🔸 حداقل اثر ایمان این است که یک مومن عادی مطمئن میشود که کار خوب در نزد خدا از بین نمی رود
🔹 شهید مرتضی مطهری (ره)
covax (2).pdf
11.97M
⭕️ متنِ #رایگانِ کتابچه ی افشاگرانه پیرامون
" سازوکار و معاهده ی ننگین #کواکس که توسط دولت برای #واکسیناسیون مردم با بیگانگان بسته شد "
〽️ به همراه شواهد و مستندات
#استادپناهیان میگفت:
وقتی تنها شدی با خدا باش...
وقتی هم که تنها نبودی بی خدايى نکن!
بی خدا باشی ضرر میکنی✨💛
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
هر انسانی اگر بپرسد که من
برای چه به دنیا آمده ام؟
میگویم : برای تلاش پرنبرد و پر رنج
در راه تکامل خویشتن و انسانیت :)
#شهیدبهشتی
#شایدتفکر . . .
🌱
روزی شیخ جعفر شوشتری را دیدند که در کنار جویی نشسته و بلند بلند گریه میکند.
🔸شاگردان شیخ، با دیدن این اوضاع نگران شدند و پرسیدند: «استاد، چه شده كه اینگونه اشك میريزيد؟ آيا کسی به شما چیزی گفته؟»
🔹شیخ جعفر در میان گریهها گفت: «آری، یکی از لاتهای این اطراف حرفی به من زده که پریشانم کرده.»
🔸همه با نگرانی پرسیدند: «مگر چه گفته؟»
🔹شیخ در جواب میگويد او به من گفت:
«شیخ جعفر، من همانی هستم که همه در مورد من میگویند. آیا تو هم همانی هستی که همه میگویند؟! و اين سئوال حالم را عجيب دگرگون كرد.»
▫️گفتا؛ شیخا، هر آنچه گویی هستم
▪️آیا تو چنانکه مینمایی هستی؟
با پدرم بحث کردم و صداها بالا رفت.
از هم جداشدیم.
شب به تخت خوابم رفتم.
به خدا قسم اندوه قلب و عقلم را فرا گرفته بود...
مثل همیشه سرم را روی بالش گذاشتم. چون هر وقت غم ها زیاد می شوند با خواب از آنها می گریزم ...
روز بعد از دانشگاه بیرون آمدم و موبایلم را جلو در دانشگاه در آوردم و پیامی برای پدرم نوشتم تا به این وسیله از او دلجویی کنم.
در آن نوشتم :
شنیدم که کف پای انسان از پشت آن نرمتر و لطیف تر است.
آیا پای شما به من اجازه میدهد که با لبم از درستی این ادعا مطمئن شوم؟
به خانه رسیدم و در را باز کردم. دیدم پدرم در سالن منتظر من است و چشمانش اشکبار است ...
پدرم گفت : اجازه نمیدهم که پایم را ببوسی !
ولی این ادعا درست است و من شخصا بارها آن را انجام دادهام.
وقتی کوچک بودی کف و پشت پای تو را میبوسیدم.
اشک از چشمانم سرازیر شد ...
یک روز پدرتان از این دنیا می رود ... قبل از این که او را از دست دهید به او نزدیک شوید.
اگر هم از دنیا رفته است یادش را گرامی دارید و بر او رحمت و درود بفرستید.