چرا جرات کردم از تو چیزی را درخواست کنم که مستحقش نیستم
چون... 5 مورد را از توی خدا می دانم.
1.اللّهُمَّ إِنَّ عَفْوَكَ عَنْ ذَنْبِى، خدایا، بخششت از گناهم
2.وَتَجاوُزَكَ عَنْ خَطِيئَتِى، و گذشتت از خطایم
3.وَصَفْحَكَ عَنْ ظُلْمِى، و چشمپوشیات از تجاوزم (صفح یعنی بخششی که بروی خودش هم نمیآورد)
4.وَسَتْرَكَ عَلَى قَبِيحِ عَمَلِى، و پردهافکنیات بر کردار زشتم
5.وَحِلْمَكَ عَنْ كَثِيرِ جُرْمِى عِنْدَ مَا كانَ مِنْ خَطَإى وَعَمْدِى
و بردباریات از فراوانی جرمم از آنچه از خطا و گناه عمدیام بود،
اینها مرا به طمع انداخت که ... أَطْمَعَنِى فِى أَنْ أَسْأَلَكَ مَا لَاأَسْتَوْجِبُهُ مِنْكَ
مرا به طمع انداخت که از درگاهت چیزی را که شایسته آن از سوی تو نیستم درخواست کنم،
چرا جرات کردم که با اطمینان بخوانمت؟ با تو انس بگیرم. و حتی ناز کنم. ؟
چون این سه مورد را در تو دیدم
1.الَّذِى رَزَقْتَنِى مِنْ رَحْمَتِكَ، آنچه از رحمتت نصیبم نمودی
2.وَأَرَيْتَنِى مِنْ قُدْرَتِكَ، و از قدرتت نشانم دادی
3.وَعَرَّفْتَنِى مِنْ إِجابَتِكَ، و از اجابتت به من شناساندی،
فَصِرْتُ أَدْعُوكَ آمِناً، با آرامش و اطمینان از تو خواستم
وَأَسْأَلُكَ مُسْتَأْنِساً لَاخائِفاً وَلَا وَجِلاً، و با انس و میل بدون ترس و هراس از تو درخواست میکنم
مُدِلّاً عَلَيْكَ فِيما قَصَدْتُ فِيهِ إِلَيْكَ، و در آنچه به خاطر آن روی به پیشگاه تو کردم این است که از تو ناز جویم.
حال چرا دعایم دیر مستجاب می شود؟
فَإِنْ أَبْطَأَ عَنِّى عَتَبْتُ بِجَهْلِى عَلَيْكَ، وَلَعَلَّ الَّذِى أَبْطَأَ عَنِّى هُوَ خَيْرٌ لِى لِعِلْمِكَ بِعاقِبَةِ الْأُمُورِ،
اگر برآورده شدن حاجتم تأخیر افتاد، از روی نادانی بر تو نکوهش ورزیدم، با آنکه شاید به تأخیر افتادن روا شدن حاجتم برایم بهتر باشد، چه تو به سرانجام امور آگاهی،
فَلَمْ أَرَ مَوْلىً كَرِيماً أَصْبَرَ عَلَى عَبْدٍ لَئِيمٍ مِنْكَ عَلَىَّ، يَا رَبِّ،
پس هیچ مولای کریمی را بر بنده پستی، شکیباتر از تو بر خود ندیدم، ای پروردگار من،
زیرا
پستی بنده در کجاست؟
1.إِنَّكَ تَدْعُونِى فَأُوَلِّى عَنْكَ، تو مرا میخوانی و من از تو روی میگردانم
2.وَتَتَحَبَّت بر من بازنمیدارد، بر بنده نادانت رحم کن و با فزونی احسانت بر او سخاوت و گشادهدستی دبُ إِلَىَّ فَأَتَبَغَّضُ إِلَيْكَ،
و با من دوستی میورزی و من با تو دشمنی میکنم،
3.وَتَتَوَدَّدُ إِلَىَّ فَلَا أَقْبَلُ مِنْكَ كَأَنَّ لِىَ التَّطَوُّلَ عَلَيْكَ؛
به من محبّت میکنی و من از تو نمیپذیرم، گوئی مرا بر تو حق مهر و محبت است!
تا اینجا پستی و لئیم بودن من بود.
کرامت و بزرگی خدا در این است که
فَلَمْ يَمْنَعْكَ ذلِكَ مِنَ الرَّحْمَةِ لِى وَالْإِحْسانِ إِلَىَّ، وَالتَّفَضُّلِ عَلَىَّ بِجُودِكَ وَكَرَمِكَ، فَارْحَمْ عَبْدَكَ الْجاهِلَ وَجُدْ عَلَيْهِ بِفَضْلِ إِحْسانِكَ إِنَّكَ جَوادٌ كَرِيمٌ .
و با همه اینها چیزی تو را از رحمت و احسان بر من و مهر و محبت همراه جود و بزرگواریااشته باش، زیرا تو بخشنده کریمی
دعای زنده دلان صبح و شام یا حسن است
که موی تیره و روی سپید با حسن است
حسین می شنوم هر چه یا حسن گویم
دو کوه هست ولی کوه بی صدا حسن است
به کفر گفت که دست حسن دوایی نیست
درست گفت برادر خود دوا حسن است
مبین ز نسل حسن هیچ کس امام نشد.
به حُسن بینی اگر هر امام را حسن است.
حسین نهی به قاسم دهد حسن دستور
زمن بپرس که سلطان کربلا حسن است
بخوان بنام پسر تا پدر دهد راهت
بیا که کنیه شیر خدا ابا حسن است
https://eitaa.com/MirzayQom
توحید
خدا را حمد و سپاس میگوییم که همه چیز دست اوست.
الْحَمْدُ لِلّهِ مالِكِ الْمُلْكِ، خدا را سپاس خدای مالک سلطنت، (ظاهر و باطن)
ملکی که به هر کسی خواستی می دهی..
(3) آلعمران : 26 قُلِ اللَّهُمَّ مالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدير
به اهل بیت ملک عظیم دادی.. که دیگران حسادت کردند..
(4) النساء : 54 أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنا آلَ إِبْراهيمَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْناهُمْ مُلْكاً عَظيما
مثال می زند به کشتی و بادها ، صبح روز قیامت، بلکه همه جهان..
مُجْرِى الْفُلْكِ، روانکننده کشتی،
مُسَخِّرِ الرِّياحِ، تسخیرکننده بادها،
فالِقِ الْإِصْباحِ، شکافنده سپیده،
دَيَّانِ الدِّينِ، حکمفرمای روز جزا،
رَبِّ الْعالَمِينَ . پروردگار جهانیان.
حمد بر اینکه بردباری
الْحَمْدُ لِلّهِ عَلى حِلْمِهِ بَعْدَ عِلْمِهِ، خدا را سپاس بر بردباریاش پس از دانشش به نافرمانی بنده
وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلَى عَفْوِهِ بَعْدَ قُدْرَتِهِ، و خدا را سپاس بر گذشتش پس از قدرتش
وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلَى طُولِ أَناتِهِ فِى غَضَبِهِ وَهُوَ قادِرٌ عَلَى مَا يُرِيدُ .
و خدا را سپاس بر طول بردباریاش در خشمش و حال آنکه او بر آنچه بخواهد تواناست.
الْحَمْدُ لِلّهِ خالِقِ الْخَلْقِ، خدا را سپاس که آفریننده آفریدگان
باسِطِ الرِّزْقِ، گسترنده روزی، فرخنده و برتر است.
فالِقِ الْإِصْباحِ، شکافنده سپیده،
ذِى الْجَلالِ وَالْإِكْرامِ دارای عظمت و رأفت و محبت و احسان و نعمتبخشی است،
وَالْفَضْلِ وَالْإِنْعامِ
الَّذِى بَعُدَ فَلا يُرى، خدایی که از دیدگان دور است پس دیده نمیشود
وَقَرُبَ فَشَهِدَ النَّجْوى، و به جانها نزدیک است پس شاهد گفتگوهای پنهان است،
تَبارَكَ وَتَعالى.
الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِى لَيْسَ لَهُ مُنازِعٌ يُعادِلُهُ، خدا را سپاس که ستیزه و دشمنی ندارد تا با او برابری کند
وَلَا شَبِيهٌ يُشاكِلُهُ، و شبیهی ندارد که هم شکل او باشد
وَلَا ظَهِيرٌ يُعاضِدُهُ، و پشتیبانی ندارد که او را یاری کند،
قَهَرَ بِعِزَّتِهِ الْأَعِزَّاءَ، با توانمندیاش همه توانمندان را مقهور شکست داد
وَتَواضَعَ لِعَظَمَتِهِ الْعُظَماءُ، و در برابر عظمتش بزرگان فروتن گشتهاند،
فَبَلَغَ بِقُدْرَتِهِ مَا يَشاءُ؛
پس با قدرتش به هرچه خواهد میرسد؛
الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِى يُجِيبُنِى حِينَ أُنادِيهِ،
خدا را سپاس که پاسخم را میدهد آنگاه که صدایش میزنم
وَيَسْتُرُ عَلَىَّ كُلَّ عَوْرَةٍ وَأَنَا أَعْصِيهِ،
و هر زشتی را بر من میپوشاند و من از او نافرمانی میکنم
وَيُعَظِّمُ النِّعْمَةَ عَلَىَّ فَلَا أُجازِيهِ،
و او نعمتش را بر من بزرگ میگرداند، پس من او را شکر نمیکنم
فَكَمْ مِنْ مَوْهِبَةٍ هَنِيئَةٍ قَدْ أَعْطانِى،
چه بسیار موهبتهای-بخششها- گوارایی که به من عطا فرمود
وَعَظِيمَةٍ مَخُوفَةٍ قَدْ كَفانِى،
و حوادث وحشتناکی که مرا از آسیب آنها بازداشت
وَبَهْجَةٍ مُونِقَةٍ قَدْ أَرانِى،
و چه بسیار خرّمی دلنشینی-شادیها- که به من نمایاند،
فَأُثْنِى عَلَيْهِ حامِداً، وَأَذْكُرُهُ مُسَبِّحاً
ثنا و خوبی او را با حمد میگویم و او را با تسبیح یاد می کنم.
https://eitaa.com/MirzayQom
امام مجتبی علیه السلام
وَ قَالَ ع دَخَلْتُ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ هُوَ يَجُودُ بِنَفْسِهِ لَمَّا ضَرَبَهُ ابْنُ مُلْجَمٍ فَجَزِعْتُ لِذَلِكَ
فَقَالَ لِي أَ تَجْزَعُ فَقُلْتُ وَ كَيْفَ لَا أَجْزَعُ وَ أَنَا أَرَاكَ عَلَى حَالِكَ هَذِهِ
فَقَالَ ع أَ لَا أُعَلِّمُكَ خِصَالًا أَرْبَعَ إِنْ أَنْتَ حَفِظْتَهُنَّ نِلْتَ بِهِنَّ النَّجَاةَ وَ إِنْ أَنْتَ ضَيَّعْتَهُنَّ فَاتَكَ الدَّارَانِ
يَا بُنَيَّ
1️⃣لَا غِنَى أَكْبَرُ مِنَ الْعَقْلِ
2️⃣وَ لَا فَقْرَ مِثْلُ الْجَهْلِ
3️⃣وَ لَا وَحْشَةَ أَشَدُّ مِنَ الْعُجْبِ
4️⃣وَ لَا عَيْشَ أَلَذُّ مِنْ حُسْنِ الْخُلُقِ
✅بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج75 ؛ ص111
امام مجتبی علیه السلام فرمودند که بر پدرم وارد شدم در حالیکه از شدت ضربه ابن ملجم (لعنه الله علیه) به خود می پیچد، با دیدن حال او طاقت نیاورده، ناراحتی خودم را ظاهر کردم، امام فرمودند خیلی بی تابی؟ گفتم چرا نباشم در حالیکه شما را در این حالت می بینم، فرمود که میخواهی چیزی به تو بیاموزم که اگر عمل کردی به سعادت دنیا و آخرت می رسی و اگر ضایع کردی از آن محروم می شوی؟
ای پسرم!
1️⃣هیچ بی¬نیازی بزرگتر از عقل نیست.
2️⃣هیچ فقر و ناداری مثل جهالت نیست.
3️⃣هیچ وحشت و سرگردانی مثل خودبینی و خودشیفتگی نیست
4️⃣و هیچ کسی مثل خوش اخلاق از زندگی خود لذت نمی برد.
https://eitaa.com/MirzayQom