مداحی آنلاین - تصور کن - صابر خراسانی.mp3
5.06M
🔳 #سالروز_تخریب_قبور_ائمه
🌴تصور کن شب است و باز غم داری
🌴خیال راه رفتن در حرم داری
🎤 #صابر_خراسانی
⏯ #شعرخوانی
🥀🥀🥀🥀
بشکند دستی که ویران کرد این گلخانه را
در عــزا بنشـــاند او، شمـع و گل پـــــروانه را
بشکنــد دستی که هتــک حرمـت این خانـه کرد
شیعه را سوزاند و خون در قلب صاحبخانه کرد
#هشتم_شوال🥀
#سالروز_تخریب_قبور_ائمه💔
#تسلیت_باد🥀
🔴 انواع لکنت زبان
✍لکنت زبان یکی از اختلالات گفتاری شایع دوران کودکی و گاهی در بزرگسالی است که دو نوع است: لکنت سرد و لکنت گرم.
لکنت سرد: لکنتی که هنگام شرم، غم و اندوه پدید می آید که عضلهی زبان بدلیل غلبهی بلغم، سست و شل شده و فرد سنگین صحبت میکند لذا برخی از حروف را نمی تواند ادا کند. مثلاً حرف سین که برای ادای آن باید زبان تا شود به خاطر نبودن صفرا و گرمی نمیتواند زبان را تا کند. استفاده از غذاهای گرم لطیف چون خرما، عسل و تخم بلدرچین و پرهیز از غذاهای سرد توصیه میشود.
لکنت گرم: این لکنت هنگام عصبانیت یعنی زمانیکه صفرای فرد افزوده شده، در فرد ایجاد میشود. باید از مصرف گرمیجات که صفرازا هستند مثل خرما، گردو، کنجد و... پرهیز کرد. مصرف ترشیجات همچون آب انار در این موارد کمک کننده است.
امیرالمومنین (ع): « به کودکان خود انار بخورانید تا زبانشان بهتر و زودتر باز شود.»
📚بحارالأنوار ج63 ص 155
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥عاق فرزندان شدن در اخرالزمان...
🎙استاد مسعود عالی
🔴 #جملهسازی_های_همسرانه
💠 یکی از عوامل بسیار مهم در بهبود روابط زن و مرد و نیز #استحکام آن بهکارگیری جملات زیبا و امیدبخش در زندگی مشترک است. گاهی در خلوت خود فکر کنید و #جملات متناسب با روحیهی همسرتان بسازید و آنها را در مواقع حسّاس بر زبان جاری کنید.
💠 جملات #ساده امّا امیدبخش و لذّتبخش میتواند روابط شما را گرم و صمیمی نگه دارد. جملاتی مانند:
🔸 همه جوره #قبولت دارم
🔸 #علایقت برام مهمه
🔸 حرفهات همیشه #آرومم میکنه
🔸 خیلی زود #دلتنگت میشم
🔸 #تحمّل دیدن ناراحتیت را ندارم
🔸 دوست دارم با تو #غذا بخورم
🔸 و جملات دیگر
🌹🌹مولاناالإمامُ الرِّضا عليه السلام :
إنَّ لِلقُلوبِ إقبالاً وإدبارا ، ونَشاطا وفُتورا ،
🌹فإذا أقبَلَت بَصُرَت وفَهِمَت ، وإذا أدبَرَت كَلَّت ومَلَّت ،
🌹فَخُذُوها عِندَ إقبالِها ونَشاطِها ، واترُكُوها عِندَ إدبارِها وفُتورِها .
🌹🌹مولاناامام رضا عليه السلام :
همانا دلها را رويكردى استو روى گردى، نشاطى است و ضعفى.
🌹پس هر گاه رو كنند، با فهم و بصيرت شوند
🌹و هر گاه پشت كنند، خسته و ملول گردند.
🌹بنابراين، به گاه روى آورى و نشاطشان، به آنها چنگ زنيد [و در عبادات به كارشان كشيد]
🌹و به گاه رويگردانى و ضعفشان، آنها را به حال خود رها سازيد.🌹
بحار الأنوار : 78/353/9.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨
🎥 حال نداری نماز بخونی؟!
🔻علامات مریضی روح!
🎙#استاد_عالی
🌸🌸🌸🌸
✨﷽✨
🔴 زود قضاوت نکنیم!
✍خانم معلمی تعریف میکرد: در مدرسه ابتدایی بودم، مدتی بود تعدادی از بچهها را برای یک سرود آماده میکردم. به نیت اینکه آخر سال مراسمی گرفته شود برایشان. روز مراسم بچهها را آوردم و مرتبشان کردم پدر و مادرها هم دعوت بودند. موقع اجرای سرود ناگهان دختری از جمع جدا شد و بجای خواندن سرود شروع کرد به حرکت جلوی جمع. دست و پا تکان میداد و خودش رو عقب جلو میکرد و حرکات عجیبی انجام میداد. بچهها هم سرود را میخواندند و ریز میخندیدند، کمی مانده بود بخاطر خندهشان هرچه ریسیده بودم پنبه شود. با خود گفتم چرا این بچه این کار رو میکنه، چرا شرم نمیکنه از رفتارش؟ این که قبلش بچه زرنگ و عاقلی بود!!رفتم روبرویش، بهش اشاراتی کردم، هیچی نمیفهمید به قدری عصبانیام کرده بود که آب دهانم را نمیتوانستم قورت دهم. خونسردی خود را حفظ کردم، آرام رفتم سراغش و دستش را گرفتم، خودش را از دستم رها کرد و رفت آن طرفتر و دوباره شروع کرد! فضا پر از خنده حاضران شده بود. مدیر هم رنگش عوض شده بود، از عصبانیت و شرم عرقهایش سرازیر بود. از صندلیش بلند شد و آمد کنارم، سرش را نزدیک کرد و گفت: فقط این مراسم تمام شود، ببین با این بچه چکار کنم؟ اخراجش میکنم. مادر این دختر هم که نزدیک من بود بسیار پرشور میخندید و کف میزد، دخترک هم با تشویق مادر گرمتر از پیش شده بود. همین که سرود تمام شد پریدم بالای سن و بازوی بچه را گرفتم و گفتم: چرا اینجوری کردی؟! چرا با رفقایت سرود را نخواندی؟! دخترک جواب داد: آخر مادرم اینجاست، برای مادرم اینکار را میکردم!! گفتم آخر ندید بَدید همه مثل تو مادر یا پدرشان اینجاست، چرا آنها اینچنین نمیکنند و خود را لوس نمیکنند؟! خواستم بکشمش پایین که گفت: خانم معلّم صبر کنید بذارید مادرم متوجه نشه، خودم توضیح میدم؛ مادر من مثل بقیه مادرها نیست، مادر من "کرولال" است، چیزی نمیشنود و من با آن حرکاتم شادی و کلمات زیبای سرود را برایش ترجمه میکردم. تا او هم مثل بقیه مادران این شادی را حس کند! این کار من رقص و پایکوبی نبود، این زبان اشاره است، زبان کرولالهاست همین که این حرفها را زد انگار مرا برق گرفت، دست خودم نبود با صدای بلند گریستم، و دختر را محکم بغل کردم!! آفرین دخترم! فضای مراسم پر شد از پچپچ و درگوشی حرف زدن و... تا اینکه همه موضوع را فهمیدند،، نه تنها من که هرکس آنجا بود از اولیا و معلمان همه را گریاند!! از همه جالبتر اینکه مدیر آمد و عنوان دانشآموز نمونه را به او عطا کرد!!! با مادرش دست همدیگر را گرفتند و رفتند، گاهی جلوتر از مادرش میرفت و برای مادرش جست و خیز میکرد تا مادرش را شاد کند.
🌷گفت،منیقیندارمفرداشهیدمیشم
برایاینڪهجنازمرویزمیننمونہ
باماژیکڪفپاماسممونوشتم
ترڪشخمپارهسرشرابرداشت...
ازکفپاششناساییشد
#شھید_علی_اصغر_قربانی