eitaa logo
☀️مهر و ماه🌙 🇵🇸🏴
95 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.9هزار ویدیو
360 فایل
‌ معاویه: قوی تر از ذوالفقار علی سراغ داری؟ عمروعاص: آری، جهل مردم ... ‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
@MehrOmah ای ساربان آهسته رو کآرام جانم می‌رود وآن دل که با خود داشتم با دلستانم می‌رود من مانده‌ام مهجور از او بیچاره و رنجور از او گویی که نیشی دور از او در استخوانم می‌رود گفتم به نیرنگ و فسون پنهان کنم ریش درون پنهان نمی‌ماند که خون بر آستانم می‌رود محمل بدار ای ساروان تندی مکن با کاروان کز عشق آن سرو روان گویی روانم می‌رود او می‌رود دامن کشان من زهر تنهایی چشان دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم می‌رود برگشت یار سرکشم بگذاشت عیش ناخوشم چون مجمری پرآتشم کز سر دخانم می‌رود با آن همه بیداد او وین عهد بی‌بنیاد او در سینه دارم یاد او یا بر زبانم می‌رود بازآی و بر چشمم نشین ای دلستان نازنین کآشوب و فریاد از زمین بر آسمانم می‌رود شب تا سحر می‌نغنوم و اندرز کس می‌نشنوم وین ره نه قاصد می‌روم کز کف عنانم می‌رود گفتم بگریم تا ابل چون خر فروماند به گل وین نیز نتوانم که دل با کاروانم می‌رود صبر از وصال یار من برگشتن از دلدار من گر چه نباشد کار من هم کار از آنم می‌رود در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن من خود به چشم خویشتن دیدم که می‌رود سعدی فغان از دست ما لایق نبود ای بی‌وفا طاقت نمی‌آرم جفا کار از فغانم می‌رود 🖋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@MehrOmah همه خفتند و من دلشده را خواب نبرد همه شب دیده من بر فلک اِستاره شمرد خوابم از دیده چنان رفت که هرگز ناید خواب من زَهر فراق تو بنوشید و بِمُرد چه شود گر زِ ملاقات دوایی سازی خسته‌ای را که و دیده به دست سپرد نه به یک بار نشاید در احسان بستن صافی ار مِی‌ ندهی کم زِ یکی جرعه دُرد همه انواع خوشی حق به یکی حجره نهاد هیچ کس بی‌تو در آن حجره ره راست نبرد گر شدم خاک ره مرا خرد مبین آنک کوبد در وصل تو کجا باشد خُرد آستینم ز گهرهای نهانی پر دار آستینی که بسی اشک از این دیده سترد شحنه عشق چو افشرد کسی را شب تار ماهت اندر بر سیمینش به رحمت بفشرد دل آواره اگر از کرمت بازآید قصه شب بود و قرص مه و اشتر و کرد این جمادات ز آغاز نه آبی بودند سرد سیرست جهان آمد و یک یک بفسرد خون ما در تن ما آب حیاتست و خوش است چون برون آید از جای ببینش همه ارد مفسران آب سخن را و از آن چشمه میار تا وی اطلس بود آن سوی و در این جانب برد 🖋
@MehrOmah #یلدا_مبارک
@MehrOmah در جواب اینکه میپرسند هنوز تنهایی یا نه. باید گفت: خسته تر از آنم که دوباره خودم را به کسی یاد بدهم...!
@MehrOmah تازه بعد از تو به خود آمدم و فهمیدم که چه اندازه به دنیای تو وابسته شدم #علیرضا_آذر
@MehrOmah به احترام دل خویشتن وفادارم وگرنه از تو امید وفا و یاری نیست....
@MehrOmah میانِ اين همه "هست" آنکه باید "نیست"
@MehrOmah اگر با جُمله خویشانم چو »تو« دوری ، پَریشانم...
@MehrOmah عشق از رَه تکلیف به دل پا نگذارد سیلاب نپرسد که دَرِ خانه کدام است...
@MehrOmah قهر است کار آتش گریه‌ست پیشه شمع از ما وفا و خدمت وَز یار بی‌وفایی...