eitaa logo
مصباح‌الهدی۲🚩🏴
201 دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
7.5هزار ویدیو
66 فایل
لینک کانال @MesbaholHuda2 ارتباط با ادمین @yabnazahra313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 ؛ ۱۲ روز تا عید غدیر علی، امیرالمومنین است هر کس این دستور را نقض کند کافر می‌شود... 🔹حدیثی از 📚 لان أبيتم ونقضتموه لتكفرن 🌺 کپی با ذکر بلامانع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهادت امام محمدباقر علیه السلام تسلیت باد.🖤 _____________ تو باقر العوم هستی و تموم عالم به فرمانت به زیر دین شما شیعه الهی جانم به قربانت ━━━✨🦋✨━━━
6.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺 طوفان سهمگین و بارش شدید باران ایرانشه https://yun.ir/i1drn4
❌طبق نظر تمام مراجع کاشت مژه و ناخن ،،هیچ غسل و وضویی صحیح نمیباشد و توقف در مساجد حرم امامان و خواندن آیاتی که سجده واجب دارد حرام است
🔰 | مروری بر بیانات رهبر انقلاب در دیدار خانواده‌های شهدا ۱۴۰۲/۰۴/۰۴ 💠درباره‌ی پدران و مادران و همسران شهدا 🔎از چند زاویه میشود نگاه کرد به پدران، به مادران و به همسران شهدا: 1️⃣ارزش‌گذاری قرآنی ♦️صبری که پدر شهید و مادر شهید و همسر شهید برای شهادت فرزندشان کرده‌اند بالاترین صبرها است. ❇️خدای متعال در مورد افراد صابر میفرماید: 💠اُولٰئِکَ عَلَیهِم صَلَواتٌ مِن رَبِّهِم وَ رَحمَة💠 🔺 خدا برای شما صلوات میفرستد. ❇️یک آیه‌ی دیگر میفرماید: 💠لَن تَنالُوا البِرَّ حَتّىٰ تُنفِقوا مِمّا تُحِبّون💠 🔺کسی به اوج نیکی نمیرسد مگر آن وقتی که آنچه را دوست دارد در راه خدا بدهد. ⁉️انسان از فرزند خودش چه چیزی را بیشتر دوست دارد؟ ⁉️آن زن جوان که همسرش میرود شهید میشود، این محبّت عاشقانه‌ی بین زن و شوهر را با چه چیزی میتواند جایگزین کند؟ 💎از لحاظِ ارزش‌گذاریِ نظامِ ارزشیِ اسلامی، خانواده‌ی شهدا، یعنی پدر، مادر، همسر، در رتبه‌ی بسیار بالایی قرار دارند و فضیلت اینها از فضیلت دیگر مؤمنین و مؤمنات و مانند اینها بیشتر است. 3️⃣مجاهدت مورد غفلت ⭕️مجاهد فقط آن کسی نیست که در داخل میدان است؛ او البتّه مصداق کامل و اصلی است، امّا مجاهدینی هم بیرونِ میدانند. ❇️آن که در منزلش نان میپزد و میفرستد البتّه ارزش بسیار بزرگی دارد، ارزش او را نباید انکار کرد، 📌امّا آن که جوان عزیزش را میفرستد چطور؟ ⚠️این جهاد، مورد غفلت قرار گرفته. 👈اگر خانواده‌ها همراهی نمیکردند، حماسه هشت سال دفاع مقدس راه نمی‌افتاد. 3️⃣رنج فقدان عزیزان 💯وقتی که شهید به شهادت میرسد، لحظه‌ی شهادت، اوّلِ راحتِ او است ⭕️امّا پدر چطور، مادر چطور، همسر چطور؟... رنجشان تازه آنجا شروع میشود، تمام هم نمیشود. ❗️این را کسانی که از دور دارند تماشا میکنند نمیفهمند. ❇️این رنج، علوّ درجات را می‌آورد؛ این رنج پیش خدای متعال بی‌حساب‌وکتاب نیست. 4️⃣گنجینه خاطرات و یاد شهید ✨پدر و مادر و همسر شهید گنجینه‌ی یادهای شهیدند. ❇️بالاتر از شهدا ما هیچ قهرمانی نداریم؛ 🎖یاد قهرمانها را همه‌ی ملّتها گرامی میدارند، مخصوص ما نیست 📌یاد اینها اهمّیّت دارد. ⬅️رفتار شهیدان چگونه بوده؟ ⬅️برجستگی‌های اخلاقی شهدا چگونه بوده؟ ⬅️سبک زندگی این شهدا چگونه بوده؟ 👌اینها الگوهای زنده‌ی کشور ما و جوانهای ما محسوب میشوند؛ 📍یاد اینها باید زنده بماند. چه کسی یاد اینها را میتواند زنده نگه دارد؟ 👈پدران، مادران، آنهایی که اینها را بزرگ کردند، 👈آن همسری که مدّتی با اینها زندگی کرده. 💎رفتارهای اینها، 💎پایبندی‌های اینها، 💎دلبستگی‌های دینی‌شان، 💎دلبستگی‌های اجتماعی‌شان، 💎دلبستگیهای عاطفی‌شان ✍️را شرح بدهند. ✔️همه‌ی آنچه در خاطره‌ی شماها از شهیدانتان وجود دارد، درس است. ☀️از هر کدام از این دیدگاه‌ها که نگاه کنیم، عظمت پدر شهید و مادر شهید و همسر شهید، جلوی چشم انسان مثل خورشید نمایان میشود. 💠درباره نقش شهدا در تغییر سرنوشت کشور 📌شهیدان شما، در یکی از حسّاس‌ترین مقاطع تاریخ کشور، سرنوشت کشور را عوض کردند؛ ♦️انقلاب اسلامی رخ داد تا کشور را که داشت بسرعت به سمت درّه‌ی انحطاط اخلاقی و دینی و سیاسی پیش میرفت حفظ کند و حفظ کرد ♦️بعد دشمن حمله‌ی نظامی کرد و این جوانها بودند که رفتند ایستادند هشت سال مقاومت کردند، کشور را نجات دادند ♦️بعد، در طول این زمان تا امروز، در فتنه‌های مختلف، در آشوب‌افکنی‌های مختلف، در نوع متنوّع حملات دشمن، جوانها سینه سپر کردند ❇️تعدادی از اینها به شهادت رسیدند ــ مثل همین حوادثی که در این سال گذشته یا سالهای گذشته اتّفاق افتاد ــ توانستند این کشور را حفظ کنند. 👌سرنوشت کشور را اینها به سمت سربلندی کشاندند. ✅جوان شجاع و مؤمن و متدیّن و انقلابی و فداکار بود که توانست این کار مهم را انجام بدهد. 💠خطاب به اهالی هنر و رسانه 👈من یک خطابی بکنم به کسانی که اهل هنرند، اهل رسانه‌اند، اهل نگارشند، قلم‌به‌دستند، شاعرند، نقّاشند، هنرمندند. 🎨 این خاطره‌ها را با زبان هنر بایستی نگه دارند. ↙️البته کارهای خوبی در این سالهای آخر انجام گرفته است... امّا نسبت به آنچه باید اتّفاق بیفتد کم است. تعداد شهدای ما زیاد است. 📌هر کدام از اینها موضوع یک یا چند کار هنری باارزشند. 📍درباره‌ی اینها میشود: 🎬فیلم ساخت 📚کتاب نوشت 🎨نقّاشی کرد ☑️و اینها را به نسل جوانمان معرّفی کرد. ♦️اگر مراجعه کردند و خواستند که شما همسر شهید، پدر شهید، مادر شهید مصاحبه کنید، امتناع نکنید... شهید را هر چه میتوانید معرّفی کنید؛ بیشتر معرّفی کنید، بیشتر بگویید؛ این وظیفه‌ی همه‌ی ما است. 🍀خدا ان‌شاءالله همه‌ی شما را محفوظ بدارد، شهدائتان را با پیغمبر محشور کند و شما را از شفاعت شهدائتان ان‌شاءالله برخوردار کند https://yun.ir/i1drn4
رمان آنلاین زن ، زندگی ،آزادی قسمت هفتاد و نهم: راننده هر کار کرد ماشین روشن نشد، به ناچار همه مان پیاده شدیم تا ماشین را هل بدیم،البته ما دو تا زن از هل دادن معاف بودیم راننده پشت فرمان مدام استارت میزد و دو مرد هم همزمان ماشین را هل میدادند. جولیا که با چشمان شیطانی اش به آنها خیره شده بود به طوریکه ادم فکر می کرد این تکان نخوردن ماشین از قدرت نگاه جولیا بود. جولیا قهقه ای زد و گفت: خودتون را خسته نکنید این ماشین حرکت نمیکنه،تا این حرف از دهانش خارج شد، همون مردی که کنار ما نشسته بود به طرفش آمد و همانطور که ما را به سمت جاده باریک سمت راستمان هدایت می کرد، شمرده شمرده گفت: روشن نشد،نشد..باید به عرضتون برسانم ما نزدیک مقصد هستیم ای ابلیس... جولیا بالاجبار شروع به حرکت کرد و من هم در کنارش و آن مرد هم پشت سر ما، گویا راننده و آن یکی مرد همانجا کنار ماشین ماندند. جولیا همانطور که آهسته قدم برمی داشت و انگار منتظر معجزه ای بود که نجات پیدا کند گفت: من از این مخمصه نجات پیدا می کنم اما قبلش باید بدونم تو کی هستی و این نیروهایی که حمایتت میکنند چه کسانی هستند.. خنده ام گرفت آخه منم یه اسیر بودم مثل جولیا و شک نداشتم این افراد ربطی به من ندارند چون من خوب می دانستم به جایی وصل نیستم و حدس میزدم این کارها از طرف گروهی که با انجمن جولیا به نوعی رقیب هستند می باشد و جولیا فکر می کند به من ربط دارد. یک لحظه وسوسه شدم کمی دق دلی ام را خالی کنم و جولیا را بترسانم ، پس آرام گفتم: توی بد تله ای گیر افتادی، اسم سازمان اطلاعات ایران را شنیدی؟ من یکی از مامورین مخفی آنها هستم.. جولیا که انگار برق چند فاز بهش وصل شده بود ، مشتش را گره کرد و‌زیر لب گفت: لعنتی و من خنده ام گرفته بود از اینهمه بلاهت...چرا که جولیا هم میدید هیچ حرفی مبنی بر رفاقت و‌همکاری بین من و آن مردهایی که ما را اسیر کرده بودند رد و بدل نشد ، حالا چطوری حرف منو قبول کرد؟ نمیدانم ! ان مرد درست می گفت و بعد از چند دقیقه پیاده روی به خانه ای رسیدیم که مثل بقیهٔ ساختمان های اطراف با سقف شیروانی و دیوا هایی به رنگ چوب که انگار در زمین چمن بزرگی بنا شده بود،جلویمان خود نمایی می کرد. با اشاره مرد جلوی در خانه ایستادیم. جولیا که انگار از حمایت نیروهای شیطانی دست شسته بود،دیگر وردی زیر لب نمی خواند. ان مرد کلید را داخل قفل در چرخاند و در باز شد و من باز وارد خانه ناشناختهٔ دیگری شدم. ادامه دارد.. 📝به قلم : ط_حسینی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا