📽 افشاگری جنجالی علیه فوتبالیستها در تلویزیون؛ داستان وانتها چیست؟
🗣 رئیس اتحادیه حمل و نقل کالای سبک شهری و پیک موتوری تهران گفت: فوتبالیستهایی را میشناسیم که به خاطر سهمیه سوخت، در کنار خودرو لاکچری خود یک نیسان یا وانت خریداری کردهاند!
😶
خدمت حضرت آیت الله شب زنده دار بودم، فرمودند: با این بی حجابی ها که نظام اسلامی معنا پیدا نمیکند و شما پیگیر باشید و ما هم مسئولان را برای پاسخگویی دعوت میکنیم
#واجب_مظلوم
#حجاب
https://virasty.com/r/4D9
امام خمینی در تاریخ ۱ تیر ۱۳۶۰ پیامی به مناسبت شهادت دکتر مصطفی چمران صادر فرمود:
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
إنا للَّه و إنا إلیه راجعون
شهادت انسان ساز سردار پر افتخار اسلام و مجاهد بیدار و متعهد راه تعالی و پیوستن به ملأ اعلی، دکتر مصطفی چمران را به پیشگاه ولی عصر- ارواحنا فداه- تسلیت و تبریک عرض می کنم. تسلیت از آن رو که ملت شهیدپرور ما سربازی را از دست داد که در جبهه های نبرد با باطل، چه در لبنان و چه در ایران حماسه می آفرید و سرلوحه مرام او اسلام عزیز و پیروزی حق بر باطل بود. او جنگجویی پرهیزکار و معلمی متعهد بود که کشور اسلامی ما به او و امثال او احتیاج مبرم داشت. و تبریک از آن رو که اسلام بزرگ چنین فرزندانی تقدیم ملتها و توده های مستضعف می کند و سردارانی همچون او در دامن تربیت خود پرورش می دهد. مگر چنین نیست که زندگی عقیده و جهاد در راه آن است.
چمران عزیز با عقیده پاک خالص غیر وابسته به دستجات و گروه های سیاسی و عقیده به هدف بزرگ الهی، جهاد را در راه آن از آغاز زندگی شروع و با آن ختم کرد. او در حیات با نور معرفت و پیوستگی به خدا قدم نهاد و در راه آن به جهاد برخاست و جان خود را نثار کرد. او با سرافرازی زیست و با سرافرازی شهید شد و به حق رسید.
هنر آن است که بی هیاهوهای سیاسی و خودنمایی های شیطانی برای خدا به جهاد برخیزد و خود را فدای هدف کند نه هوی، و این هنر مردان خداست. او در پیشگاه خدای بزرگ با آبرو رفت. روانش شاد و یادش بخیر. و اما، ما می توانیم چنین هنری داشته باشیم؟ با خداست که دستمان را بگیرد و از ظلمات جهالت و نفسانیت برهاند. من این ضایعه را به ملت شریف ایران و لبنان، بلکه به ملتهای مسلمان و قوای مسلح و رزمندگان در راه حق و به خاندان این مجاهد عزیز تسلیت عرض می کنم و از خداوند تعالی رحمت برای او و صبر و اجر برای بازماندگان محترمش خواهانم.
روح اللَّه الموسوی الخمینی
(منبع: صحیفه امام، ج۱۴، ص: ۴۷۸)
🌹🌹🌹
🗣 حریزاوی، قائم مقام سازمان تبلیغات اسلامی:
‼️مراکز همسریابی تجارت زن میکنند! / به همین دلیل سایت همسریابی قانونی(همدم) ساختیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مصطفی(چمران) پرسید: چرا میخندی؟ و غاده چشم هایش از خنده به اشک نشسته بود، گفت:
«مصطفی، تو کچلی؟ من نمیدانستم!»
و آن وقت مصطفی هم شروع کرد به خندیدن و حتی قضیه را برای امام موسی صدر هم تعریف کرد.
از آن به بعد آقای صدر همیشه به مصطفی میگفت: «شما چه کار کردید که غاده شما را ندید؟»
اگر در دیده مجنون نشینی
به غیر از خوبی لیلی نبینی
🌷🌷🌷🌷🌷
🔻شمع خاموش شریعتی
✍ دکتر #نعمتالله_فاضلی،
استاد انسان شناسی و جامعه شناسی.
🗓 ۳۰ خرداد ۱۴۰۲
نام علی شریعتی را در پاییز ۵۷ برای اولین بار شنیدم. سیزده سالم بود. معلمی انقلابی داشتیم و کتاب "فاطمه فاطمه است" را با روزنامه جلد کرده بود و امانت داد که بخوانم. کتاب برایم سخت و نامفهوم بود اما شمسی خواهر بزرگم آن را خواند.
اولین تجربه ام بود. آقا معلمم از اراک می آمد و خانه دایی ممد بالای آبادی در سرچشمه ساکن بود. شب ها و وقت های آزادش تعدادی از بچه ها را جمع می کرد و برای ما از اسلام و انقلاب صحبت می کرد. گاه هم اخبار رادیو بی بی سی گوش می دادیم و خبرهای تظاهرات و انقلاب را می شنیدیم. ناگهان انقلاب شد، چیزی که باورش نمی کردیم.
انقلاب که شد کتاب های شریعتی را کتابخانه کوچک مدرسه آورد. آنها را امانت می گرفتم و می خواندم. تقریبا چیزی از آنها نمی فهمیدم اما از لحن و شاعرانگی و شورمندی شان لذت می بردم.
سخنرانی هایش را آن سال ها رادیو گاه گاه پخش می کرد. معلم های انقلابی هم کاست سخنرانی هایش را به بچه هایی که مایل بودند امانت می دادند. من هم با ضبط صوت پدرم که از مکه آورده بود گوش می دادم. پدرم به سخنرانی های حاج کافی علاقه داشت و من هم شریعتی گوش می دادم.
یک بار پرسید: "اینها که گوش میدهی چیه؟" گفتم: "سخنرانی های معلم انقلاب، علی شریعتی". گفت: "بچه، همین آقا پدر مملکت را درآورده". بعد هم با عصبانیت گفت: "بلندشو برو بره ها را ببر صحرا."
پدرم انقلاب و آیت الله خمینی را دوست نداشت. البته شاهی هم نبود.
انقلابی بودم و همیشه مشغول خواندن کتاب های مطهری، دستغیب، شریعتی و خلاصه کتاب هایی را که جهاد سازندگی می آورد می خواندم.
در سال ۱۳۵۸ کتابخانه ای به کمک جوانان ده و جهاد سازندگی ساختیم و اسمش را هم گذاشتیم "کتابخانه دکتر علی شریعتی مصلح آباد".
سال ۱۳۶۱ جهاد سازندگی اسمش را تغییر داد و گذاشت کتابخانه ولیعصر. آن زمان نمی دانستم چرا چنین کاری کردند. ولی آن کتابخانه برایم همیشه کتابخانه علی شریعتی بود.
سال ۶۲ دانشجوی علوم اجتماعی دانشگاه تبریز شدم. تصورم بود جامعه شناسی می خوانیم و در کلاس ها کتاب های شریعتی را تدریس می کنند. اما از همان ترم اول دریافتم نام شریعتی تابوست و در کلاس ها خبری از او نیست و نخواهد بود. با استادان صحبت کردم و خواستم درباره شریعتی در کلاس ها صحبت کنند. گفتند اجازه نداریم. کم کم دریافتم شریعتی مقبول روحانیت حاکم نیست و اندیشه های او را انحرافی می دانند. در خوابگاه با دوستان و هم اتاقی هایم کتاب های شریعتی را گاه گاه می خواندیم. اما یکهم اتاقی داشتم که آخوندزاده بود و یادآوری می کرد که متوجه انحراف های شریعتی باشیم.
گذشت و گذشت تا کم کم دریافتم حکومت مایل نیست بیش از نامگذاری خیابان ها و مکان ها، اسمی از شریعتی و کتاب هایش در دانشگاه ها باشد.
از سال های ۷۰ به بعد دیگر به شریعتی و نوشته هایش علاقه ای نداشتم. گاه پیش می آمد که نگاهی به کتاب هایش کنم. در رساله دکتری ام کتاب حج او را با دقت خواندم. کتاب کویر او را هم می خواندم. اما شریعتی کم کم جذابیتی برایم نداشت. اما همیشه به او احترام می گذاشتم، چه، سخنرانی ها و نوشته ها و شخصیت شاعرانه اش از عوامل اثرگذار بر علایقم به فعالیت ها فکری و فرهنگی بود.
سال ۱۳۷۴ به دانشگاه علامه آمدم. دانشکده علوم اجتماعی در سه راه ضرابخانه و خیابان گل نبی است. حسینیه ارشاد هم نزدیک آنجاست. هر هفته حسینیه و گنبدش را می دیدم. اگرچه در دلم برای شریعتی احترام قایل بودم، اما هیچگاه رغبت نکردم بروم داخل حسینیه ارشاد.
شمع شریعتی در جامعه کم کم خاموش شده بود و تنها موقع سالگردش در رسانه ها و مطبوعات بحث هایی می شد. این بحث ها را روشنفکران و محققان مطرح و دنبال می کردند.
شمع شریعتی در دل من هم خاموش شده بود و تنها خاطره ای از آن سال های دور ابتدای انقلاب در ذهنم مانده بود.
یکشنبه ۲۲ اردیبهشت ( ۱۴۰۲ ) دعوت شدم از حسینیه ارشاد دیدن کنم. پذیرفتم و بعد از ظهر همان روز رفتم. بنا و معماری اش همچنان دیدنی است. قصه هایش و رد پای محمد همایون (سرمایه گذار سازنده)، ناصر میناچی، علی شریعتی و مرتضی مطهری همچنان آنجا هست. اما از آن حسینیه دوران ساز و سخنرانی های تاریخی و سیاسی هیچ باقی نمانده بود. درودیوار سکوت و رکود را فریاد می زد.
حسینیه ارشاد نماد نوگرایی دینی بود و در سال های ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۷ نقش مهم و اثرگذاری در تحولات سیاسی ایران امروز گذاشت. حسینیه ارشاد هم به خاطر سخنرانی های علی شریعتی و مرتضی مطهری و هم به خاطر نوگرایی در معماری و طراحی اش، از نمادهای بازاندیشی و بازتعریف فرهنگ شیعی بود. اندیشه های شریعتی و روایت ایدیولوژیک او از تشیع به همان اندازه غزلیات حافظ شهره شهر و اثرگذار شد. اگرچه امروز احساس می کنیم به قول داریوش شایگان، روشنفکران آن زمان گند زدند.
مصباحیه ...
🔻شمع خاموش شریعتی ✍ دکتر #نعمتالله_فاضلی، استاد انسان شناسی و جامعه شناسی. 🗓 ۳۰ خرداد ۱۴۰۲ نام
حسینیه امروز شباهتی با حسینیه دیروز ندارد. کتابخانه ای با پنج هزار عضو فعال دارد و به ویژه در زمینه کودکان و نوجوانان کتاب ها و خدمات ارزشمندی ارایه می کند. همین. از آن موسسه و بنا و تاریخ، همین مانده است.
همان طور که شریعتی به تاریخ اندیشه و تحولات سیاسی ایران پیوست، حسینیه ارشاد هم بخشی از میراث معماری و تاریخ تحولات سیاسی ایران معاصر شد و دیگر شمع وجود سیاسی و جایگاهش در حوزه عمومی خاموش شده است.
شریعتی تقریبا آغاز روشنفکری ایدیولوژیک اندیشی شیعی و پایان آن در ایران بود. همواره دانشگاهیان نوشته ها و اندیشه هایش را نقد و بحث خواهند کرد، اما شمعی است که نوری برای روشنایی حوزه عمومی ندارد، چه، ایران از جهان ایدیولوژی شیعی در حال عبور است.
Drnematallahfazeli
✅ گزارشی نادر از موضع امام خمینی
نسبت به شریعتی
از قرار معلوم دو نسخه از تولیدات حسینیه ارشاد به نجف گسیل میشد و آیت الله خمینی همه را میخواند: «مقدماً باید عرض کنم تمام نوشتههای دکترعلی شریعتی که میآمد برای ما، بدون کم و زیاد خدمت امام میدادیم. ایشان مطالعه میکردند...» (پرتال امام خمینی، خاطرات حجت الاسلام فردوسی پور).
آقای جلالالدین فارسی نیز خاطرهای از نجف نقل میکند که: «آقای سید مرتضی عسگری جزوهای علیه شریعتی تنظیم کرده و به امام داده بود، امام گفته بودند من این را مطالعه میکنم و هفته بعد جواب میدهم. هفته بعد جواب را به آقای فارسی داده بودند که به آقای عسگری بگوید که شریعتی بههرحال روشنفکری است که قصد دارد به اسلام خدمت کند و این حرفهایی که شما زده اید جز اینکه در جامعه اسلامی ما اختلاف ایجاد کند نتیجهای ندارد.» (پرتال امام خمینی)
📌 عادی سازی شراب خواری...
در ویراستی همراه ما باشید👇
https://virasty.com/Farhadfathi
جهت نصب ویراستی کلیک کنید
ارسالی مخاطبین
عرض سلام و احترام
من طی ۶ سالی که کار کردم زمانی که روزهای شهادت به خصوص روز عاشورا و تاسوعا کشیک بودم تقریبا تمام روز درگیر بیماران مست بودم و هستم، اما طی یک سال اخیر خیلی وقیح شدن، طوری که قبلا کمی خجالت میکشیدن از اینکه بگن مست هستن اما الان با افتخار میگن.
امسال روز شهادت امیرالمومنین کشیک بودم و تعداد زیادی بیمار مست داشتم! جالبه که فردا صبحش هم که یک درمانگاه خصوصی بودم از صبحش مست های شب قبل رو میاوردن!
جالب تر اینکه طی یک سال اخیر زوج ها مراجعه میکنن، آقا همسرش رو آورده و با خنده میگه دیشب زیاده روی کرده!
به عنوان کسی که زندگی تو یه کشور دیگه رو تجربه کردم و سفر خارجی کمی نداشتم، به جرات میگم حداقل بعد از ازدواج و بچه دار شدن حتی غربی ها هم کمی رعایت میکنن، ما داریم به کجا میریم؟
_________________
❌ پیام یکی از مخاطبین که دکتر هستند.
sheikh_farhad_fathi
🔰 کانال شیخ فرهاد فتحی