مداحی آنلاین - خدا عشق تو رو توو دلم انداخت - کریمی.mp3
5.26M
به شوق تو دارم حال و هوایی
میاد از دل قبرم یه صدایی
میگن خوش اومدی کرببلایی
#شور🔊
۲۹_روز تا #اربعین🏴
#محمود_کریمی🎙
🥀🥀🥀🥀🥀
✍امام حسین (علیه السلام ) فرمودند:
اى بندگان خدا! اگر حتّى همين دنيا ، پايانِ ميدانِ مسابقه ى زندگى و منزل نهايى شما مى بود، باز سزا بود كه انسان در آن به كار بپردازد تا اندوه او را بزُدايد و او را از دنيا كنار بكشانَد و به كوشش خود در رهايى جويى از جهان بيفزايد، چه رسد به اين كه آدمى پس از اين جهان، در گرو دستاورد خويش است و او را به حسابرسى باز مى دارند
📚تحف العقول / ص ۲۳۹
#به_وقت_طلوع
✍️※ گاهی شدتی از اندوه بر آدمی مستولی میشود، آنقدر که حس میکنی نمیتوانی دروازههای قلبت را ببندی و آنرا از نفوذ غم، مصون بداری.
گاهی ظاهرِ اتفاقی که افتاده آنقدرها هم بزرگ نیست، ولی از آیندهای سختتر میترساندت!
✍️※ این وقتها، #امام_سجاد علیهالسلام، پاکیزهترین جامهی خویش را میپوشیدند و به نماز میایستادند، و بعد از دو تا، دورکعت نماز، این دعای کوتاه را قرائت میکردند:
• اللهم انی اسئلک باسمائک الّتی اذا دعیت بها علی مغالق أبواب السماءِ للفتحِ انْفتحت/
خدایا تو را با همان اسمی صدا میزنم، که اگر بر درهای آسمان بخوانمش، قفلهایش را میگشایی،
• و اذا دعیت بها علی مضائق الأرضین للفرج انْفرجت/
و اگر بر تنگیهای زمین بخوانمش، زمین را به گشایش میرسانی،
• و أسئلک باسمائک الّتی اذا دعیت بها علی أبواب العُسرِ للْیُسرِ تَیَسَّرَتْ/
و تو را با اسمهایی صدا میزنم که اگر بر درهای مصائب و سختیها بخوانم آسان میشوند،
• و اسئلک باسمائک الّتی اذا دعیت بها علی القبور للنّشور انْتشرت/
و اسمهایی که اگر بر قبرها بخوانم، زنده میشوند،
و...
🇮🇷نصب تصاویر در مسجد
🔷سؤال : #نصب_تصوير امام خمينى(ره) و شهداى انقلاب اسلامى در #مسجد ، با توجه به اينکه راجع به کراهت آن مطالبى وجود دارد ، چه حکمى دارد؟
🔶جواب : اشکال ندارد ، اما اگر در #محل_اقامۀ_نماز باشد ، بهتر است هنگام نماز روی آن پوشانده شود.
#احکام_مسجد #نصب_عکس_در_مسجد #عکس_امام_و_شهداء
#رمز_شكستن_قفل_و_پيدا_كردن_شهيد ....
🌷يك بار اتفاق افتاد كه بچه ها چند روز مى گشتند و شهيد پيدا نمى كردند. رمز شكستن قفل و پيدا كردن شهيد، نام مقدس حضرت زهرا (سلام الله علیها) بود. ١٥ روز گشتيم و شهيد پيدا نكرديم. بعد يك روز صبح بلند شده و سوار ماشين شديم كه برويم. با اعتقاد گفتم: «امروز شهيد پيدا مى كنيم، بعد گفتم: كه اين ذكر را زمزمه كنيد:
دست و من عنايت و لطف و عطاى فاطمه (سلام الله علیها)
منم گداى فاطمه، منم گــــــداى فاطمه (س) »
🌷تعدادى اين ذكر را خواندند. بچه ها حالى پيدا كردند و گفتيم: «يا حضرت زهرا (س) ما امروز گداى شماييم. آمده ايم زائران امام حسين (علیه السلام) را پيدا كنيم. اعتقاد هم داريم كه هيچ گدايى را از در خانه ات رد نمى كنى.» همان طور كه از تپه بالا مى رفتيم، يك برآمدگى ديدیم.
🌷كلنگ زديم، كارت شناسايى شهيد بيرون آمد. شهيد از لشگر ١٧ و گردان ولى عصر (عج الله تعالی فرجه) بود. يك روز صبح هم چند تا شهيد پيدا كرديم. در كانال ماهى كه اكثراً مجهول الهويه بودند. اولين شهيدى كه پيدا شد، شهيدى بود كه اول مجروح شده بود. بعد او را داخل پتو گذاشته بودند و بعد شهيد شده بود. فكر مى كنم نزديك به ٤٣٠ تكه بود.
🌷بعد از آن شهيدى پيدا شد كه از كمر به پايين بود و فقط شلوار و كتانى او پيدا بود. بچه ها ابتدا نگاه كردند ولى چيزى متوجه نشدند. از شلوار و كتانى اش معلوم بود ايرانى است. ١٥ _ ٢٠ دقيقه اى نشستم و با او حرف زدم و گفتم: كه شما خودتان ناظر و شاهد هستى. بيا و كمك كن من اثرى از تو به دست بياورم. توجهى نشد.
🌷حدود يك ساعت با اين شهيد صحبت كردم، گفتم: اگر اثرى از تو پيدا شود، به نيت حضرت زهرا (س) چهارده هزار صلوات مى فرستم. مگر تو نمى خواهى به حضرت زهرا (س ) خيرى برسد. بعد گفتم: كه يك زيارت عاشورا برايت همين جا مى خوانم. كمك كن.
🌷ظهر بود و هوا خيلى گرم. بچه ها براى نماز رفته بودند. گفتم: اگر كمك كنى آثارى از تو پيدا شود، همين جا برايت روضه ى حضرت زهرا (س) مى خوانم. ديدم خبرى نشد. بعد گريه كردم و گفتم: عيبى ندارد و ما دو تا اين جا هستيم؛ ولى من فكر مى كردم شما تا اسم حضرت زهرا (س) بيايد، غوغا مى كنيد. اعتقادم اين بود كه در برابر اسم حضرت زهرا (س) از خودتان واكنش نشان مى دهيد.
🌷در همين حال و هوا دستم به كتانى او خورد. ديدم روى زبانه ى كتانى نوشته است: «حسين سعيدى از اردكان يزد.» همين نوشته باعث شناسايى او شد. همان جا برايش يك زيارت عاشورا و روضه ى حضرت زهرا (س) خواندم.
راوی: حاج حسین کاجی
📚 کتاب کرامات شهدا
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات