@MehrOmah
🏴 زیارت نامه ی حضرت
خدیجه ی کبری سلام الله علیها
بِسْمِ ٱللّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِيمِ
▪️اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا اُمَّ الْمُؤْمِنِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا زَوْجَةَ سَیّـِدِ الْمُرْسَلِینِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا اُمَّ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا أَوَّلَ الْمُؤْمِناتِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا مَنْ أَنْفَقَتْ مالَها فِی نُصْرَةِ سَیِّدِ الاَْنْبِیاءِ، وَ نَصَرَتْهُ مَااسْتَطاعَتْ وَدافَعَتْ عَنْهُ الاَْعْداءَ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا مَنْ سَلَّمَ عَلَیْها جَبْرَئِیلُ، وَ بلَّغَهَا السَّلامَ مِنَ اللهِ الْجَلِیلِ، فَهَنِیئاً لَكِ بِما أَوْلاكِ اللهُ مِنْ فَضْل، وَالسَّلامُ عَلَیْكِ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكاتُهُ .
▪️سلام بر تو اى مادر مؤمنان، سلام بر تو اى همسر سرور فرستادگان، سلام بر تو اى مادر فاطمه زهرا سرور بانوان دو جهان، سلام بر تو اى نخست بانوى مؤمن، سلام بر تو اى آن كه دارائیش را در راه پیروزى اسلام و یارى سرور انبیا هزینه كرد و دشمنان را از او دور ساخت، سلام بر تو اى آن كه بر او جبرئیل درود فرستاد، و سلام خداى بزرگ را به او ابلاغ كرد، این فضل الهى گوارایت باد و سلام و رحمت و بركاتش بر تو باد.
@MehrOmah
⚪️ مقایسه ممنوع
❣️در جمع های زنانه گاهی اوقات دیده می شود که طی گپ زدن های دوستانه، افراد به تعریف کردن روابط خود با همسر میپردازند.
و همینطور که بحث داغ تر می شود، به صورت غیرمستقیم بازار مقایسه کردن رفتار شوهران حسابی داغ می شود.
اگر شما تجربهی چنین جمع هایی را داشته باشید، حتماً این را هم به خوبی به یاد دارید که
بعد از اتمام بحث غالباً احساس ناراحتی و عصبانیت به سراغ شما می آید.
ممکن است با خود فکر کنید چرا همسر شما اینطور رفتار می کند، در حالیکه شوهر مهسا طور دیگری برخورد می کند،
یا چرا شوهر شما اینقدر حساس است، در حالیکه شوهر نرگس اینقدر راحت می گیرد.
🔸مقایسهی همسران با همدیگر از اتفاقاتی است که حتی می توان گفت به صورت غیرقابل اجتنابی روی می دهد و البته میتواند عوارض زیادی بر روابط همسران داشته باشد.
❗️دست از مقایسه ی همسر خود با دیگران بردارید و به یاد بیاورید که شما با همسر خود با تمام خصوصیتهای رفتاری او خوشبخت هستید.
@MehrOmah
بدون عشق، کم کم مغز من از کار می افتد
نوار قلب من بر چرخه ی تکرار می افتد
شبیه آخرین برگ درختی پیر، در طوفان،
کهتا حالا نیفتاده، ولی این بار، می افتد؛
شبیه کودک محبوس در انباری خانه
که بعد از التماسش، گوشه ی انبار می افتد؛
به قدری خسته و دلتنگ و دلگیر و غم آلودم،
که هر عکسی که میگیرند از من، تار می افتد
من -از لطف خدا- توی فضای باز هم باشم(!)
بدون زلزله روی سرم آوار می افتد
به قدری با سماجت قصد «خودویرانگری» دارم
که اغلب وقت خوابم از لبم سیگار می افتد
یقین دارم که شکل مردنم، «مرگ طبیعی» نیست
و حرفش در دهان مردم بازار می افتد
زمین خوردم، شکستم، ریشه اموا رفت، پژمردم،
چو گلدانی که با باد از لب دیوار می افتد
به لطف بوسه بر عکس تو روی صفحه ی گوشی
همین امروز یا فردا، لبم از کار می افتد
اصغر عظیمی مهر
@MehrOmah
از بعضی اتفاقا که بگذری
دیگه
نه چیزی قشنگه
نه سخت ...!
روزبه معین