@MehrOmah
غمش در نهانخانه ی #دل نشیند
به نازی که لیلی به محمل نشیند
به دنبال محمل چنان زار گریم
که از گریهام ناقه در گِل نشیند
خلد گر به پا خاری، آسان برآرم
چه سازم به خاری كه در دل نشيند؟
پی ناقه اش رفتم آهسته ترسم
غباری به دامان محمل نشيند
مرنجان دلم را که این مرغ وحشی
ز بامی که برخاست مشکل نشیند
عجب نيست خندد اگر گل به سروی
كه در اين چمن پای در گل نشيند
بنازم به بزم محبّت که آنجا
گدایی به شاهی مقابل نشیند
طبيب، از طلب در دو گيتی مياسا
کسی چون ميان دو منزل نشيند؟
#طبیب_اصفهانی
🖋
@MehrOmah
میان تمام پرسه زدن های عالم ؛
چه صفایی دارد :
در حوالی تو ...!
در هوای تو ...!
#پریناز_ارشد
@MehrOmah
جان خواهم از خدا، نه یکی
بلکه صد هزار
تا صد هزار بار بمیرم برای یار...
#هلالى_جغتايى
@MehrOmah
و آغوشت،
اندك جایی براي زيستن،
اندك جايی براي مردن،
و گريز از شهری
كه با هزار انگشت،
به وقاحت
پاكي آسمان رامتهم ميكند...!
#احمد_شاملو
@MehrOmah
بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست
آه ...! بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست
مثل عکس رُخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی و بین من و تو #فاصله هاست
بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است
مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست
باز می پرسمت از مسئله ی دوری و #عشق
و سکوت تو جواب همه ی مسئله هاست
#فاضل_نظری
🖋
@MehrOmah
خواهم که به زیرِ قدمت زار #بمیرم
هر چند کنی زنده، دگر بار بمیرم
دانم که چرا خون منِ زار نریزی
خواهی که به جان کندن بسیار بمیرم
من طاقت نادیدن روی تو ندارم
مپسند که در حسرت دیدار بمیرم ...
#هلالی_جغتایی