✍از حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله پرسيدند: بهترين بندگان خدا چه کسانی هستند؟
رسول الله فرمودند:
بهترین بندگان خدا كساني هستند که:
وقتی نيكى میكنند،
شاد میشوند
وقتی بدی میکنند
آمرزش میخواهند،
وقتی به آنها عطا داده شود
شُكر میكنند،
وقتی گرفتار شوند
صبر میكنند،
وقتی خشمگین شوند
چشمپوشى میکنند.
📚اصول كافى، ج ۳ ،ص ۳۳۷
واااےچهخبرشوککنندهاےبود!
روزموخرابکردےپسر😔😂؛
انقلاب43سالپیشبود!
گفتمخبربدمدوسداشتے؛
بخونفیضببریم🇮🇷:))!
توحیدمان کم است؛
که آمریکا را ابرقدرت مینامیم،
نه خدا را...
-امامخمینی
اولین و واجبترین جهاد؛
که متاسفانه شما به آن اهمیت نمیدهید
جهاد با نفس است!..
-امیرالمؤمنین؛
گنآهمیکنہبعدمیگہ:
قرارهتوبہکنم،
ببخشیدوليعزرائیلقبلش
باهاتونهماهنگنمیکنہ💔...! #شهیدعباسدانشگر
هدایت شده از سیدِ خیرالامور | سیدنا
سناریو ضد انقلاب برای #آرمیتا_گراوند همون سناریوی مهسا امینی بود!
فقط پدر و مادر آرمیتا برخلاف پدر و مادر مهسا، شرف داشتند و دروغ نگفتند!
شرف داشتند و گفتند همه فیلم ها رو دیدند و مسئله خاصی درفیلم ها نبود!
و البته سرعت عمل جمهوری اسلامی
در خنثی کردن این سناریو با انتشار فیلم و مصاحبه های متعدد تاثیرگذار بود!
🔻 @seyyedoona
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🍁 #دام_شیطانی 🍁
قسمت ۲۱
نزدیک اربعین بود درونم ولوله ای برپااست.
یک نیرویی به من میگفت به زیارت بروم ومطمین بودم این نیرو,ازسمت شیاطین واجنه نیست چون,یکی ازاعتقادات عرفانهای کاذب این است که زیارت رفتن یک امرناپسندومطرودمی باشد.
برای بابا نوشتم,دلم هوای حرم کرده..بابا صورتم رابوسید اشک درچشماش حلقه زدوگفت:اگر آقا سعادت حضور بدهند من چکاره ام...وازخانه بیرون رفت.
بابا دیرکرده بود ,من ومامان نگران شده بودیم,حتی گوشیش هم نبرده بود.i
مدام ذکرمیگفتم که طوریش نشده باشه,ازپنجره بیرون رانگاه کردم اون شیطان خبیث هنوز همونجا خیره به من بود اما چیزجالبی که شاهدش بودم اینه که هر روز کوچک وکوچک تر میشد ,وانگارمیفهمید من ازش نمیترسم,برخی اوقات که نماز میخوندم صداش رامیشنیدم که فحشهای رکیکی میده.
شب شد وبالاخره بابا خسته وکوفته از راه رسید وگفت:
بیایین اینجا کارتون دارم,ازصبح تاحالا صدتا دفترکاروان زیارتی راسرزدم,بالاخره اسممون را جز یکی از کاروانها نوشتم.
برین اماده بشین دوروز دیگه به سمت نجف پرواز داریم
بابا گفت:ازهمون روز عاشورا که این اتفاق افتاد نیت کردم برای شفای هما بریم کربلا وپیگیر کارها بودم تااینکه امروز با چیزی که هما برام نوشت ,فهمیدم الان وقتشه..
باورم نمیشد,من......
حرم ارباب....اربعین.....
در آغوش مادرم بی صدا گریه کردم وبه اینهمه مهربانی ارباب افتخار....
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸