🔅یک نفر اومد و از خانومش پیش امیرالمومنین فداش بشم ، شکایت کرد و حضرت روی منبر جواب ایشون رو اینطور دادن👇
🔅فرمودند من نمیگم زن ذلیل باشید
من نمیگم اطاعت کنید چون یه جاهایی شما عقلتون بیشتر از زنانتون میرسه
نمیگم عقلتون رو بدید دست زنتون
💠يه زمان هایی خانم ها کاری انجام میدن که اشتباه هست ولی خودشون اصلا متوجه اون عمل یا رفتار اشتباه نیستن و وقتی بهشون بگید
💠میگن وااااااا مگه من چیکار کردم یا مگه من چی گفتم ، در صورتي که واقعا پی به اون اشتباهش نبرده😊
🔸بعد حضرت سفارش هایی رو به آقایون کردند👇
⚡️مدارا کنید با خانم های خودتون در هر حالی,
⚡️ باهاشون قشنگ حرف بزنید
آدم از زن خودش نباید انتظار زیادی داشته باشه
نباید بگین👇
که همون اول تو آکبند باید بهترین تربیت رو داشته باشی
وگرنه من کینه تورو به دل میگیرم
نه⛔️
مماشات کن
بذار زیبا بشه همه چیز تو خونه🌺
♦️اینا هم آخرین توصیه و سفارش های ما تو این مبحث بود، ان شاءالله کل توصیه های دین قشنگمون که تو این سی و شش جلسه بیان کردیم رو جدی بگیرین.
خانواده هایی سرشار از آرامش و ولایی و بچه های متعادل داشته باشیم👌
برای حسن ختام بحثمون یه روایت و یه روضه عرض میکنم خدمتتون👇
⚜ یه روایت در مورد امیرالمومنین حضرت علی فداشون بشم براتون ميگم
🔹یه نفر اومد گفت یا امیرالمومنین این جوون من ، اونقدری که من به شما علاقه دارم و دوستتون دارم او شما رو دوست نداره
🔹من میترسم برای آینده اش, چیکارش کنم ?
❣حضرت فرمودند بیارش پیش من پسر تو ، رفت و آورد بچشو, امیرالمومنین (ع)
یه نگاه تو چشمای این پسر کرد
🔸فرمود ببر پسرتو ، گفت آقا خوب شد?
فرمود خوب شد ببر
✨به ذره گر نظر لطف بوتراب کند
✨به آسمان رود و آفتاب کند
برش گردوند پسرش رو
🔹میگن سفره انداخته بود مادرش
دیدن پسر نمیاد سر سفره یه گوشه نشسته زانو بغل گرفته و اشک میریزه
گفت پدر دلم برای این آقایی که الان دیدیم تنگ شده ، میشه برم یه بار دیگه ببینمشون بیام😭❤️
ان شاءالله نگاه خاص امیرالمومنین به ما هم بیفته تا بسوزیم از عشق حضرت😭
♦️ما تا الان این همه درمورد ولایت مداری گفتیم ، ولی ميدونيد محل اصلی تجلی ولایت مداری کجاست
♦️کربلا محل تجلی عالیترین مراتب ولایت مداريه ، تو کربلا حضرت اصحاب رو جمع کردند و پرده خیمه رو زدند بالا
فرمود ببینید من فردا کشته میشم و به کمک شما نیاز ندارم، شما تا الان با من بودید و من قبول کردم ازتون 😭
♦️من به شما نیاز ندارم، پاشید بريد، شما بمانید یا نمانید من کشته میشم
من از شما راضیم و بیعت از شما برداشتم ، پاشید بريد😭
🔻اصحاب داشتن دق میکردند ،😭 ميگفتن مگه هدف ما حفظ جانمونه آخه یا ابا عبدالله، آقا داری ما رو بیرون میکنی ولی 👇
هیچ کس هیچ حرفی نمی زنه
🔻امام حسین برای اینکه مطلب خوب جا بیفته بدونند بحث کاملا جدیه فرمود
عباس جانم ، با توام هستم ، میخوای بری برو، من آماده ام تنها جان بدم
اونوقت حضرت یه روضه خوندن که نطق همه رو باز کردند😭
فرمود ولی هرکدومتون دارید میرید دست زینب و بچه های منم بگیرید و ببريد😭😭😭
🔹آقا یک دفعه ابوالفضل العباس شروع کرد، فرمود یعنی آقا ما بعد شما نفس بکشیم ?😭
اصحاب یکی پس از دیگری اظهار ارادت کردند و گفتند آقا ما به دردتون نمی خوریم ، باشه ولی اجازه بدید ما فداتون بشیم ،😭😭
اوج ولايتمداری یعنی اين
🔺تا اینکه خبر آوردند برای یکی از اصحاب حضرت که پسرت رو عبیدالله اسیر کرده، حضرت فرمودند تو پاشو برو، جوونت اسيره و نمیخوام فکرت اونجا باشه و اذیت بشی 😭
🔺یک دفعه ای اون شخص یه نگاه به علی اکبر کرد و گفت ، آقا جانم جوون من فدای جوون تو 😭
نگو این حرف رو😭
🔸امیر المومنین دستور میدادن اونها گوش نمی کردند و تازه به امیرالمومنین تحمیل میکردند دستورات رو، امیر المومنین میفرمود من امیر بودم و حالا مامور شدم?
ای شبیه مردها ولی نامرد ها که مرد نیستید 😭
🔹اصحاب امیرالمومنین اینجوری بودند و اصحاب ابا عبدالله اون طور
اینقدر نشستند و گریه کردند و التماس کردند تا ابا عبدالله اجازه داد😭
ولایت مداری یعنی👌
از تو به یک اشاره ، از ما به سر دويدن
🔹یک نفر دیگه بود که چند نفر رو با خودش هم گرفت و اومد به سمت کربلا ، تازه تو راه نوحه ميخوند و میگفت من میدونم تو کربلا امام حسین شهید میشه و کوفیان نامردی میکنند ، اميرالمومنين اینها رو فرموده😭
آخه ابا عبدالله بهش گفته بود زود برو و برگرد این یعنی نرو و اگه اهل اشاره بود می گرفت اینو
از تو به یک اشاره
از ما به سر دويدن
🔅رسیدند به ابا عبدالله و مدتی با حضرت بودند و اون شخص گفت میخوام پای رکاب ابا عبدالله الحسین شهید بشم و میدونم شهادت نتیجه یاری امام حسین هست
🔅برم از آقام اجازه بگیرم. یه آذوقه ای برای بچه هام کنار گذاشتم، بهشون برسونم و بر گردم، رفت وقتی برگشت سر امام حسین رو نیزه ديد و خاک به سرش ميريخت😭😭
🔹شب عاشورا یکی از اصحاب گفت داشتم نگهبانی میدادم اطراف خیمه ها، دیدم در تاریکی یک نفر مدام مينشينه و بلند میشه با فاصله اطراف خیمه هاست ، رفتم جلو گفتم کیه، دیدم صدای ابا عبدالله الحسین هست
🔹اومدم جلو گفتم آقا چیکار میکنید اینجا تو تاریکی، آقا فرمود دارم خارهای روی زمین رو جمع ميکنم 😭😭😭
بعد آقا فرمود اون دور ها رو ببین ، دوست داشتی الان اونجا بودی بدون غم و رنج