مسعود دیانی آسمانی شد🌺 اباالاحرار حسین بن علی : 《 کانّ الدنیا لم تکن و کانّ الاخرة لم تزل 》. گویا اصلا دنیایی نبود و زندگی انسان از آخرت شروع شده (کنایه از شدت پوچی حیات دنیا و لزوم دل کندن از آن و جدی نگرفتن آن و لهو و لعب و معبر و پل دانستن آن ). 😔

☑️ مراسم تشیع جنازه و وداع با حجت الاسلام مسعود دیانی، امشب پنج شنبه ۱۸ اسفند، قم-حرم حضرت معصومه س، صحن جوادالائمه ع باب الکرامة (درب شماره ۲۴). ساعت ۱۹ 🌹🌹🌹

📸تشییع پیکر حجت‌الاسلام مسعود دیانی 🔹پیکر زنده‌یاد حجت‌الاسلام «مسعود دیانی» عصر امروز از مقابل مسجد بلال صدا و سیما تشییع شد. 🌹🌹🌹

بسم الله صبح که خبر فوت مسعود دیانی رو خوندم اولین نکته که به ذهنم رسید دعای همیشگی عارف بالله آقا فخرا بود که می‌گفت:"خدایا اول پاک کن بعد خاک کن!"مسعود دیانی پاک شد و رفت...الهی ما هم پاک و پاکیزه بریم. راز پاک شدنش فقط رنج این ماه‌های آخر زندگیش نبود بلکه از باب فَٱسۡتَقِمۡ كَمَآ أُمِرۡتَ وَمَن تَابَ مَعَكَ بود. از روزهای اول طلبگی درد عقلانیت و ارتقاء معرفت مردم را داشت، آن روزها که سوره‌ی فصل عاشورا ،فصل کوفه ، فصل قرآن و فصل سقیفه را با مرتضی روحانی می‌ساختند بارها گفتگو می‌کردیم و او غیور بود در زدودن دین از کژتابی‌ها و خرافات و کج اندیشی‌ها و تاوان‌هایی هم داشت این اندیشه و مجاهدت. حسین آقای شاه‌مرادی ماجور است ان‌شاءالله در تلاش برای بقای سوره با مسعود دیانی و رفاقت و مودت‌ش در این روزهای آخر و اما روضه؛ روضه‌خوان سید الشهدا و امیرالمومنین و حضرت زهرا شد در هنگام عزایشان.حتما یادتان هست شب‌های عاشورا و شب‌های قدر را وقتی با استاد ناصری و استاد آقایی همنوا می‌شدند و می‌گریستند و می‌گریاندند و در تمام ایام بیماری‌اش این سنت را اقامه کرد. بشارت باد بر مسعود دیانی و همسر داغ‌دارش بشارت باد که امام صادق به اباهارون مکفوف فرمود:ای اباهارون؛ هرکسی شعری در سوگ حسین (علیه‌السلام) بخواند و خود بگرید و ده تن را بگریاند، بهشت برای آنان نوشته می‌شود...روحش شاد و حشره‌الله مع الحسین 🖌مسعود معینی پور، پژوهشگر و رییس سابق شبکه ۴.

📌شنبه ۲۲ مرداد ۱۴۰۱ زیر شیمی‌درمانی نامه می‌خواندم: «آقای مسعود دیانی سلام، ،فکر کنم اولین بار سال ۱۳۹۷ بود روایتی از شما خواندم؛ مضمون‌اش عاشقیت بود و خواستگاری. جمله‌ای نوشته بودی به این مضمون او هزار قبا بود و من یک لاقبا. عجیب‌ به دلم نشست. همان موقع به شما گفتم بنویس. روایت‌نویس خوبی هستی.گفتم ادامه بده. آشنایی طولانی نداشتیم و من خیلی دوستت نداشتم. از الفیا رفتی از تلویزیون سر درآوردی. از برنامه‌ات خوشم نیامد. به خصوص از بعضی از مهمان‌هایت.( برخلاف این دفعه که هم بر برنامه‌ات عاشقم هم بعضی از مهمان‌‌هایت.) تا اینکه برگشتی به خانه شعر و ادبیات داستانی. نمی‌دانم در سمت رئیس یا سرپرست؛ از این هم زیاد سر در نمی آوردم. سلامی داشتیم و علیکی در همین حد. در نمایشگاه تهران بود که شنیدم مریض شدی! آنجا بود که دلم آب شد. به قول آقای امیرخانی انگار هیچ دنیایی بین‌مان نبود. برعکس دیدم دنیایی هست که در آن بخشی از وجود من عاشق تو بوده در یک لایه پنهان‌تر. برایت پیام گذاشتم. ترسیدم زنگ بزنم مزاحم باشم. گفتم نه پولی دارم نه پارتی نه چشم و چال و دست و پایی. گفتم من می توانم علاوه بر دعا بروم توی صف داروهای نایاب بایستم شب بروم نوبت بگیرم تا صبح . گفتم حتی می توانیم عاشقانه بچه‌هایت را نگه داریم من و ماه طاووس بانو. تا شما و فاطمه بانو به کارهای پزشکی‌تان برسید . مهمان وزارت ارشاد که بودیم دیدمت، باز هم دلم آب‌تر شد. عاشق‌تر شدم . دعامندتر شدم. می‌دانی من دو بار مرگ را تجربه کردم. یکبار اختیاری و یکبار اجباری! آنچه در مورد مرگ اختیاری می توانم بگویم تا آنجا که مجاز بودم در کتاب ویلون زن روی پل آوردم . می‌دانی مسعود جان مرگ طعم دارد. طعم مرگ اختیاری چیزی بود شبیه طعم روده دباغی نشده . چند وقت پیش که در شعبه زمین خوردم باز هم مردم. چقدر طول کشید؟ نمی‌دانم. لازمان و لامکان بود. برای من یک زندگی طول کشید. اما دیگران گفتند فقط چند ثانیه طول کشید. این بار آنچه مجازم بگویم این است که طعمش فرق می‌کرد، طعم بستنی می داد. بستنی وانیلی و کاکائویی. من مزه‌ی وانیلی‌اش را خیلی خیلی دوست ندارم اما عاشق مزه کاکائو هستم. دوست دارم این بار که با مرگ هم نشین شدم بخش کاکائویی‌اش را تعارف کند. اگر نرفتم فقط یک دلیل داشت: چشم های منتظر بنت الشمس. مرگ‌اندیشی از سر ترس نیست. از سر آگاهی است عشق‌بازی است بی ترس بی آبرو ریزی. شما در نقطه خوبی ایستادید. حداقلش این است که هزاران هزار نفر برایت دعا می کنند. من هم یکیش. همین. » با عشق خسرو باباخانی بیستم مرداد ماه هزار و چهارصد و یک تهران

. ▪️ مراسم تشییع و وداع با پیکر مرحوم حجت‌الاسلام مسعود دیانی فردا جمعه ۱۹ اسفند ماه، ساعت ۹ صبح اصفهان، خیابان آپادانا اول، حسینیه ۱۵ خرداد .

⭕️در طریق عشق‌بازان مشکل آسان کجا... 🔹 #مسعود_دیانی جملات هشدارآمیز آقا سید روح‌الله را می‌خواند درباره‌ی سستی پس از #انقلاب. 🔸او از نگرانی امام نسبت به سستی بعد از پیروزی و نشست بعد از فتح می‌گوید.آنجا که امام می‌گفت: «وقتی که همه داریم با هم حرکت می‌کنیم که سد را بشکنیم خسته نمی‌شویم،سستی پیدا نمی‌شود.در این راه هرچه جلو می‌رویم قوی‌تر می‌شویم. اما وقتی که رسیدیم به یک جایی که سد را شکستیم و اعتقادمان این شد که الحمدلله پیروز شده‌ایم،آن وقت است که فرش زمین می‌شویم و سستی پیدا می‌کنیم و آرمان‌هایمان را فراموش می‌کنیم. در وقت پیروزی بعد از انقلاب که باید برگردیم سراغ اینکه #زاغه_نشین‌ها وضعشان چطور است؟ اداره‌ای‌ها وضعشان چطور است؟ #مردم کوچه و بازار را باید چه کرد؟ #مدارس را باید چه کرد؟بی‌حال و بی‌خیال می‌شویم!» 🔹و انگار این همه‌ی دغدغه‌ی او بود.مسعود دیانی با سوره‌اش،ما را به سیر در اعماق دین و تاریخ می‌بُرد، سختی راه رفته را نشان‌مان می‌داد و آرمان‌ها را به یادمان می‌آورد،تا بلکه بی‌حال و بی‌خیال ننشینیم. 🔺ان‌شاالله در بهشت رضوان، همنشین آقا سیدروح‌الله و مهمان اباعبدالله باشی. همین. 🎬@Mostazafin_TV