🌺#حکایت_زیبا
زنی که صاحب فرزند نمی شد پیش پیامبر زمانش میرود و میگوید از خدا فرزندی صالح برایم بخواه.
پیامبر وقتی دعا میکند و وحی میرسد او را بدون فرزند خلق کردم.
زن میگویدخدا رحیم است و میرود.
سال بعد باز تکرار میشود و باز وحی می آید که او فرزندی ندارد زن اینبار نیز به آسمان نگاه میکند و میرود.
سال سوم پیامبر وقت زن را با کودکی در آغوش میبیند.
با تعجب از خدا میپرسد :بارالها،چگونه کودکی دارد اوکه بدون فرزندخلق شده بود!!!؟
وحی میرسد:هر بار گفتم فرزندی نخواهدداشت ،او باور نکرد و مرا رحیم خواند. رحمتم بر سرنوشتش پیشی گرفت.
با دعا سرنوشت تغییر میکند...
از رحمت الهی ناامید نشوید اینقدر به درگاهی الهی بزنید تا در باز شود...
دهاتی_۲۰۲۲_۰۹_۲۷_۱۰_۲۲_۴۹_۴۴۳.mp3
7.85M
فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی
که جز وِلای تواَم نیست هیچ دست آویز
#شهادت_امام_رضا علیه السلام
حاج محمود کریمی
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
#عشاق_الحسین_محب_الحسین_ع
#به_مادرشون_قسمشون_بدید❗️
🍃حجت الاسلام قرائتی: به علامه طباطبایی گفتند چه کنیم که امام رضا (س) نزد خدا واسطه شود. گفت بروید حرم و بگوئید بفاطمه بفاطمه بفاطمه. سه بار آقا را به فاطمه(س) قسم بدهید امام دعایت را مستجاب میکند.
✨﷽✨
📜داستان درخت📜
در میان بنی اسرائیل عابدی بود. وی را گفتند:« فلان جا درختی است و قومی آن را می پرستند» عابد خشمگین شد، برخاست و تبر بر دوش نهاد تا آن درخت را برکند. ابلیس به صورت پیری ظاهر الصلاح، بر مسیر او مجسم شد، و گفت:« ای عابد، برگرد و به عبادت خود مشغول باش!» عابد گفت:« نه، بریدن درخت اولویت دارد» مشاجره بالا گرفت و درگیر شدند.
عابد بر ابلیس غالب آمد و وی را بر زمین کوفت و بر سینه اش نشست. ابلیس در این میان گفت: «دست بدار تا سخنی بگویم، تو که پیامبر نیستی و خدا بر این کار تو را مامور ننموده است، به خانه برگرد، تا هر روز دو دینار زیر بالش تو نهم؛ با یکی معاش کن و دیگری را انفاق نما و این بهتر و صوابتر از کندن آن درخت است»؛ عابد با خود گفت :« راست می گوید، یکی از آن به صدقه دهم و آن دیگر هم به معاش صرف کنم» و برگشت.
بامداد دیگر روز، دو دینار دید و بر گرفت. روز دوم دو دینار دید و برگرفت. روز سوم هیچ نبود. خشمگین شد و تبر برگرفت. باز در همان نقطه، ابلیس پیش آمد و گفت:«کجا؟» عابد گفت:«تا آن درخت برکنم»؛ گفت«دروغ است، به خدا هرگز نتوانی کند» در جنگ آمدند. ابلیس عابد را بیفکند چون گنجشکی در دست! عابد گفت: « دست بدار تا برگردم. اما بگو چرا بار اول بر تو پیروز آمدم و اینک، در چنگ تو حقیر شدم؟» ابلیس گفت:« آن وقت تو برای خدا خشمگین بودی و خدا مرا مسخر تو کرد، که هرکس کار برای خدا کند، مرا بر او غلبه نباشد؛ ولی این بار برای دنیا و دینار خشمگین شدی، پس مغلوب من گشتی»
📚داستان کوتاه(سایت نمناک)
🖤🖤قالَتْ فاطِمَةُ بِنْتُ الْحُسَيْنِ:
🖤لَمَّا اشْتَدَّتْ عِلَّةُ فاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللّهِ صلي الله عليه و آله وَغَلَبَها،
🖤اِجْتَمَعَ عِنْدَها نِساءُ الْمُهاجِرينَ وَ الاَْنصارِ،
🖤فَقُلْنَ لَها: يا بِنْتَ رَسُولِ اللّهِ: كَيْفَ اَصْبَحْتِ عَنْ عِلَّتِكِ؟
🖤فَقالَتْ عليهاالسلام:
🖤🖤فاطمه دختر امام حسين عليه السلام مى گويد:
🖤زمانى كه بيمارى حضرت فاطمه عليهاالسلام دختر رسول خدا صلي الله عليه و آله شدّت پيدا كرد
🖤زنهاى مهاجر و انصار به عيادتش آمدند و گفتند:
🖤اى دختر رسول با اين بيمارى چگونه صبح كردى؟
🖤🖤حضرت فاطمه عليهاالسلام فرمود:
🖤به خدا قسم، صبح كردم در حالى كه نسبت به دنياى شما بد بينم،
🖤و نسبت به مردان شما خشمناكم،
🖤پيش از آنكه آنان را آزمايش كنم بيرونشان انداختم،
🖤و بعد از آنكه در آنان دقيق شدم و آزمودم با آنان دشمن شدم.
معانى الاخبار، ص 354 .
🖤🖤🖤🖤🖤
وفات حضرت سکینه خاتون سلام الله علیها تسلیت باد
🖤🖤🖤🖤🖤