🌸 مهمترین کتب معرفت نفس و انسان شناسی
اهل فن مى دانند كه در اسلام و قبل از اسلام، كتابى در معرفت نفس به عظمت نمط هاى سوم و هفتم و هشتم و نهم و دهم اشارات و كتاب نفس شفاى شيخ رئيس، و كتاب نفس اسفار صدرالمتالهين، و كتاب فصوص الحكم و فتوحات شيخ اكبر محيى الدين نوشته نشده است. و در معرفت نفس مهمتر از همه، فصوص و فتوحات است.
نمط سوم اشارات و نفس شفاء در معرفت فكرى و نظرى نفس است يعنى در معرفت نفس است از طريق فكر و نظر، و همچنين نمط هاى هفتم و هشتم و نهم و دهم در تجريد و در بهجت و سرور نفس، و در مقامات عارفان، و اسرار آيات غريبه صادره از آنان به طريق فكر و نظر است. و نفس اسفار در معرفت نفس، از افق اعلاى حكمت متعاليه است، و فصوص الحكم و فتوحات در معرفت شهودى نفس، از مجلاى كشف در سير و سلوك انفسى است.
✍️علامه حسن زاده آملی (قدس سره)
اگر شما جای من بودید، همین چهار کلمه
را هم از یاد میبردید!
خاطرهای از استادم مرحوم آقای شعرانی دارم. ایشان روزی از استاد خود مرحوم[ میرزا محمود رضوان قمی] صحبت به میان آوردند.
آقای شعرانی اساتید بسیار دیده بودند. هم در تهران، هم در قم و هم در نجف. در هر سه حوزه، اساتید بسیار بزرگی داشتند و یکی از اساتید ایشان، مرحوم [محمود رضوان قمی] بوده است که تربتشان در[ ایوان طلا] - در جوار حضرت معصومه (ص ) است.
ایشان میفرمودند:
روزی استاد ما رضوان قمی در درس اسفار، یک مقدار درنگ کردند- یک مقدار برای بدست آوردن مطلب، تامل کردند- با وجود این که ایشان استادِ فن و خریطِ در صناعت(= مسلط در رشته خود) بودند. بعد که مطلب را فرمودند، برای تامل خود، عذرخواهی کردند و فرمودند:
اگر شما در شرائط من بوده باشید، همین چهار کلمهای را که من بلدم و میگویم، به کلی از یاد میبردید و فراموش میکردید!
اساتید ما نقل میکردند که ایشان (مرحوم رضوان قمی) عجیب به فقر، مبتلا بوده است و بسیار زندگی سختی داشتهاند. در عین حال درس و بحث و شاگرد پروری را تعطیل نکردند.
اینان مردانی بودند مجسمه تقوی و دینداری و برای دیگران حجتند!
مجله حوزه، شماره ۲۱، مرداد و شهریور ۶۶،
گفتگو با حسن زاده آملی.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❖ مکاشفهای از علامه حسن زاده آملی مرتبط با حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و ذکر صلوات
بعد از نماز صبح جمعه ۱۵ ج ۲ سنه ۱۳۸۹ ه ق = ۷ شهريور ۱۳۴۸ ه ش، در حال توجه نشسته بودم. پس از برهه اى بدنم به ارتعاش آمد ولى خفيف بود. بعد از چند لحظه اى شنيدم شخصى با زبان بسيار شيوا و شيرين اين آيه كريمه را قرائت مىكند: انّ الله و ملائكته يُصَلّون على النّبى يا ايّها الذين آمنوا صَلّوا عليه و سَلّموا تسليما؛ ولى من آن شخص را نمىديدم، و من هم از شنيدن آن آيه صلوات مىفرستادم. در آن حال يكى به من گفت: بگو يا رسول الله؛ و من در پى در پى مىگفتم يا رسول الله.
و پس از آن با جمعى از مخلوقى خاص محشور شدم كه گفت و شنود بسيارى با هم داشته ايم. بعد از آن كه از آن حال باز آمدم متنبّه شدم كه تلاوت آيهی فوق براى اين جهت بود كه روز جمعه بود و ذكر صلوات در اين روز بسيار تاكيد شده است.
✍ انسان در عُرف عرفان، واقعه ۹
کلیپ ؛ تلاوت آیه صلوات
با صوتی زیبا
💠معنای تضرع
🔹#تضرع [یعنی] از دل. فریاد بزنند: «خدایا؛ به فریادمان برس.» این با عزاداری هم فرق می کند. عزاداری هم که آدم می نشیند برای امام حسین علیه السلام گریه می کند، «تضرع» نیست.
🔸ممکن است کسانی بگویند: «ما داریم به فقرا خدمت می کنیم. چنین و چنان می کنیم، کمک هایی [می کنیم].» خب اگر گفته بود: «فلو لا إذ جاءهم بأسنا، تَضَرَّعوا، یا کمک های مؤمنانه انجام می دادند!»، اینجا تخییر بود: یا این [تضرع] یا آن [کمک های مؤمنانه]. اما اینطور نگفته.بعدش هم گفته که علت آن [تضرع نکردن] چیست: «و لکن قَسَت قُلوبُهم».
۱۳۹۹/۰۷/۱۱
🔺مجموعه بیانات حضرت آیت الله مصباح درباره ویروس کرونا با عنوان #ویروس_هدفمند ۱۵
✅ حسن روحانی،
بالاخره سر و کله اش پیدا شد 😒
حضور حسن روحانی و جهانگیری
در دیدار میهمانان کنفرانس اسلامی و جمعی از مسئولان نظام با رهبر انقلاب!!!
بجای #زندان در اینجا حضور دارند...!!
ممنون از دفتر رهبری که دعوتشون کرد!!
ظاهرا مجازات در سرزمین ما فقط برای آفتابه دزدهاست،
گویا سران حکومتی، مصونیت مادام العمر با محافظ و حقوق نجومی ابدی دارند....
🔹حکم محکومیت مردی ۴۵ ساله داری سه فرزند خردسال به اتهام سرقت سه بسته بادام هندی به مدت ده ماه حبس تعزیری و چهل ضربه شلاق!
#بینوایان
*سوابق استاندار جدید آذربایجان شرقی:*
سیلی به صورت سردار سپاه که سابقه دو فرماندهی کل سپاه در استان های آذربایجان های غربی و شرقی و شش ماه اسارت داعش نیز در کارنامه دارد و از همراهان شهید عالی مقام سردار دل ها سردار سلیمانی بوده ،واقعا تاثربرانگیز و قابل تامل است.
سردار عابدین خرّم فرمانده سپاه عاشورا، یکی از مستشاران ایرانی بوده که به مدت شش ماه در اسارت تکفیریها داعش در سوریه به سر برد.
سردار خرّم در سال 91 و همزمان با فرماندهی سپاه شهدای آذربایجان غربی با حکم مقام معظم رهبری به درجه سرتیپ دومی نایل شد و 68 ماه در سپاه شهدای آذربایجان غربی به عنوان فرماندهی این سپاه فعالیت کرد.
در سالهای اخیر که به عنوان مدافع حرم به سوریه اعزام شده بود به اسارت داعش درآمد که به اعتقاد سردار سلامی نجات وی و 48 نفر دیگر از چنگال داعش به یک معجزه شبیه بود.
سردار سرتیپ دوم پاسدار عابدین خرم در سوابق خود علاوه بر فرماندهی سپاه شهدای آذربایجان غربی، جانشینی این سپاه، فرماندهی یگانهای عملیاتی در مناطق درگیر استان آذربایجان غربی و فرماندهی لشکر عملیاتی 3 حمزه سیدالشهدا(ع) را در سوابق خود دارد.
فرمانده سپاه شهدای آذربایجان شرقی فرماندهی در عملیاتهای والفجر4، نصر5 و کربلای10، حضور در راس فاتحان ارتفاعات جاسوسان و فرماندهی سپاه پیرانشهر، خوی و سلماس از دیگر سوابق عملیاتی و فرماندهی سردار خرّم است.
وی همچنین معاونت هماهنگ کننده بسیج آذربایجان غربی و رئیس ستاد تیپ 48 فتح و لشکر استقراری سردشت از دیگر سوابق این فرمانده دوران دفاع مقدس و مدافع حرم است که حدود سه سال قبل به فرماندهی سپاه عاشورای آذربایجان شرقی منصوب شده بود اخیرا به عنوان استاندار منصوب شده است. .🇮🇷
*بنام خدا*
✅ *استانداری که امروز سیلی خورد*
✍🏻 محمد محمودی نورآبادی
سردار عابدین خرم را از سال ۹۲ می شناسم. از همان وقتی که مشغول تحقیق و مصاحبه برای کتاب «شام برفی» بودم. سردار هم یکی از شخصیت های شام برفی بود که باید مصاحبه می شد. یکی از همان ۴۸ ایرانی که مرداد ۱۳۹۱ در مسیر فرودگاه دمشق به هتل فرادیس توسط نیروهای تکفیری(عوامل موساد) ربوده شدند و ۱۵۹ شبانه روز در چهارده منزل در ریف دمشق شکنجه شدند.
اتفاقا خرم از لحاظ جایگاه سازمانی ارشد ترین فرد آن کاروان بود. در واقع فرمانده سپاه استان آذربایجان غربی اسیر شده بود که البته در بازجویی های همراه با شکنجه با شوکر و شلاق، خود را معلم جغرافیا و زائر معرفی کرده بود و تا آخر هم پای حرفش ماند.
او بارها تحت شدید ترین شکنجه ها قرار گرفت. در منزل ششم دیگر نایی برایش نمانده بود. اما وقتی لب به اعتراف نگشود، *نقیب عبدالناصر شامیر، فرمانده هنگ تکفیری البرا* همه چیز را به شب بعد موکول کرد.
تا شب بعد، جماعت اسیر راهی جز دعا و توسل نداشتند. آنها در زیر زمینی که پیشتر باشگاه ورزشی بود، به حضرت زهرا سلام الله علیها متوسل شدند و آنقدر توسل و دعا را ادامه دادند تا شب به نیمه رسید و نقیب هم راه رسید. صدای گوش خراش موتور برق مانع از شنیده شدن صدای پاهای نقیب و جلادهای همراهش می شد. اما اسرا او و سمیر و بقیه را می دیدند که با شوکر و کابل از پله ها پایین می آمدند. هنوز پای نقیب شامیر به آخرین پله نرسیده بود که موتور برق خاموش شد و زیر زمین در تاریکی فرو رفت. فریاد نقیب شامیر بلند بود. همراهانش را ملامت کرد و همزمان چند پله را به عقب برگشت.
نور موبایل سمیر اردنی بود که به دادش رسید. نقیب سرش داد کشید و دلیل خاموش شدن موتور برق را جویا شد. سمیر هم مثل او بی اطلاع بود.
پشت سر نور ضعیف موبایل، سراغ موتور برق رفتند. سمیر چند بار طناب هندل را کشید اما موتور نفس نکشید. او مهندس کهربا را به کمک طلبید. مهندس کهربا *صادق ادیبی اهل سیمکان جهرم و فرمانده آماد تیپ ۳۳ المهدی* که حالا خود را مهندس کهربا معرفی کرده بود. صادق پاورچین و در حالی که ذکر یا زهرا بر لب داشت، خود را به جمع و موتور برق رساند. خونسرد به چند قطعه ی موتور برق دست کشید و سپس سراغ طناب هندل رفت. خدا خدا می کرد که روشن نشود. کشید و باز موتور نفس نکشید. نقیب عصبی و نگران به سمیر گفت: همه ی برنامه ها به هم ریخت. جمله ی عربی او را سید طاهر افغانی، مترجمی که از قضا با جمع اسیر شده بود، برای دور و بری ها ترجمه کرد.
نقیب همه چیز را به شب بعد موکول کرد. از این ستون تا آن ستون فرج بود. تا شب بعد بیست و چهار ساعت فرصت بود. آن هم اگر نقیب شامیر گرفتار عملیات و درگیری نمی شد و می توانست خودش را به زیر زمین برساند...
*و امروز عابدین خرم در جلسه ی معارفه سیلی خورد. سیلی نه از دست تکفیری بی شرم که از دست یک خودی. انگیزه هرچه که بوده باشد، خرم او را بخشید و گفت: در سوریه روزی ده ها شلاق می خوردم و حالا تحمل یک سیلی چندان دشوار نیست.*
والعاقبه للمتقین
شیراز/ یکم آبان ۱۴۰۰