آه غزه!
فریاد مظلومیت کودکانت ، جان را میخراشد و شیونِ مادرانِ فرزند از دست داده ات ، اشک چشم را با خونِ دل درآمیخته.
اکنون معلوم میشود که کربلا یک تراژدی دردناک نبود و حرمله تنها یک دیو افسانه ای.
وقتی پدران تو را میبینم که نوزادان بی جان خود را بر روی دست گرفته و فریاد دادخواهی شان قلب هر بیننده را از جای برمیکَنَد ، برهمه تکذیب کنندگان اثبات میشود که شیرخوارِ حسین چطور با سنگدلی بر دستان پدر جان داد
آه غزه !
غصه هایمان برای تو تمامی ندارد و اشکهای مان پایان نمی یابد وقتی رباب ها را میبینیم که بر گهواره خالی طفل شیرخوارش لالایی میخوانند.
و رقیه هایی که با لباس و روی سوخته از آتشِ بی رحمی صهیونِ یزیدی ، از فراق پدر و در کنار جسم های ارباََ اربا شده اکبرها اشک میریزند و در ویرانه ها غذا و آبی نیست تا لااقل درد تشنگی و گرسنگی شان را تسکین دهد.
آه غزه !
دل از مظلومیت تو در خون است و چشم از دیدن پشته هایی از کشته های تو ناتوان.
آه که قاسم را پیش از این کشتند که اگر بود دیدن این زخمها را بر تنِ نحیفِ تو تحمل نداشت و با سر به یاری تو میشتافت.
آه غزه!
آه نُبیله!
آه آلاء!
بای ذنب قتلت؟
✍س.پور جم
#کربلا
#طوفان_الاقصی
#کودکان_مظلوم_غزه
🌤 |@Mehr_Tavasi