6.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#همسرانه
🔸آقایان و خانم ها
🔻این دونقش را بازی کنید...
@MehreMaandegar
مهر ماندگار
#یار_مهربان
📚 «قدیس»
«...کشیش همان طور که فنجان قهوه در دستش بود پرسید: اگر داشتن حکومت دینی به معنای بقای دین نیست، پس چرا حاکمان دینی پس از علی اصرار به استقرار حکومت دین داشتند و حکومت را لازمه دین میدانستند؟ مثل بنیعباس و بنیامیه که مدعی بودند نابودی
حکومتشان مساوی نابودی دین است.
🔰جرج پاسخ داد: کافی است افکار آنها را در برابر افکار و سخنان علی قرار دهی؛ خواهی دید که بنیعباس و بنی امیه دروغ میگویند. آنها حکومت را برای دنیا خودشان میخواستند و به دین تمسک میجستند. دین بهانهای بود تا حکومت کنند. دین را در خدمت قدرت خود میخواستند، نه حکومت را در خدمت دین. اگر لازمه بقای دین حکومت بود، پس باید همهی پیامبران الهی الزاماً دارای حکومت میبودند ...»
رمان «قدیس»، نگاهی تاریخی به بُعد حکومتداری حضرت امیرمومنان علی(ع) در 5 سال دوران خلافت آن حضرت است.
این رمان در اصل روایتی است از زندگی کشیشی که دوست دارد کلکسیونر کتب و اسناد خطی باشد و در این کار اشتیاق فراوانی برای جمعآوری کتابهای خطی دارد. خیلیها بر این باور هستند که همیشه عشق آدم را نجات میدهد و حالا ما در رمان با همین پدیده مواجه هستیم. عشق کشیش به کتب خطی، او را به مردی تاجیک میرساند که میخواهد کتابش را بفروشد. اما همیشه در مسائلی که ارزش مادی داشته باشد، شیطنت هم وجود دارد.
💢 مرد تاجیک توسط یک عده جنایتکار کشته میشود و خانه کشیش هم مورد سرقت قرار میگیرد. این آغاز ماجرایی است که در نهایت کشیش را به مطالعه سرگذشت حضرت امیر(ع) علاقهمند میکند. کشیش مسیحی که در مسکو زندگی میکند، دوران کودکی و بخشی از زندگیاش را در بیروت گذرانده و اکنون نیز مجبور میشود برای حفظ جان خود به بیروت برود. جایی که هم برخی اقوام او در آنجا زندگی میکنند و هم دوستان محققی چون جرج جرداق نویسنده کتاب «الامام علی صوتالعدالهالانسانیه» انتظارش را میکشند.
♨️ با سفر کشیش به لبنان، ماجراها شکل گیراتری به خود میگیرد و البته داستان وارد روایت های تاریخی میشود و نویسنده تلاش میکند وقایع تاریخی پیرامون بُعد حکومتی امام علی(ع) را یکی بعد از دیگری با پیچوتابهایی تعریف کند و همین موضوع باعث میشود که به نظر برسد نویسنده کمی از موضوع روایت اصلی داستان که در واقع خود کشیش مسیحی است دور شده است. کشیشی که در نوعی مظلومیت خاص قرارگرفته، اما بهسوی حق رهنمون میشود و در مییابد که مظلومیت او در مقابل علی(ع) چیزی نیست.
🔻رمان، کنایههای فراوانی دارد که حکام نالایق کشورهای عربی را نشانه می رود و درست آنها را ادامه حکومت بنیامیه و بنی عباس معرفی میکند. در همین باب گفتوگوهای خاصی هم بین شخصیتهای داستان صورت میگیرد. بخصوص گفتوگوی خواندنی کشیش و جرج جرداق در مورد حکومت در اسلام.
🔹باوجود اینکه نویسنده از ترکیب خوبی برای روایت زمان حال و زمان تاریخی رمان استفاده کرده و یک راست روایت های اصلی را در پیشگرفته و کتابش را نوشته است، اما میتوان اقرار کرد که داستان بسیار هوشمندانه از پیچوتاب های یک رمان پلیسی هم بهره برده و کلاً میتوان گفت حاصل کار کتابی خواندنی و لذتبخش است.
🔸در پایان رمان، جنایتکاران مسکو دستگیر میشوند و کشیش با گنجی بزرگ در دل که در سفر بیروت یافته است به کشورش بازمیگردد و شاید عظمت همین گنج است که جابجایی چمدانهای او در فرودگاه را چندان مهم جلوه نمیدهد!
مشخصات کتاب
📚 عنوان: «قدیس»
✍ نویسنده: ابراهیم حسنبیگی
🖨 انتشارات: نیستان
@MehreMaandegar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺فرار مغزها از شایعه تا واقعیت
🔹تنها حدود ۱/۳ درصد از دانشجویان ایرانی در خارج از کشور تحصیل میکنند
🔸ایران در میان ۲۰ کشور اول مهاجرفرست جهان هم قرار ندارد
🔻بازگشت جوانان نخبه ایرانی به کشور در سالهای اخیر با توجه به رشد شرکتهای دانشبنیان
@MehreMaandegar
@MehreMaandegar.mp3
13.98M
🔊 #پادکست
📻صوت بیانات رهبر انقلاب در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری. ۹۷/۱۲/۲۳
@MehreMaandegar
مهر ماندگار
#استنلی_بوگان #قسمت_شصت_و_یکم: تو کی هستی؟ 💥💥💥 این بار توی مراسم خواستگاری، حاج آقا هم باهام اوم
#استنلی_بوگان
#قسمت_شصت_و_دوم: مادر
💥💥💥
برای اولین بار، بعد از 17سال، یاد مادرم افتادم ... اون شب، تمام مدت چهره اش جلوی چشمم بود ...
پیداش کردم ... 60 سالش شده بود اما چهره اش خیلی پیر نشونش می داد ... کنار خیابون گدایی می کرد ...
🍃🍂🍃
با دیدنش، تمام خاطراتم تکرار شد ... مادری که هرگز دست نوازش به سرم نکشیده بود ... یک بار تولدم رو بهم تبریک نگفته بود ... یک غذای گرم برای من درست نکرده بود ... حالا دیگه حتی من رو به یاد هم نداشت ... اونقدر مشروب خورده بود که مغزش از بین رفته بود ... .
🌾🌱🌾
تا فهمید دارم نگاهش می کنم از جا بلند شد و با سرعت اومد طرفم ... لباسم رو گرفت و گفت ... پسر جوون، یه کمکی بهم بکن ... نگام نکن الان زشتم یه زمانی برای خودم قشنگ بودم ... اینها رو می گفت و برام ادا در میاورد تا نظرم رو جلب کنه و بهش کمک کنم ... .
به زحمت می تونستم نگاهش کنم ... بغض و درد راه گلوم رو گرفته بود ... به خودم گفتم: تو یه احمقی استنلی، با خودت چی فکر کردی که اومدی دنبالش ... .
اومدم برم دوباره لباسم رو چسبید ... لباسم رو از توی مشتش بیرون کشیدم و یه 10 دلاری بهش دادم ... از خوشحالی بالا و پایین می پرید و تشکر می کرد ... .
☘☘☘
گریه ام گرفته بود ... هنوز چند قدمی ازش دور نشده بودم که یاد آیه قرآن افتادم ... و به پدر و مادر خود نیکی کنید ... همون جا نشستم کنار خیابون ... سرم رو گرفته بودم توی دست هام و با صدای بلند گریه می کردم ... .
اومد طرفم ... روی سرم دست می کشید و می گفت: پسر قشنگ چرا گریه می کنی؟ گریه نکن. گریه نکن ...
🍁🍁🍁
سرم رو آوردم بالا ... زل زدم توی چشم هاش ... چقدر گذشت؛ نمی دونم ... بلند شدم دستش رو گرفتم و گفتم: می خوای ببرمت یه جای خوب؟
@MehreMaandegar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️شگفتی دانشمندان از #اعجاز علمی قرآن:
♦️پروفسور مارشال جانسون از دانشمندان برجسته آمریکایی :
🎬 من به عنوان یک دانشمند ، کسیکه از زیست شناسی اطلاع دارد و متن قرآن را مطالعه کرده است، میگویم هیچ نقض و مشکلی در موضوع (جنین شناسی قرآن) وجود ندارد و این مرا متحول کرده ، هیچ تضادی هم برای یک خدای فراگیر که همه وجوه را در بر میگیرد نمیبینم !
@MehreMaandegar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️روایت حاج آقا عالی از رزمندهای که قبل از رفتن در میدان مین، پوتینهای خود را به بیتالمال برگرداند‼️
🔻رزمندگان جنگ اقتصادی، از بیتالمال حفاظت کنید...
@MehreMaandegar