✵ حاج احمد کاظمی تازه فرمانده نيروي هوايي سپاه شده بود.
✶ یه روز به من گفت: آقاي اميني جايگاه من توي سپاه چيه؟
✵ سئوال عجيب و غريبي بود! ولي ميدانستم بدون حكمت نيست.
✶ گفتم: شما فرماندهي نيروي هوايي سپاه هستين سردار.
✵ به صندلياش اشاره كرد. گفت: آقاي اميني، شما ممكنه هيچ وقت به اين موقعيتي كه من الان دارم، نرسي؛ ولي من كه رسيدم،
↫ به شما ميگم كه اين جا خبري نيست!
⭕️ شهید طهرانی مقدم خطاب به شهید سرلشگر احمد کاظمی : دوستت داریم ! ما تا بهشت با تو هستیم ...
💥قاسم سلیمانی:
گفتیم خرمشهر در محاصره است چطور میتوانیم برگردیم. همه خسته بودند چون ما چهل روز بعد از عملیات فتح المبین، عملیات بیتالمقدس را شروع کرده بودیم. شهید کاظمی توانست با کمک شهیدخرازی آخرین مرحله عملیات آزادسازی خرمشهر را انجام دهد. ایشان نیروهای عراقی را در خرمشهر محاصره و با گرفت 11 هزار اسیر, شهر را آزاد کردند. آنها با دو لشکر خرمشهر را تصرف کردند هر کدام با پنج گردان یعنی سه هزار نفر درمقابل بیست هزار نفر دشمن، لشکرهای 8 نجف و 14 امام حسین تحت فرماندهی احمد و حسین بودند. و اینگونه بود که در همه عملیاتها تا پایان جنگ، شهید کاظمی بدون استثنا نقش فعال و موفقی داشت؛ وی از افراد مؤثر در آزادسازی خرمشهر بود و این شهر تا ابد، مرهون رشادت کاظمی است...
☀️حاجي را بيهوش و خونين رسانده بودند بيمارستان. آنهايي كه همراهش بودند، ديده بودند كه او را با سر پانسمان شده، از اتاق عمل آوردنش بيرون. ميگفتند: خيلي نگذشته بود كه ديديم حاجي به هوش اومد! مات و مبهوت شديم. همين كه روي تخت نشست، سرنگ سرم رو از دستش درآورد. با اصرار و با امضاي خودش، سر حال و سرزنده از بيمارستان مرخص شد.
☀️نيروها را جمع كرده بود. بهشان گفته بود: من تا حالا شكي نداشتم كه توي اين جنگ، ما بر حق هستيم، ولي امروز روي تختد بيمارستان، اين موضوع رو با تمام وجودم درك كردم. هميشه دوست داشتم بدانم آن روز، روي تخت بيمارستان چه ديده است. با اين كه برادر بزرگترش بودم، ولي هيچ وقت چيزي بهام نگفت. بعد از شهادتش، از بعضي از دوستان دوران جنگ شنيدم كه؛ احمد آن روز، در عالم مكاشفه مشرف شده بود محضر حضرت صديقه (سلام ا... عليها). در واقع حضرت بودند كه او را شفا داده بودند، بعد هم بهاش فرموده بودند: برگرد جبهه و كارت را ادامه بده.
☀️ارادت خاصي به حضرت صديقه طاهره (سلام ا... عليها) داشت. به نام حضرت، مجلس روضه زياد ميگرفت. چند تا مسجد و فاطميه هم به نام و ياد بيبي ساخت. توي مجالس روضه، هر بار كه ذكري از مصيبتهاي حضرت ميشد، قطرات اشك پهناي صورتش را ميگرفت و بر زمين ميريخت.
☀️خدا رحمت كند شهيد محسن اسدي را، افسر همراه حاجي بود. براي ضبط صحبتهاي سردار، هميشه يك واكمن همراه خودش داشت. چند لحظه قبل از سقوط هواپيما، همان واكمن را روشن كرده بود و چند جمله راجع به اوضاع و احوال خودشان گفته بود. درست در لحظههاي سقوط، صداي خونسرد و رساي حاجي بلند ميشود كه ميگويد: صلوات بفرست. همه صلوات ميفرستند. در آن نوار، آخرين ذكري كه از حاجي و ديگران در لحظهي سقوط هواپيما شنيده ميشود، ذكر مقدس «يا فاطمه زهرا» است...
#کتاب_زندگی_به_سبک_شهدا #ناصرکاوه
#سالـــــروز_شھـــــادت
📚قصههای شهدا(ویژه نامه پرواز عرفه)
↩️فضیلت روزه سه روز اول ماه شعبان
روزه ماه شعبان فضيلت بسيار دارد
💠🔹از امام صادق علیهالسلام روايت شده
هر كس روز اول ماه شعبان را روزه بگيرد
بهشت بر او واجب میشود
سيّد بن طاوس از پیامبر اکرم ﷺ
نقل کرده است هر كس سه روز اول
ماه شعبان را روزه بگيرد
و در شبهاى آنها دو رکعت نماز بخواند
و در هر رکعت بخواند:
◽️⇦ سوره «حمد» یک مرتبه
◽️⇦ سوره «توحید» یازده مرتبه
خداوند شرّ اهل آسمان و زمین
و سلطه هر ستمگری را از او برطرف سازد
و گناهان فراوانی را از او بیامرزد
↲خصال، جلد۲، صفحه۶۱۲
🌷🍃 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
ڪـانال ذڪـر روزانہ
💠#ناصرکاوه
╰┅┅┅┅❀🍃🌼🍃❀┅┅┅┅╯
#سالگردشهادت_فرمانده_هان_تیپ_فاطمیون
🌷شهید علی رضا توسلی (ابوحامد)، شهید بخشی (فاتح)، شهید حسینی و شهید کلانی از بنیانگذاران تیپ فاطمیون بودند که با همکاری سپاه تشکیل شد. شهادت ایشان در منطقه ای به نام تل القرین و بر اثر شلیک موشک بود. هنوز مدت کوتاهی از حضور شهید بخشی نگذشته که یک نفر به داعشی ها خبر میدهد که هر دو فرمانده یعنی هم شهید توسلی و هم شهید رضا بخشی روی تپه در کنار هم هستند. طولی نمیکشد که نیروهای داعشی یک موشک حرارتی بین آنها شلیک میکنند و هر دو فرمانده در کنار هم شهید میشوند..
#شهیدتوسلی، معروف به ابوحامد، فرمانده شجاع و حماسه آفرین تیپ فاطمیون، متشکل از نیروهای افغانساتی مدافع حرم حضرت زینب (س) بود. ایشان در ابتدای دهه فاطمیه اول درمنطقه « درعا» در سوریه به دست تروریست های جبهه النصره به شهادت رسید. او به عنوان یکی از قابل اعتمادترین فرماندهان میدانی نبرد سوریه و مورد وثوق سردار سلیمانی شناخته می شد. ایشان در دوران هشت سال دفاع مقدس نیز در جبهه دفاع از انقلاب اسلامی حضور داشت. وی در نبرد با داعش وظیفه سازماندهی نیروهای افغان را بر عهده داشت...
#شهیدرضابخشی( فاتح) معاون تیپ فاطمیون یک روز بعد از شهادت آقا رضا پیکر ایشان را به مشهد آوردند. عصر همان روزبه معراج شهدا رفتیم، پیکر فرمانده شهید توسلی و آقا رضا را که جانشین او بود باهم آوردند و جمعیت زیادی برای تشییع شهید آمده بودند و طوری که ما شنیدیم چشم راست ایشان ترکشخورده بود و به دلیل این که هدف اصابت موشک حرارتی قرارگرفته بودند، قسمت جلوی جلیقه شهید به طور کامل سوخته و قسمت پشت جلیقه سالم مانده بود. #ناصرکاوه
🌷#شهیدمدافع_حرم_مصطفی_صدرزاده با نام جهادی #سیدابراهیم، شهیدی که امروز مقام معظم رهبری به ایشان اشاره کرد را بهتر بشناسیم 👈 شهید قاسم سلیمانی میگوید: آن زمان در دیرالعدس دیدم یک صدای خیلی برجسته ای می آید، سید ابراهیم صدرزاده خیلی صدای مردانهای داشت مثل داش مشتی های تهرانی، من او را نمی شناختم وقتی از پشت بی سیم حرف می زد گفتم او کیست که از تهران آمده و در تیپ فاطمیون جای گرفته است. حسین گفت: سید ابراهیم! وقتی از دیرالعدس برمیگشتیم، از حسین سئوال کردم این سید ابراهیم کیست که با این صدای بلند و مردونه صحبت میکرد؟! سید را نشان داد گفت: این!👈 یک جوان رشید باریک که خیلی تودلبرو بود و آدم لذت میبرد که نگاهش کند، من واقعا عاشقش بودم...
🌹شهید مصطفی صدرزاده 👈 جانباز فتنه شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده که در فتنه ۸۸ دو بار مجروح شدند, بار اول ۲۵ خرداد با پنج ضربه چاقو به پای چپ و یک ضربه قمه به بازوی دست چپ آسیب دید، با آن همه جراحت، فتنه گران اجازه نمی دادند که آمبولانس به آنها کمک کند و تهدید به آتش زدن آمبولانس کردند و مصطفی با تمام این جراحت و خونریزی از ساعت ۵ بعدازظهر تا ۱۲ شب کف خیابان در میدان آزادی تهران افتاده بود، بعد از هفت ساعت خونریزی به بیمارستان منتقل شد. خونریزی آنقدر شدید بود که تا ۲ روز توان ایستادن نداشت.مجروحیت بعدی وی در روز ۱۶ آذر از ناحیه انگشت دست بود که دچار شکستگی شد... بعدها همین اقا مصطفی در نبردی دیگر با تکفیری ها در سوریه با سمت فرماندهی گردان عمار. به عنوان مدافع حرم به شهادت رسید...
#کتاب_مدافعان_حرم
#ناصرکاوه
🔸سال ۸۸ فتنه گران چند ضربه چاقو
بهش زدن و انگشتش را شکستند و چند سال بعد تکفیری های داعش کار ناتمام فتنه گران را تکمیل کردند...👇
ماه رمضان سال 91، برای خرید به بازار رفتم. وقتی می دیدم خیلی ها به راحتی در ملا عام روزه خواری می کنند، بسیار ناراحت و عصبانی شدم، تا جایی که حتی قدرت خرید نداشتم و دست خالی به خانه برگشتم. مصطفی وقتی مرا دید با تعجب گفت: «به این سرعت خرید کردید؟» گفتم: «اصلا دست و دلم به خرید کردن نرفت.» و جریان را برایش تعریف کردم. مصطفی سری تکان داد و گفت: «کسی که روزه خواری می کند در واقع دارد با خدا علنی می جنگد، چون خداوند برای کسانی که روزه خواری در ملا عام میکند حد معین کرده است. حالا فکر کنید با این کار چقدر دل امام زمان به درد می آید. قربون دل آقا بشم.» من آن روز ناراحتیم به خاطر نادیده گرفته شدن قانون بود و مصطفی دلش به خاطر رنجش امام زمان لرزیده بود.. راوی: مادر شهید
🌷مصطفی یکبار فاطمه را گذاشت روی اپن آشپزخانه و به او گفت: بپر بغل بابا و فاطمه به آغوش او پرید. بعد به من نگاه کرد و گفت: ببین فاطمه چطور به من اعتماد داشت. او پرید و میدانست که من او را میگیرم، اگر ما این طور به خدا اعتماد داشتیم همه مشکلات مان حل بود. توکل واقعی یعنی همین که بدانیم در هر شرایطی خدا مواظب ما هست.
🌷یک اتفاق عجیب در👈 تدفین فرمانده مدافع حرم: «میدانم زندهای! با تو زندگی میکنم مصطفی»👇
☀️مصطفی آرام داخل قبر خوابیده، همسرش میخواهد مثل همیشه او را از زیر قرآن رد کند، قرآن را در میآورد و روی صورت مصطفی میگذارد، یک اتفاق عجیب... همسرش همانجا میگوید:«میخواستی نشانم دهی که شهدا زندهاند؟ اینها را میدانم. من با تو زندگی میکنم مصطفی».
☀️مصطفی صدرزاده با نام جهادی «سید ابراهیم» فرمانده ایرانی گردان عمار از لشکر مقتدر فاطمیون بود. او درست در شب عاشورای حسینی به شهادت رسید. او از شهدای عملیات محرم بود که در حلب جریان داشت. مصطفی توانایی عجیبی در یادگیری زبان و تقلید لهجهها داشته است. او به مشهد میرود، ریشهایش را کوتاه میکند و به مسئول اعزام میگوید که یک افغانستانی است... کتاب مدافعان حرم, ناصرکاوه. راوی: همسر شهید
🌷اگر می خواهید کارتان برکت پیداکند به خانواده شهداسربزنید،زندگی نامه شهدا را بخوانید سعی کنیددر روحیه خود شهادت طلبی راپرورش دهید.🕊
🥀شهید_مصطفی_صدرزاده
🌷عاشقانهی_سردار_خیبر
🌷هر وقت حاجی از منطقه به منزل میآمد، بعد از اینکه با من احوالپرسی میکرد، با همان لباس خاکی بسیجی به نماز میایستاد.یکروز به قصد شوخی گفتم: تو مگر چقدر پیش ما هستی که به محض آمدن نماز میخوانی؟! نگاهی کرد و گفت: هر وقت تو را میبینم، احساس میکنم باید دو رکعت نماز شکر بخوانم
🌹چشمهای زیبایی داشت
من عاشق چشمهایش بودم
موقع شهادت، خدا چشماشو
با قابش برداشت و برد برا خودش
خدا همیشه خوباشو برا خودش خواست
همت ، که با چشم بسته راهنمای می کرد و ما دخترها از تقوای چشمش حرف می زدیم، کارش به جایی کشید که از من شنید :توازطریق همین چشم هات شهید می شوی.گفت :چرا؟ گفتم : چون خدا به این چشم ها هم کمال داده و هم جمال. ابراهیم چشم های زیبایی داشت. خودش هم می دانست. شاید به خاطر همین بود هیچ وقت نمی گذاشت آرام بماند. یا سرخ از اشک دعا و توبه بود یا سرخ از روزها جنگیدن و نخوابیدن. می گفتم : من یقین دارم این چشم ها تحفه یی است که به درگاه خدا خواهی داد… همین هم شد. خیلی از همین دختر ها، می آمدند از من می پرسیدند : این برادر همت چکار میکنه که نمی خوره زمین؟ آخرش هم یادم رفت ازش بپرسم.شاید یکی از سوال هایی که آن دنیا ازش بپرسم همین باشد. به نظر خودم این خیلی با ارزش ست که آدم حق عضوی از بدنش را این طوری ادا کند، به چهره های مختلف ابراهیم و بخصوص به محبت هایی که فقط شاید به من نشانش می داد
🌷به ابراهیم برگشتم و گفتم، ابراهیم، چرا چشمات اینقدر، زیباست برگشت و گفت، آخه، تا حالا با این، چشما گناه نکردم #کتاب_خاطرات_دردناک
#ناصرکاوه
راوی:همسرشهیدهمت
#شهادت_امام_محمدباقر_تسلیت_باد
♦️ راه تحقق یافتن ظهور منجی👇
#امام_باقر (ع) فرمودند: زمانی که حضرت ادریس علیه السلام از طغیان برخی از افراد امتش غایب شد؛ بعد از ۲۰ سال بلا و قحطی، مردم تصمیم به توبه گرفتند و این بازگشت و پشیمانی واقعی باعث شد که خداوند دوران غیبت را پایان بخشد . منبع: کمال الدین: ج ۱، ص ۱۳۰ حدیث ۱۴
♦️وقتی با گناهکار مداهنه میکنی👇
☀️از #امام_باقر (ع) نقل شده: «خداوند به شعیب (ع) وحی کرد که صد هزار نفر از قوم تو را عذاب خواهم نمود، شصت هزار نفر از نیکان آنها، و چهل هزار نفر از بدان را.» شعیب عرض کرد: بدان سزاوار عذابند، ولی نیکان چرا؟ خداوند فرمود: داهَنُوا اَهْلَ الْمَعاصِی وَ لَمْ یغْضِبُوا لِغَضَبِی؛ برای این که آنان با گنهکاران مداهنه و سازش کردند، و به خاطر خشم من نسبت به آنها، خشم به آنها نکردند (و نهی از منکر ننمودند) منبع: کلینی، فروع کافی ج ۵ ص۵
#فرق_مدارا_و_مداهنه
#قابل_توجه_مسئولین👇
حتما مطالعه کنند
تفاوت مدارا و مداهنه
نکته ۱) ما در اسلام یک مدارا داریم، یک مداهنه. قرآن میگوید: «إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساکینِ وَ الْعامِلینَ عَلَیْها وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ» (توبه/60) مسلمانان باید مالیات و زکات بدهند و در راههای مختلف صرف شود و یکی از این راهها این است که این پول را به غیر مسلمان بدهید تا غیر مسلمان نسبت به اسلام و شما علاقه پیدا کند و این مدارا است.
نکته ۲) مدارا از موضع قدرت است ولی مداهنه از موضع ضعف. یعنی پیامبر در موضع قدرت است پس قرآن میگوید: «خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلینَ» (اعراف/199) پیامبر تو مردم را ببخش ولی مداهنه از موضع ضعف است یعنی نمیتواند و کوتاه میآید.
نکته ۳) قرآن به پیامبر(ص) میگوید: شل نگیری «وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَیُدْهِنُونَ» (قلم/9) دشمنان دوست دارند سست شوی ولی تو محکم باش.
مدارا با مردم نیمی از ایمان است
نکته ۳) مدارا نسبت به افراد ضعیف است اما مداهنه نسبت به افراد قوی است. پیامبر(ص) فرمودند: «مُدَارَاةُ النَّاسِ نِصْفُ الْإِیمَانِ»(کافى، ج2، ص117) مدارا کردن با مردم نیمی از ایمان است.
نکته ۴) «وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکینَ اسْتَجارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّى یَسْمَعَ کَلامَ اللَّه» (توبه/6) اگر یکی از مشرکان آمد گفت جنگ، آتش بس من میخواهم تحقیق کنم، فوری به او اجازه تحقیق بدهید «فَأَجِرْهُ حَتَّى یَسْمَعَ کَلامَ اللَّه» یعنی آن قدر به او مهلت بدهید تا حکم، قانون و استدلال الهی را بشنود...
پی نوشت: #با_گناهکاران_مداهنه_نکنید
ارادتمند: #ناصرکاوه
ادامه را در آدرس زیر مطالعه کنید👇
#مداهنه_عقب_نشینی👈 از اصول دین به خاطر جذب مخاطب است | استاد ناصر رفیعی
https://news.amfm.ir/2017/05/28/%d9%85%d8%af%d8%a7%d9%87%d9%86%d9%87-%d8%b9%d9%82%d8%a8-%d9%86%d8%b4%db%8c%d9%86%db%8c-%d8%a7%d8%b2-%d8%a7%d8%b5%d9%88%d9%84-%d8%af%db%8c%d9%86-%d8%a8%d9%87-%d8%ae%d8%a7%d8%b7%d8%b1-%d8%ac%d8%b0%d8%a8/