مهر ماندگار
📕📗📘📙📒📕 💠توهین به فرمانده(۱) #داستان_سوم #مالک_زمان 🔹در پادگان مشغول قدم زدن بودم که دیدم محمد ب
📕📗📙📘📒📕
💠توهین به فرمانده(۲)
#داستان_سوم
#مالک_زمان
🔸یکی از رزمندگان بلند شد و بی مقدمه گفت: حاج آقا، تو که این قدر ما را موعظه می کنی خودت گروه چندی؟
🍂🍂🍂🍂
🔹 همه با ناراحتی برگشتیم و آن رزمنده را نگاه کردیم، از قیافه اش معلوم بود نمیداند به چه کسی این حرف را زده، تا آمدیم با آن رزمنده برخورد کنیم سردار گریه اش گرفت و با لحنی ناراحت گفت: من گروه صفر هستم، من هنوز لیاقت پیدا نکرده ام، من...
بیشتر بچه ها سرشان را زیر انداخته بودند و آرام اشک می ریختند.
🍁🍁🍁🍁
🔸امیرالمومنین علی علیه السلام در قسمتی از نام اش به #مالک_اشتر می فرمایند:«وَاجْعَلْ لِذَوِي الْحَاجَاتِ مِنْکَ قِسْماً تُفَرِّغُ لَهُمْ فِيهِ شَخْصَکَ، وَتَجْلِسُ لَهُمْ...»
🌾🌾🌾🌾
🔹از طرف خود زمانی برای آنان که به شخص تو نیازمندند قرار بده و در آن وقت، وجود خود را برای آنان از هر کاری فارغ کن، و محل نشستن تو در مجلس عمومی باشد، برای خداوندی که تو را آفریده تواضع کن، جان و یاران خود را از این مجلس دور کن، تا سخنگوی نیازمندان بدون ترس و نگرانی و لکنت با تو سخن بگوید.
💠جمعه ها ساعت ۲۱ همراه با #مسابقه و #جایزه
🔹بهرهبرداری از این مطالب با ذکر منبع @Mehremaandegar بلامانع است.
#مالک_زمان
#داستان_کوتاه
#سردار_سلیمانی
#حاج_قاسم
#مهر_ماندگار
@Mehremaandegar
مهر ماندگار
📕📗📘📙📒📕 💠شجاعت در دل دشمن(۲) #داستان_چهارم #مالک_زمان 🔹بالگرد از بالای سر من گذشت و در وسط شهر ف
📗📕📒📙📘📕
💠قهرمان مقابل دشمن(۱)
#داستان_پنجم
#مالک_زمان
راوی: مسعود بازرانی، مسئول منطقه کردستان عراق
🔹آری #مالک_اشتر، چشم بیدار اسلام بود. هر جا که دشمن میخواست از آن روزنه حمله کند، #مالک پیش قدم بود. #حاج_قاسم نیز این درس را به خوبی فرا گرفته بود.
او در هنگامه نبرد، خودش را نمیدید بلکه مقابله با دشمن خدا برایش مهم بود.
🌾🌾🌾🌾
🔸این ماجرا را مسعود بارزانی مسئول منطقه کردستان عراق تعریف می کند: چه روزهای سخت و نفسگیری بود. هر کس را می دیدم مشغول فرار یا پناه گرفتن در شهر بود، سوار ماشین شدم و برای گشت به چند منطقه از شهر رفتم، همه جا سوت و کور بود، انگار مردم پذیرفته بودند فردا جسم بی جانشان روی زمین کشیده می شود! دلم گرفت، اما باز کورسوی امیدی به نجات داشتم.
در حین رانندگی به ذهنم خورد به سفارت آمریکا و انگلیس تماس بگیرم و از آنها تقاضای کمک کنم.
🍁🍁🍁🍁
🔹پا روی پدال گاز گذاشتم و تا محل کار خود تخت گاز آمدم، از ماشین پیاده شدم و بدون توجه به هیچ مسئله ای سراغ تلفن رفتم، شماره را گرفتم. مردی گوشی را برداشت. به او گفتم: خواهش می کنم برای کردستان عراق کاری کنید داعش به دروازه های اربیل رسید، گلوله های شان در و دیوار خانه ها را پر کرده، صدایی از پشت گوشی نیامد، بلند گفتم الو الو ...
ادامه دارد
💠جمعه ها ساعت ۲۱ همراه با #مسابقه و #جایزه
🔹بهرهبرداری از این مطالب با ذکر منبع @Mehremaandegar بلامانع است.
#مالک_زمان
#داستان_کوتاه
#سردار_سلیمانی
#حاج_قاسم
#مهر_ماندگار
@Mehremaandegar