🍀🍀قالَ مولاناالإمامُ محمّد بن علی الباقرُ عليهما السلام:
🍀اِنَّ هذا الِلّسانَ مِفْتاحُ كُلِّ خَيْرٍ وَ شَرٍّ فَيَنْبَغى لِلْمُؤْمِنِ اَنْ يَخْتِمَ عَلى لِسانِهِ كَما يَخـْتِمُ عَلى ذَهَبِهِ وَفِضَّـتِهِ.
🍀🍀مولانا حضرت امام محمّد باقر عليه السلام فرمود:
🍀همانا اين زبان، كليد هر نيك وبد و خير و شرّ است
🍀پس سزاوار است كه مؤمن بر زبان خويش مُهر بزند
🍀همان گونه كه بر طلا و نقره اش لاك و مُهر مى زند.
تحف العقول، ص 298
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
#سلام_امام_زمانم 🥀
📖 السَّلامُ عَلَیکَ أیُّها الإمامُ الفَرِیدُ...
🌱سلام بر تو ای یگانه دوران و ای همنشین تنهایی!
سلام بر تو و بر روزی که جهان با قدومت آباد خواهد شد.
📚 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس.
#مولای_من🥀
🧡هر لحظه که شوق اجابت
در خلوت دعاهایم میپیچید...
فقط برای قلب صبورت دعا کردم،
برای دیدگان خیس و مهربانت،
برای ظهور باشکوهت...
آخر چه کسی عزیزتر از
تو ای مهربان پدر؟....🥀
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
5.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شاه کلید و بهترین لحظه استجابت دعا از نگاه حضرت امام صادق علیه السلام به قرآن
استاد عالی
همه ی زندگیام بیمه ی حرز حسن است
من دعا گیرِ حسن، زنده ی ناد حسنم
با تمام کرَمش،در حرمش،خاک،پُر است
هرکجایی که حرم هست، بیاد حسنم
#صبحتون_امام_حسنی🔆🌤
#دوشنبه_های_امام_حسنی💚
مداحی_آنلاین_نماهنگ_آزادی_اسداللهی.mp3
2.8M
⏯ #استودیویی احساسی
🍃آزادی یعنی زن چنین شدن
🍃ام وهب ام البنین شدن
🎙 #محمد_اسداللهی
👌بسیار دلنشین
🌷 #التماس_دعا
7.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گاهی وقتها شبهه رو باید اینطوری جواب داد :))
"شیخ شبانی"
(( رابطه خَر با برخی کاندیدهای مجلس ))
✍️ تا نباشد چیزکی،مردم نگویند چیزها😂
میگن ،
در زاهدان ، یکی از نامزدها که برای مجلس ثبت نام کرده بود ، به اتفاق ، هيات همراهش میرن خونه یه پیرمرد بلوچ ، برای خرید رای ‼️ پس از صحبت ها و گرفتن قول رای ، یک میلیون تومان به پیرمرد هدیه میدن ..
👈 پیرمرد ، میگه،
پسرم ، من پول نیاز ندارم ،اگه شما از من رای می خو اهید ،لطف کنید به جای یکمیلیون، یه راس خَر برای من بخرید ،😁 چون من ، نیاز مبرم به خر دارم‼️
🔴نامزد مذکور مجلس،
از يكي از همراهان خود درخواست مي كند ، تا خَری برای پیرمرد بخرن😁 همراهان نامزد مجلس،چند جا رفتن و گشتن و سراغ گرفتن ، ولی ، قیمت خر از ۱۰ میلیون تومان کمتر نبود👈لذا نتوانستند خَر بخرند..😁
🖍چند روز بعد دوباره نماینده رفت سراغ پیرمردی که در ترغیب بستگان و دوستان جهت رأی دادن به شخص خاصی،مؤثر بود و بهش گفتند:شرمنده ما نتونستیم براتون خر بخریم .👈 آخه ، قیمت خر ، خیلی گرون بود😂 👈ولی ،همین یک میلیون تومن رو میتونیم ،بهتون هدیه بدیم ..
🌑پیرمرد میگه ،،
آقای نامزد ، بیشتر از این خودتان رو شرمنده من نکنید ،
به نظر شما ،، قیمت من از یه خر کمتره ؟!!!😳وقتی یه الاغ رو کمتر از ۱۰ میلیون تومان نمیفروشن ، آن وقت چگونه ، من میتونم ، خودم و سرزمینم و میهنم و ذخایر مملکتم و معادن کشورم رو به جنابعالی و همراهانت به یک میلیون تومان بفروشم 👏یعنی ، خودتی👉
مخاطب عزیز
❗️انتخابات درپیش است مواظب باشیم،رأیمان را به بهای دین فروشی و خیانت به وطن حراج نکنیم.
✍️ قیمت ما و رأی ما ، بالاتر از بهشت است و آن رضای خداست.
🔅#پندانه
✍️ حکمت چون طلاست
🔹مردی از حکیمی سؤال کرد:
اسرار حکمت و معرفت چگونه آموختی؟
🔸حکیم گفت:
روزی در کاروانی مالالتجاره میبردم که در نیمروزی در کاروانسرا در استراحت بودیم که یکی از کاروانیان گوش بر زمین نهاد و برخاست و گفت: صدای سُم اسبها را میشنوم، بیتردید راهزنان هستند.
🔹هرکس هر مالالتجارهای از طلا و نقره داشت آن را در گوشهای چال کرد.
🔸من نیز دنبال مکانی برای چالکردن بودم که پیرمردی را در پشت کاروانسرا در سایه دیواری نشسته دیدم.
🔹پیرمرد گفت:
قدری جلوتر برو، زبالههای کاروانسرا را آنجا ریختهاند. زبالهها را کنار بزن و مالالتجاره خویش در زیر خاک آنجا دفن کن.
🔸من چنین کردم. قافله راهزنان چون رسیدند زرنگتر از اهل کاروان بودند. وجببهوجب اطراف کاروانسرا را گشتند.
🔹پس هرجا که زمین دست خورده بود کَندند و هرچه در زمین بود برداشتند و فقط یکجا را نگشتند و آن مزبله بود که تکبرشان اجازه نمیداد به آن نزدیک شوند تا چه رسد مزبله کنار زنند و زمین را تجسس کنند.
🔸آن روز از آن کاروان تنها من اموال باارزش و گرانقدر خود به سلامت در آن سفر به منزل رساندم و یاد گرفتم اشیای نفیس گاهی در جاهایی غیر نفیس است که خلق از تکبرشان به آن نزدیک نمیشوند.
🔹از آن خاطره تلخ ترک تجارت کردم و در بازار مغازهای باز کردم و مسگری که حرفه پدرانم بود راه انداختم.
🔸روزی جوانی را که چهرۀ خشن و نامناسبی داشت در بازار مسگران دیدم که دنبال کار کارگری میگشت و کسی به او اعتمادی نمیکرد تا مغازهاش به او بسپارد.
🔹وقتی علت را جویا شدم، گفتند:
از اشرار بوده و بهتازگی از زندان حکومت خلاص شده است.
🔸وقتی جوان مأیوس بازار را ترک میکرد یاد گفته پیرمرد افتادم؛ که اشیای نفیس گاهی در جای غیرنفیس پنهان هستند.
🔹پس گفتم:
شاید طلایی بوده که به جبر زمان در زندان افتاده است.
🔸او را صدا کردم و کلید مغازه را به او دادم. بعد از مدتی که کندوکاو کردم چیزهایی از توحید از او فراگرفتم که در هیچ کتابی نبود.
🔹یافتم صاحب معرفت و حکمت است که از بد حادثه در زندان رفته است. آری! هر حکمتی آموختم خدا به دست او بر من آموخت.
💢حکمت چون طلاست و برای یافتن طلا باید از تکبر دور شد و گاهی مزبله را هم برای یافتن آن زیرورو کرد.
⭕️دست نوشتهٔ شهید میلاد شادکام کلاس پنجم دبستان که صبح روز شهادتش به عنوان هدیه روز مادر به مادرش میدهد و راهی گلزار شهدا می شود.
مادر کاغذ را نمی خواند و روی طاقچه می گذارد و برای میلاد دعای عاقبت به خیری می کند و این نامه می شود آخرین یادگاری و سند گریه های بی امان او پس از عروج میلادش.😭
#کرمان
#ایران_تسلیت