eitaa logo
🌄 مهمانان خدا 💕
264 دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
5.7هزار ویدیو
50 فایل
پیامهای گوناگون. قرآن حدیث یاد شهدا و....
مشاهده در ایتا
دانلود
این واقعه یک نمادِ انسان ساز است انگیزه‌ ی پر گشودن و پرواز است تا روی زمین حصارِ ظلمت باقی ست پرونده ی "کربلا " کماکان باز است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ 🏴عبادتِ بدتر از گناه! ✍در زمان امام حسین، بعضی برای اینکه به عبادتشان لطمه نخورد، امام زمانشان را تنها گذاشتند و به جای آن، تفسیر قرآن گفتند و ذکر خواندند و حج به جا آوردند و... امروز هم عده‌ای فکر می‌کنند‌ عبادت کردن مهمتر است، اما خودِ خدا می‌فرماید: «ای مؤمنان اگر خدا را یاری کنید، خدا هم شما را یاری می‌کند.» (سوره محمد، آیه۷) خدا به یاریِ ما نیاز ندارد، بلکه منظور از یاریِ خدا، یاریِ دین و پیامبر خداست. نمی‌شود بنده‌ی خدا بود و اباعبدالله را نشناخت؛ نمی‌شود خدا را عبادت کرد و نماینده‌ی خدا را یاری نکرد. ما باید جامعه را با امام مهدی آشنا کنیم. دشمن با فیلم، انیمیشن و بازی برای نوجوانان و جوانان قهرمان سازی می‌کند، به طوری که بچه‌ها سوپرمَن و بَتمَن و..‌. را بهتر از امام زمان می‌شناسند. با این حساب آیا ما کم کاری نکرده‌ایم؟ عده‌ای هم از آن طرفِ بوم افتاده‌اند. به طوری‌که می‌گویند: عبادت برای افرادِ بیکار است. من که کارهای مهمتری دارم، نیازی به عبادت ندارم. در حالیکه عبادت، غذای روح است و روح بدون آن می‌میرد. ▪️ ظهور پدیده‌ای اجتماعی است. همه باید مهدی موعود را بشناسند، تا به ارزشِ بودنش پِی ببرند و برای رسیدن به ظهورش دعا و تلاش کنند. 💠💠💠💠
✨﷽✨ 🏴روحانی مسئول مشاوره به زندانیان محکوم ‌به اعدام در زندان رجایی شهر خاطره جالبی دارد: ✍حدود ۲۳ سال پیش جوانی که تازه به تهران آمده بوده در یک کبابی مشغول کار می‌شود، ‌شبی پس از تمام شدن کار، صاحب کبابی دخل آن روز را جمع می‌کند و می‌رود در بالکن مغازه تا استراحت کند. درآمد آن روز کبابی، شاگرد جوان را وسوسه می‌کند و در جریان سرقت پول‌ها، صاحب مغازه به قتل می‌رسد. او متواری می‌شود؛ اما مدتی بعد، دستگیرش می‌کنند و به اینجا منتقل می‌شود. حکم قصاص جوان صادر می شود، اما اجرای آن حدود ۱۸-۱۷ سال به طول می‌انجامد؛ می‌گویند شاگرد جوان در طول این مدت حسابی تغییر کرده بود و به‌ قول‌ معروف پوست‌ انداخته و اصلاح‌ شده بود. آن‌قدر تغییر کرده بود که همه زندانی‌ها قلبا دوستش داشتند. پس از این ۱۸-۱۷ سال، خانواده مقتول که آذری‌ بودند، برای اجرای حکم می‌آیند؛ همسر مقتول و سه دختر و ۷ پسرش آمدند و در دفتر نشستند، فضا سنگین بود و من با مقدمه‌چینی و شرح احوالات فعلی قاتل، از اولیای دم خواستم که از قصاص صرف‌نظر کنند. همسر مقتول گفت: " من قصاص را به پسر بزرگم واگذار کرده‌ام" و پسر بزرگ هم گفت که قصاص به کوچک‌ترین برادرمان واگذار شده است. به‌هرحال برادر کوچک‌تر هم زیر بار نرفت و گفت :"اگر همه برادر و خواهرهایم هم از قصاص بگذرند، من از قصاص نمی‌گذرم؛ زمانی که پدرم به قتل رسید من خیلی بچه بودم و این سال‌ها، یتیم بودم و واقعاً سختی کشیدم." به‌هرحال روی اجرای حکم مصر بود. با خودم گفتم شاید اگر خود زندانی بیاید و با آن‌ها روبه‌رو شود، چیزی بگوید که دلشان به رحم بیاید، بنابراین گفتم زندانی را بیاورند. یادم هست هوا به‌شدت سرد بود و قاتل هم تنها یک پیراهن نازک تنش بود؛ وقتی آمد رفت کنار شوفاژ کوچکی که در گوشه اتاق بود ایستاد به او گفتم اگر درخواستی داری بگو؛. او هم آرام رو به من کرد و گفت:"درخواستی ندارم." وقت کم بود و چاره دیگری نبود. مادر و یکی از دختران در دفتر ماندند و ۹ برادر و خواهر دیگر برای اجرای حکم وارد محوطه اجرای احکام شدند. جالب بود که مادرشان موقع خروج فرزندانش از دفتر به آن‌ها گفت که اگر از قصاص صرف‌نظر کنند شیرش را حلالشان نمی‌کند. به‌هرحال شاگرد قاتل، پای چوبه ایستاد همه‌چیز آماده اجرای حکم بود که در لحظه آخر او با همان آرامشش رو به اولیای دم کرد و گفت: "من یک خواسته دارم" من که منتظر چنین فرصتی بودم گفتم دست نگه‌ دارید تا آخرین خواسته‌اش را هم بگوید. شاگرد قاتل، گفت: "۱۸ سال است که حکم قصاص من اجرا نشده و شما این مدت را تحمل کرده‌اید، حالا تنها ۹ روز تا محرم باقی‌مانده و تا تاسوعا، ۱۸ روز. می‌خواهم از شما خواهش کنم اگر امکان دارد علاوه بر این ۱۸ سال، ۱۸ روز دیگر هم به من فرصت بدهید. *من سال‌هاست که سهمیه قند هر سالم را جمع می‌کنم و روز تاسوعا به نیت حضرت عباس (علیه السلام )، شربت نذری به زندانی‌های عزادار می‌دهم. امسال هم سهمیه قندم را جمع کرده‌ام، اگر بگذارید من شربت امسالم را هم به نیت حضرت ابوالفضل (علیه السلام ) بدهم، هیچ خواسته دیگری ندارم حرف او که تمام شد فضا عوض شد. یک‌دفعه دیدم پسر کوچک مقتول منقلب شد، رویش را برگرداند و با بغض گفت من با ابوالفضل درنمی‌افتم من قصاص نمی‌کنم. برادرها و خواهرهای دیگرش هم با چشمان اشکبار به یکدیگر نگاه کردند و هیچ‌کس حاضر به اجرای حکم قصاص نشد. وقتی از محل اجرای حکم به دفتر برگشتند، مادرشان گفت چه شد قصاص کردید؟ پسر بزرگ مقتول ماجرا را برای مادرش تعریف کرد. مادرشان هم به گریه افتاد و گفت به خدا اگر قصاص می‌کردید شیرم را حلالتان نمی‌کردم. *خلاصه ماجرا با اسم حضرت عباس(علیه السلام ) ختم به خیر شد و دل ۱۱ نفر با نام مبارک ایشان نرم شد و از خون قاتل پدرشان گذشتند. 🍀السلام علیک یا باب الحوائج یا ابالفضل العباس😭😭 🌹🌹🌹🌹🌹
حجت الاسلام دارستانی - جریان علامه حلی و سفر کربلا.mp3
589.8K
⁉️ مگه میشه با یه قطره اشک بر امام حسین علیه السلام کُل گناهانت پاک بشه!! ◀️ بسیار شنیدنی و تاثیرگزار 🎤 حجت الاسلام دارستانی یا حسین 💠💠💠💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9️⃣ حر چگونه حر شد؟ 💠 کاسب كاسب که باشی می دانی چه زمانی چه چیزی را بفروشی و چه چیزی را بخری تا سود بیشتری بکنی؛ خیلی ها در ماجرای کربلا نشان دادند كه كاسبان خوبی نبودند؛ بسیاری مثل عمرسعد، سعادت نقدشان را كه در یاری حسین علیه السلام بود به وعده نسيه حكومت ری فروختند؛ اما حر كاسب خوبی است، آمده است تا با خدا معامله كند؛ شرطه خانه كوفه را می دهد به جایش سعادت خانه بهشت را می گیرد؛ لقبهای حکومتی یزید را میدهد و درعوضش مدال شهید کربلا را دریافت میکند؛ همنشینی با كنيزان نازک میان را می فروشد تا مجالست با حوریان بهشتی را بخرد؛ از سفره های رنگین دارالحکومه میگذرد تا برسفره مائده بهشتی بنشیند؛ خلاصه آنکه حردنیا فروخت و آخرت خرید. ▪️آن چه حر را حر کرد انتخاب درستش بود.