eitaa logo
میم. حا ( محمد حیدری)
172 دنبال‌کننده
128 عکس
18 ویدیو
0 فایل
ما را ز خاک پای علی آفریده‌اند در کثرتیم اگر همه از وحدت وجود 🌱اینجا از کتاب و نوشتن حرف میزنیم📚 🔸در خدمتم: @M_heydari80
مشاهده در ایتا
دانلود
بیداری شیرین قلقلکی افتاد نوک بینی‌ام. چشمانم را که باز کردم، جسم پشمالوی سبز رنگی را دیدم که جلوی صورتم تکان می‌خورد. سرم را بلند کردم. مرد چاق میان سالی بالای سرم ایستاده بود و چشم انداخته بود در چشمانم. وقتی مطمئن شد که بیدارم، کف دو دستش را برد کنار گوش‌هایش گفت:«صلاة... صلاة» تای تأنیث را نوشتم، ولی در لهجه عراقی مرد، تایی شنیده نمی‌شد. نگاهی به دور و برم انداختم. همه در صف‌های منظم نشسته بودند و فقط من، مثل تکه‌ی اشتباه پازل، آن وسط خوابیده و نظم را بهم زده بودم. اگر آن خادم، پاپیچ‌ام نمی‌شد، احتمالا تا آخر نماز خودم را به خواب میزدم. ولی انگار آن خادم کاری نداشت جز بلند کردن من. بلند شدم و نشستم. در همان لحظه بود که نگاهم افتاد به گلدسته‌ای که از دل زمین، عمود شده تا قلب آسمان. مثل ستونی که آسمان و ستارگانش را نگه داشته بود. ستونی طلایی رنگ. ناخودآگاه دست راست را گذاشتم رو قلبم و گفتم:« السلام علیک یا امیرالمومنین» آن سلام خواب‌آلود دم صبح، شد شیرین‌ترین سلام عمرم. در هیچکدام از زیارت های بعدی‌، یاد ندارم از آن، سلامی شیرین‌تر داده باشم. این چند خط را نوشتم که بگویم خدایا، یک روز هم می‌رسد که از خوابی عمیق و چند ده ساله بیدار می‌شویم. بیداری‌ که دیگر خوابی در پس آن نیست. پس رحمت‌ خودت را به ما نشان بده و در این شب‌های قدر، طوری تقدیر ما را بنویس که پس از بیداری از آن خواب طولانی هم، اولین چیزی که می‌بینیم صورت زیبای علی باشد و اولین حرف‌مان سلام بر او. ✏️ @mim_ha_neveshte
💠 من عکس رو خراب می‌کنم از همون اول صبح که عکس‌ او را دیدم، سوالی در سرم افتاد که کجا دیدمش. صفحات آلبوم ذهنم را ورق می‌زدم و چهره آدم‌ها را از جلوی چشمانم رد می‌کرد. یادم نیامد. احتمال دادم که او را در چند ثانیه کوتاه در هیئت اردو جهادی باید دیده باشم. تا لحظه‌ای که این عکس را در استوری یکی از بچه‌ها دیدم. رفتم به آن روز و به آنجا. پارسال. زیر آفتاب شدید نجف. موکب شهدای محمد آباد. مشغول مصاحبه با مسئول موکب، آقا صالح بودم. گوشه ایستاده بود تا مصاحبه‌ام تمام شود. آخر مصاحبه، می‌خواستم عکس بگیرم. آقا صالح گفت:« تنهایی که عکس نمی‌گیرم. محسن، تو هم بیا.» خندید، اشاره‌ای به سر تا پایش کرد و گفت:« من با این وضعم عکس رو خراب می‌کنم‌.» شلوار کردی مشکی خاک گرفته‌ای پوشیده بود، با تیشرت مشکی که گوشه، گوشه‌اش از خیسی عرق شور، سفیدک بسته بود. آخر سر قبول کرد و آمد جلوی دوربین. عکس را گرفتم، نگاهی به آن انداخت و گفت:« دیدی گفتم عکس رو خراب می‌کنم.» حالا امروز صبح‌ عکس‌های امیرمحسن حسن‌نژاد همه جا پخش شد. در اوج زیبایی. و این عکسش شد زیباترین عکسی گرفتم، در زیباترین مکان. @mim_ha_neveshte
پهپادهای ایرانی رسیدن به کربلا صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین (ع) صلی الله علیک یا قمر منیر بنی هاشم یا عباس بن علی (ع) @mim_ha_neveshte
هدایت شده از Aminikhaah
أللّهُمَّ انصُر الإسلَامَ وَ أهلهُ وَ اخذُل الکُفرَ وَ أهلهُ. أللّهُمَّ انصُر جُیُوشَ المُسلِمِینَ. ختم صلواتی جهت دعا برای نصرت جبهه مقاومت برقرار است. همراهان گرامی می‌توانند از طریق لینک زیر اقدام بفرمایند: http://khatmesalawat.ir/100610 @Taalei_edu
هدایت شده از  منادی
✅ به مناسبت هفته هنر انقلاب اسلامی با همکاری حوزه هنری، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان فرهنگی اجتماعی ورزشی شهرداری برگزار یزد می‌کند: 💠 چهارمین نشست نقد‌ کتاب 📚 با محوریت کتاب «به من نگو فرمانده» با حضور: ✍️ نویسنده اثر؛ خانم نجمه‌السادات موسوی بیوکی 📕کارشناس؛ استاد محمد قاسمی‌پور (نویسنده، مدرس، منتقد و پژوهشگر) ⏰ زمان: دوشنبه ۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۱۹ 📍مکان: ابتدای خیابان آیت‌الله کاشانی، کوچه آزادی، حوزه هنری استان یزد 🆔️ محفل نویسندگان منادی https://eitaa.com/joinchat/2328953113C3e644bfcef
هدایت شده از  منادی
15.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ به مناسبت هفته هنر انقلاب اسلامی 🔸چهارمین نشست نقد کتاب سره 🆔️ محفل نویسندگان منادی https://eitaa.com/joinchat/2328953113C3e644bfcef
آداب دیپلماتیک متاسفانه رئیس جمهور ما آداب دیپلماتیک را اصلا بلد نیست. این وقتی فهمیدم که رفت سازمان ملل و قرآن دست گرفت. مگر سازمان ملل متحده، جلوی کلی پرزیدنت کُت و دامن پوش، جای قرآن بردن است؟ احتمالا حتی نمی‌داند وقتی میخواهد از پشت میز مذاکره بلند شود، باید کدام دکمه کت‌اش را باز کند و یا لحظه دست دادن با سیاستمداران جنتلمن غربی، باید کف دست‌ را از کدام جهت جغرافیایی به سمت طرف مقابل ببرد که پیام قدرت بدهد. واقعا رئیسی شبیه رئیس‌جمهور ها نبود. رئیس جمهور باید وقت سیل برود کیش آب‌تنی و یا زمان زلزله، مشغول اسکی سواری باشد. او بیشتر از رئیس جمهور ها، شبیه خادم‌ها بود. سابقه خادمی هم داشت. خادم آن رئیسی بود که هر روز صبح، خورشید بالا که می‌آید اول بر آن گنبد طلایی‌اش بوسه می‌زند و بعد نور می‌تاباند بر عالم. خلاصه که رئیسی خادم بود، شبیه همان مسئولان دهه شصتی. برای این خادم الرضا که خادم مردم شد دعا کنید و صلوات بفرستید. @mim_ha_neveshte