم نکنند؟؟
🌷نیک سرش را به زیر انداخت و گفت: در این صورت بدبخت🔥 خواهی شد ولی نگران نباش ما اینهمه راه را آمده ایم و لطف آنها خیلی بیشتر از این حرفها است و ...
❄️ناگهان صدای سلام اشنایی شنیدیم.همان فرشته ی رحمت بود که با داروی شفاعت به سراغ ما آمده بود.
✨فرشته دارو را به نیک داد و گفت:این دارویی است به عنوان مژده ی شفاعت از خاندان رسول الله و سپس بال زنان از آنجا رفت..
🌟از خوشحالی به گریه افتادم . نیک با خوشحالی دارو را روی زخمهایم نهادو بلافاصله احساس کردم تمام دردها و رنجهایم از بین رفت.
🌻ا خوشحالی فریاد کشیدم:
درود بر محمد و خاندان پاک او،همانها که در برابر محبت،شفاعت میکنند(و خداوند شفاعت آنها را در قیامت هرگز رد نخواهد کرد.)
☄صدایم چنان رسا بود که به صدای بعضی از اهالی برزخ رسید و با سرعت به سمت من دویدند و گفتند: چه شده؟ صدای شادی از تو شنیدیم.
🌹با خوشحالی گفتم،بله من نیز مورد شفاعت قرار گرفته ام.
وقتی علت شفاعت خواهی ام را پرسیدند گفتم: بخاطر ضرباتی بود که گناه بر پیکرم وارد کرده بود و آن بزرگواران مرا شفا دادند.
🍁یکی از آنها با ناراحتی گفت: پس ما چه کنیم؟ کی ما را شفاعت خواهد کرد؟ گفتم : شما برای چه شفاعت میخواهید؟
گفت به ما اجازه عبور نمیدهند. میگویند تا اینجا توانستید بیایید ولی برای رد شدن از اینجا به شفاعت احتیاج دارید...
✍ادامه دارد..
🆔
✨✨✨✨✨✨✨✨✨
⚠️نکته:
ذکر این نکته ضروری هست که شفاعت مخصوص قیامت کبری هست نه برزخ.اما بخاطر محتوای تربیتی و آموزنده بودنش،ناچار شدیم در این قسمت تحت عنوان مژده شفاعت به تحریر در بیاریم تا جلوه ی کوچکی از این مساله اعتقادی مهم را به نمایش در آورده باشیم.
@Mawud12
هدایت شده از موعود(عج)
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
◀امام صادق علیه السلام از رسول اکرم صلی الله علیه و آله نقل میکند که حضرت عیسی بن مریم از کنار قبری که صاحبش در حال عذاب بود عبور کرد، اما وقتی که سال بعد از کنار همان قبر گذشت با شگفتی دید که صاحب قبر این بار در حال عذاب نیست.
◀حضرت عیسی به خداوند عرض کرد :
خدایا چطور سال اول که از این جا گذشتم او در حال عذاب بود، اما امسال که عبور کردم در حال عذاب نبود .
◀به او وحی شد:
او دارای فرزند صالحی است که راه خدا را دنبال میکند و از جمله یتیمی را پناه داده است به سبب این عمل صالح از گناه پدرش چشم پوشی کردیم و او را بخشیدیم.
◀آن گاه رسول خدا(ص ) فرمود:
آنچه برای بنده مؤمن پس ازمرگش باقی میماند، فرزندی است که بعد از پدر عبادت خدا میکند.
اللهم عجل لولیک الفرج
@Mawud12
هدایت شده از موعود(عج)
پیاده روی اربعین یک
اتفاق آخرالزمانی میباشد که
هیچ کس توان جلو گیری از
این اتفاق مهم را ندارد.
ایرانیان اعتقاد به ولایت فقیه
دارند و همین امر تضمین کنند
نظام و مملکت ایران است.
الکساندر دوگین
هدایت شده از موعود(عج)
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#رهبری واقتدار ایران
مشاور رئیس جمهور روسیه در برنامه عصر گفت: راههای دیگری برای نجات اقتصاد روسیه وجود دارد برای مثال، ما میتوانیم دامنه اتحادیه اورآسیا را گستردهتر کنیم و از ایران دعوت کنیم؛ این بار نوبت ایرانیها خواهد بود چون که تحت تحریمها نیستند پس میتوانند انتخاب کنند که روابط با روسیه نداشته باشند که تحت تحریمهاست و روابط خود را با غرب توسعه دهند، شاید چنین تصمیمی گرفته شود اما در کشور شما تا جایی که من میدانم شورایی برای استدلالهای معنوی وجود دارد که بالاترین شوراست، ایران نه تنها منافع مادی در دنیا دارد بلکه درک معنوی هم از وضعیت خود دارد. این ویژگی خاص جامعه ایران است که ولایت فقیه نام دارد، در مرکز این ولایت اراده خدا وجود دارد نه اراده انسان. پس رهنمود و رهبری رهبر است که تضمین کننده مبنای روحانی و معنوی تصمیمات است.
الکساندر دوگین دانشمند روس
و مشاور پوتین.
@Mawud12
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#صلوات
❤امام صادق عليه السلام فرمود: عملي افضل و برتر و بالاتر از صلوات بر محمد و آل محمد نيست.
📚در مفاتيح الجنان اعمال و مستحبات ديگري هم براي شب و روز جمعه آمده است اما صلوات آنقدر فضيلت دارد كه جايگزين همه مستحبات ميتواند بشود. بلكه بالاتر و افضل از همه هست. در شب و روز جمعه يك عمل و يك كار فوقالعادهاي انجام بدهيم.
صله رحم، دعا، نماز شب و بيداري در سحر توصيه شده است. شب جمعه نيم ساعت قبل از اذان بيدار شويد. و در اين ساعات گناه نكنيد چون حديث داريم كه همانطور كه اين اوقات ثوابش بيشتر است عقوبتش هم بيشتر است.
اللهم صلی علی محمد وآل محمد
وعجل لولیک.
@Mawud12
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#سلمان فارسی ونقش سلمان
درگسترش_تشیع_درایران
اما متاسفانه حس ایران دوستی وایران پرستی گاهی اوقات انسان راآنچنان افراطی ونژادپرست می کند
که چشم به روی تمامی واقعیات بسته وتنها به این فکر می کندکه چراباید به ایران حمله میشد.
درحالیکه منطقه ایران زمین ازقدیم الایام محل تاخت وتازحکومتها وپادشاهان گوناگون بوده است که درموارد زیادی هم ایران به تصرف دشمنان خود درآمده است.
🌲ازجمله (حمله اسکندر مقدونی وتصرف ایران توسط او و تاسیس حکومت سلوکیان که جانشینان اسکندر ورومی ویونانی بودند) هست .
🌲همچنین حملات مغولان به ایران وقتل عام میلیونی ایرانیان...
🌲حملات انگلستان به ایران وقتل عام حدود6میلیون ایرانی...
که درهیچیک ازاین حملات این افراطیون ازباعث وبانی این حملات حرفی حدیثی نگفته اند.
اما تنها درحمله اعراب به ایران که تمام گناهان پادشاهان ساسانی راهم به گردن سلمان فارسی انداخته اند.
انگار سلمان یک تنه توانسته بود ایران راتسلیم اعراب نماید !
@Mawud12
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#سلمان_فارسی_ونقش_سلمان_درگسترش_تشیع_درایران
🌲 همه این افراطیون دردرجه اول نژادپرست و حس آریایی دارند.که بجز نژاد آریایی که آن هم🌲 مطلقا خالص نیست هیچ قومیت وملیت دیگری را قبول ندارند.
وهمین آریاییها مثل قوم یهود خودشان را نژاد برتر میدانند.
و قومیت تورک وعرب را خارج از دایره انسانی میدانند.
وهمین افراطیون آریایی بسیار هتاک و فحاش هستند وغالب اینها هم دشمن دین ومذهب هستند.
درحالیکه برخلاف گفته ی همین پان آریاییها که دشمنی ویژه ای با دین ومذهب دارند تورکان واعراب ایران بسیار مودب ودینمدار هستند.
درادامه مباحث آینده به { کالبدشکافی نژاد برتر آریایی } هم می پردازیم که چطور درزمان حمله اسکندر به ایران دستوربه سربازانش داد که بازنان ودختران ایرانی ازدواج کنند و بعد از باردار شدن زنان ایرانی ووضع حملشان فرزندان خودشان که رومی یونانی بودندکه ازمادران ایرانی زاییده شده بودند به یونان بردند.
و #ثابت_خواهیم_کرد_که:
نژاد آریایی جز یک توهم خیالی چیز دیگری نمیباشد.
@Mawud12
سرگذشت ارواح در برزخ(قسمت ۲۳)
🔵آن شخص گفت به ما اجازه عبور نمیدهند.میگویند تا اینجا توانستید بیایید ولی برای رد شدن از اینجا به شفاعت احتیاج دارید.
🌹در همان لحظه نیک صدایم کرد و گفت: بیا برویم وقت را تلف نکنیم.
در راه از نیک پرسیدم:
تکلیف اینها چیست؟
🔷گفت به فکر آنها نباش،در اینجا هرکس به نوعی انتظار شفاعت دارد. عده ای مثل تو شفا میخواهند و عده ای نیز اجازه عبور میخواهند و ...حتی یک مومن هم میتواند اینها را شفاعت کند اما لیاقت شفاعت ندارند.
🍂اینها در دنیا خدا را فراموش کرده بودند و شفاعت را انکار میکردند،در خواندن نماز هم کاهلی میکردند و نماز را سبک میشمردند.
⚡️حالا که کارشان گره خورده یاد خدا و شفاعت افتاده اند.
🍃هنوز داشتیم قدم میزدیم که به نیک گفتم:
کاش انسانها در دنیا به قدری خوب بودند که در آخرت نیازی به شفاعت کسی نداشتند.
نیک نگاهی به من انداخت و گفت: نه اینطور نیست،همه ی انسانها نیاز به شفاعت محمد و آل او 💚هستند،گروهی برای وارد شدن به بهشت و گروهی برای رسیدن به درجات بالاتر...
از این سخن غرق در حیرت شدم و دیگر هیچ نگفتم.
❄️پس از لحظه ای سکوت دوباره نیک ادامه داد: بخی از آنها عذر برادران ایمانی خود را نمیپذیرفتند،بعضی به نیازمندان غذا و طعام نمیدادند و گروهی در دنیا همواره مشغول لهو و لعب بودند. چطور کسی اینها را شفاعت کند؟ مگر اینکه مدتی در عذاب🔥 بمانند تا تا شاید رحمت الهی شامل حال آنها هم بشود...
✨سرانجام وادی شفاعت را پشت سر گذاشتیم و با شادی بیشتری به راه خود ادامه دادیم.
🔵دروازه ی ولایت
احساس میکردم سبکتر از همیشه قدم برمیدارم. گویا میخواستم پرواز کنم و خودم را به وادی السلام برسانم. نگاهی به بالا کردم،اثری از اتش نبود.گاه گداری گیاهان سبز و زیبایی در راه به چشم میخوردند.با سرعت هرچه بیشتر به راهمان ادامه میدادیم و به اطرافمان کمتر توجه داشتیم..
رفتیم تا از دور دروازه ای دیدیم که جمعیتی پشت آن ایستاده بودند و ماموران قوی هیکل در اطراف دروازه به نگهبانی مشغول بودند. بی اختیار روبه روی دروازه ایستادم و به اطراف نگاهی انداختم.
🌸گاه گاهی افرادی با دادن برگه ی سبزی،از دروازه رد میشدند. سرم را به سمت نیک که پشت من ایستاده بود چرخاندم و گفتم:اینجا چه خبر است؟
نیک گفت: اینجا مرز سعادت یعنی اخرین نقطه ی برهوت است.
اینجا دروازه ولایت💚 است هرکس از آن عبور کند به سعادت ابدی رسیده است.
گفتم دروازه ی ولایت چیست؟
گفت: فقط افرادی میتوانند وارد دار السلام بشوند که در دنیا دل به ولایت و محبت علی و اهل بیت محمد صلی الله علیه و اله💞 سپرده باشند.به چنین افرادی برگه ی ولایت میدهند تا براحتی از این دروازه عبور کنند و به دروازه های وادی السلام نزدیک شوند..
✴️با اضطراب به نیک گفتم: من در دنیا شیفته ی اهل بیت بودم ولی برگه ی ولایت ندارم!
نیک به سمت راست اشاره کرد و گفت: باید به آن چادر سبز بروی. با عجله و شتاب خودم را به چادر رساندم. مرد سفیدپوش و خوش سیمایی گوشه ای نشسته بود و یکی از اهالی برزخ با او صحبت میکرد.
💥گویا شخص از برگه ی ولایت محروم بود و میخواست با التماس برگه را دریافت کند.
🌺سفید پوش خطاب به برزخی گفت: حرف همان است که گفتم، توباید به وادی شفاعت برگردی تا شاید فرجی شود وگرنه کار تو و آنهایی که بیرون اینجا ایستاده اند حل شدنی نیست.
❄️آن مرد با نازاحتی از آنجا رفت. من پس از عرض سلام روبه روی آن شخص بزرگوار نشستم. جواب سلامم را داد و بدون اینکه درخواستم را بگویم ،دفتری را که در پیش رو داشت ورق زد .
⚡️ از شدت اضطراب دست و پایم می لرزید.. اما طولی نکشید که دست مرد همراه با یک برگ سبز 💚به طرفم دراز شد و با لبخند گفت:تو به سعادت رسیذی،این سعادت بر تو مبارک باد..از خوشخالی حرفی نتوانستم بزنم و به این ترتیب ما دروازه ی ولایت را پشت سر گذاشتیم و ماموران و جمعیت بی ولایت را پشت سر گذاشتیم.
🔵دروازه های وادی السلام
💠نگاهم به بالا افتاد، هرچه بود نور بود و نور بود و هرچه جلوتر میرفتیم به شدت آن افزوده میشد.زمین صاف و همه جا سبز و 🌱با نشاط بود.شادی امانم را بریده بود. به نیک نگاهی انداختم که از همیشه خوشحالتر و غرق سرور و 🌟شادی بود. بی اختیار از نیک جلو افتادم و دوان دوان به مسیر ادامه دادم.
💫از دروازه ولایت خیلی دور نشده بودیم که جاده به هشت قسمت تقسیم شد..
نمیدانستم چه کنم و از کدام طرف بروم. ایستادم تا نیک آمد .دستش را روی شانه ام گذاشت و با لبخند گفت: بهشتی 💐که روز قیامت بر پا میشود هشت دروازه دارد...
✍ادامه دارد...
🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ( قسمت 24)
🌹نیک گفت:بهشتی که روز قیامت برپا خواهد شد شامل هشت دروازه هست، یکی مربوط به پیامبران و صدیقین،
یکی برای شهدا و صلحا،
دیگری برای مسلمانانی که بغض و دشمنی با اهل بیت نداشتد
و پنج دروازه هم برای شیعیان و دوستداران اهل بیت میباشد.
🌼وادی السلام آیین ی ضعیف و قطعه ی کوچکی از بهشت است...
🌱آنگاه به یکی از مسیرها اشاره کرد و گفت: مسیر ما این است،عجله کن برویم.
چیزی نرفته بودیم که نسیم روح بخشی وزیدن گرفت و هوای معطر و نسیم لطیفی را استشمام کردم.
🌷صورت زیبای نیک را که شاد و خندان بود جلوی صورتم دیدم و با تعجب گفتم: چه شده که اینگونه مرا نگاه میکنی؟
🌼 نیک با شادی گفت: این بوی خوش بهشت است که از سوی وادی السلام وزیدن گرفته
💥 و نشان از این است که به مقصد نزدیک شده ایم و من باید بروم.
♨️ناگهان خنده از صورتم محو شد و با اضطراب پرسیدم کجا بروی؟مگر قرار نیست من و تو با هم باشیم؟؟
🔆نیک لبخندزنان گفت: چرا ترسیدی؟ قرار نیست از هم جدا شویم بلکه من باید زودتر از تو بروم و دار السلام را که برایت در نظر گرفته اند آماده سازم.
✅با خوشحالی پرسیدم: دارالسلام کجاست؟
نیک گفت: هر مومنی در دار السلام جایگاهی دارد که خانه ی امن و اسایشگاه اوست و آن منزل همان دارالسلام است.
✨از شادی وجودم لبریز شد. لبخند زنان گفتم: من چه کنم؟ صبر کنم تا برگردی؟ نیک همان طور که به راه افتاده بود گفت:
تو آهسته به راهت ادمه بده وقتی نزدیک دروازه رسیدی مرا خواهی دید. نیک به سرعت دور شد و من آرام به راهم ادامه دادم تا اینکه کم کم دروازه های وادی السلام مشخص شد.
💥سرعتم را بیشتر کردم.صبرم را از دست دادم و شروع به دویدن کردم. ناگهان گروهی از ملائکه را دیدم که پرواز کنان به پیشوازم آمدند.
❄️به احترام آنها ایستادم.
🍀همگی بالای سرم قرار گرفتند و گفتند: سلام بر تو ای بنده ی خوب خدا،بهشت و راحتی بر تو مبارک باد.
🌻من در جواب گفتم: خدا را سپاس که مرا از نعمت بهشت بی بهره نکرد.فرشتگان خداحافظی کردند و رفتند .
🌳من هم با سرعت بیشتری به راهم ادامه دادم تا سر انجام به دروازه ی دار السلام رسیدم...
🔵مراسم استقبال
🔶وقتی چشمم به درون وادی السلام افتاد؛ ناخوداگاه از حرکت ایستادم و غرق دیدن آن منظره ی باورنکردنی شدم...
♻️نمیدانم چه مدتی در آن حال بودم که ناگهان دستی به شانه ام خورد. رویم را برگرداندم نیک را دیدم که لبخند زنان به من نگاه میکرد.
💟 از اینکه او را دوباره کنار خودم میدیدم خوشحال و ذوق زده شدم و او را در آغوش کشیدم.
🔅نیک گفت: گروهی از مومنین به استقبالت آمده اند.
🌟از نیک جدا شدم و گروهی از مومنین را دیدم با صورتهای خندان کناری ایستاده بودند.وقتی به انها رسیدم همگی سلام کردند و خوش آمد گفتند. من هم تک تکشان را در آغوش کشیدم و تشکر کردم.
❄️بعد از آن ،یکی از مومنین حال برادرش را پرسید، گفتم : هنوز در مزرعه ی دنیا مشغول کشت اعمالش است.
⚡️دیگری از فلان شخص سوال کرد،گفتم :
او سالها قبل از آمدن من به عالم برزخ،دنیارا ترک گفته بود.
شخص سوال کننده سرش را بزیر انداخت و گفت:خدا به فریادش برسد.
گفتم چرا چی شده؟ گفت: آخر او هنوز به اینجا نیامده است.
☄فهمیدم که آن شخص یا در راه گرفتار شده یا در وادی العذاب است...
🍃پس از ان مومنی جلو آمد و از احوال یکی از ستمکاران🔥 پرسید،گفتم او هنوز زنده است و مشغول ظلم و ستم به مردم...
مومن گفت : نگران نباش. خداوند از روی خیر و مصلحت به کافران و ظالمان طول عمر نمیدهد بلکه با این کار زمینه ی گناه بیشتر را برایشان فراهم میکند تا بعد از مرگ عذاب دردناکش را به انها بچشاند...
🌸در این هنگام مراسم استقبال تمام شد و آنها آماده ی رفتن شدند. من که به آنها انس گرفته بودم دوست نداشتم از ایشان جدا شوم ولی نیک گفت: نگران نباش،باز آنها را و حتی سایر مومنان را ملاقات خواهی کرد.
🍀 چون اینجا مومنین با هم دیدار میکنند اما مدت و زمان این دیدار بستگی به مقام و درجه ی هریک از آنها دارد.
🌸سپس دستم را گرفت و گفت: بیا برویم که خانه ات را برایت آماده کرده ام...
✍ادامه دارد...
هدایت شده از موعود(عج)
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#آدرس_امام_زمان (عج)
از علامه حسن زاده پرسیدند: آدرس امام زمان (عج) کجاست؟ کجا می شود حضرت را پیدا کرد؟
ایشان فرمودند:
آدرس حضرت در قرآن کریم آیه ۵۵ سوره قمر است...
که میفرماید: "فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر"
هر جا که #صدق و #درستی باشد،
هر جا که #دغل کاری و #فریب کاری نباشد،
هرجا که #یاد و #ذکر پروردگار متعال باشد،
حضرت آنجا تشریف دارند...
@Mawud12
هدایت شده از موعود(عج)
از #آیت_الله_بهجت پرسیدند:
برای بیماریهای روحی چه کنیم!؟
فرمود: خداوند کپسولی درست کرده است
که تمام ویتامینها در آن هست
وآن هم کپسول #صلوات است❤️
اللهم صل علی محمدوآل محمد
@Mawud12
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#سرزمینهای اثر گذار در ظهور
📚 ایران و ایرانیان در روایات
غیر از ، آیات (198-203) سوره شعراء و کلام امام صادق (علیه السلام) نیز در همین مورد است:
〖 اگر ما آن را (قرآن را) بر بعضی از عجم(غیر عرب)ها نازل میکردیم و او آن را بر ایشان میخواند، به آن ایمان نمیآوردند〗
🌹 امام صادق فرمودند: اگر قرآن بر عجم نازل میشد، اعراب بر آن ایمان نمیآوردند و این قرآن بر اعراب نازل گشت و عجم ها ایمان آوردند.
🌹 روزی پیامبر خدا (صلی الله علیه واله) برای سلمان از ائمه خاندانش سخن میگفتند، وقتی به نام حضرت امام مَهدی (سلام الله علیه و اله) رسیدند، سلمان برای شناخت و دیدار او بی تابی کرد. رسول خدا (ص) به او فرمودند: تو ای سلمان و امثال تو و هر کس که او را با حقیقت ایمان دوست بدارد، او را درک خواهد کرد.
سلمان گوید: خدا را شكر كردم و سپس عرض كردم یا رسول الله آیا من تا زمان آنها زنده خواهم بود؟ فرمود: ای سلمان این آیه را بخوان «پس آنگاه که وعده نخستین آن دو (فساد) فرا رسد، بندگانی از خود را که جنگاورانی نیرومندند، بر شما برانگیزم تا (برای تعقیب شما) داخل خانه ها را جست و جو کنند و این وعده انجام شدنی است.
📚 تفسیر نور الثقلین، ج4، ص65
📚تفسیر البرهان، بحارالانوار، 9/9/15
اللهم عجل فرجهم
@Mawud12
هدایت شده از موعود(عج)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌖برخورد امام زمان(عج)
بعد از ظهور با ادیان
🔴ترس شیطان از ظهور
استاد رائفی پور
@Mawud12
هدایت شده از موعود(عج)
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
ﺩﺭ ﻗﻄﺐ ﮔﺮﮒ ﻫﺎ ﺭﺍ
اینگونه ﺷﮑﺎﺭ می کنند:
ﺭﻭﯼ ﺗﯿﻐﻪ ﺍﯼ برنده مقداری ﺧﻮﻥ می ریزند ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﺎﻟﺐ ﯾﺨﯽ ﻗﺮﺍﺭ داده ﻭﺩﺭ ﻃﺒﯿﻌﺖ ﺭﻫﺎ می کنند. ﮔﺮﮒ ﺁﻥ ﺭﺍ می بیند، یخ را به طمع ﺧﻮﻥ ﻟﯿﺲ ﻣﯿﺰﻧﺪ.
ﯾﺦ روی تیغه کم کم ﺁﺏ می شود ﻭ ﺗﯿﻐﻪ ی تیز، ﺯﺑﺎﻥ سرد و بی حس شده ی ﮔﺮﮒ ﺭﺍ می بُرد. ﮔﺮﮒ ﺧﻮﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ می بیند ﻭ به ﺗﺼﻮﺭ و خیال این که ﺷﮑﺎﺭ و طعمه ﺧﻮﺑﯽ پیدا کرده ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻟﯿﺲ می زند؛
اما نمی داند یا نمی خواهد بداند که با آن حرص وصف ناشدنی و شهوت سیری ناپذیر، دارد ﺧﻮﻥ ﺧﻮﺩش ﺭﺍ می خورد!
ﺁﻥ ﻗﺪﺭ ﺍﺯ آن ﮔﺮﮒ زبان بسته ﺧﻮﻥ می رود تا به دست خودش کشته می شود
نه گلوله ای شلیک می شود، و نه حتی نیزه ای پرتاب! اما گرگ با همه غرورش سرنگون ميشود'!
حال بد نیست بدانیم که
. طمع، پول، قدرت ،تكبر ،فخرفروشی،حب جاه و مقام و احساس بى نيازى و بی مسئولیتی درقبال هم نوع ميتواند هر انسانى رو به سرنوشت این گرگ قطب گرفتار كند.
هلاکت به دست خودمان
نه گلوله ای نه نیزه ای . ..
@Mawud12
هدایت شده از موعود(عج)
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#نصایح لقمان به فرزندش!
بسم الله الرحمن الرحیم
1- فرزندم هیچ كس و هیچ چیز را با خداوند شریك مكن! 2- با پدر و مادرت بهترین رفتار را داشته باش! 3- بدان كه هیچ چیز از خداوند پنهان نمی ماند! 4- نماز را آنگونه كه شایسته است بپادار! 5- اندرز و نصیحت دیگران را فراموش مكن! 6- در مقابل پیشامدها شكیبا باش ! 7- از مردم روی مگردان و با آنها بی اعتنا مباش! 8- با غرور و تكبر با دیگران رفتار مكن! 9- در راه رفتن میانه رو باش! 10- بر سر دیگران فریاد مكش و آرام سخن بگو!
11- از طریق اسماء و صفات خداوند او را بخوبی بشناس! 12- به آنچه دیگران را اندرز می دهی خود پیشتر عمل كن! 13- سخن به اندازه بگو! 14- حق دیگران را به خوبی اداء كن! 15- راز و اسرارت را نزد خود نگاه دار! 16- به هنگام سختی دوست را آزمایش كن! 17- با سود و زیان دوست را امتحان كن! 18- با بدان و جاهلان همنشینی مكن! 19- با اندیشمندان و عالمان همراه باش! 20- در كسب و كار نیك جدّی باش.
تهیه و تنظیم در
کانال
موعود(عج)12
@Mawud12
هدایت شده از موعود(عج)
🔴پیش بینی پایان دنیا
در 2060 به نقل از اسحاق
نیوتن.
🔴آخرالزمان به روایات یهود
و ترس یهود از این پیش
بینی......
در کانال
موعود(عج)12
بخوانید
@Maw