eitaa logo
مـیــثــــاق
2.4هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
14.9هزار ویدیو
32 فایل
https://eitaa.com/joinchat/1277689893C3e7a8a1f84 🌱 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ الله الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ سلام بر تو ای پیمان محکم خدا که از مردم گرفت و سخت محکمش کرد..🌷 ارتباط با ما @MN5286
مشاهده در ایتا
دانلود
7.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 قیام امام حسین علیه السلام هم پیام های حداکثری دارد و هم پیام های حداقلی 🎙حجت الاسلام و المسلمین پناهیان @Misaagh_Amin
مداحی آنلاین - شب تا صبح میخونم برات لالایی - بنی فاطمه.mp3
5.37M
🖤🖤 🌴شب تا صبح میخونم برات لالایی 🌴من پای این نیزه تو اون بالایی 🎤 👌فوق زیبا
مشاور وزیر بهداشت: دستورالعمل‌ها برای همه فضاهای عمومی،تفریحی و تجاری ابلاغ شد اما هیچ کدام به اندازه هیات،نه به زور که داوطلبانه،جدی گرفته و رعایت نشد. 👌هیأتیها تابع آقایی چون هستند که تو قانون مداری بی همتاست @Misaagh_Amin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ در اقامه‌ی عزا به هیچ‌وجه کوتاهی نکنیم 👤 سید محمدمهدی میرباقری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 حسین(ع) را حرامخوار ها کشتند .../ مملکت را داعش نابود نمی کند ولی ربا نابود میکند...
🔴قطعا تنها کسی که این روزها کنار حضرت آقا عزاداری می کند حاج قاسم است... ▪️اما کاش واقعا مسئولين بیت به مداحان و خطبا بگویند، روضه ی (علمدار نیامد) را برای آقا نخوانند... ✍"محمدصالحی"
میثم مطیعی، مداح اهل بیت: مجلس عزای بیت اصلا غریب نیست؛ همه هستند اما ما نمیبینیم...
﷽ 🔔 💢سلام! اگه کسی رو می‌شناسید که بچه‌دار نمیشه و هزینه درمان نداره خبر کنید بره توی سایت برنامه سمت خدا ثبت نام کنه و هزینه درمان بگیره تا ان‌شاءالله یک « یاعلی‌گو » به شیعیان اضافه بشه. 💢ثبت نام فقط هفتم محرم❗️ لطفا اطلاع رسانی کنید تا گره از کار بندگان خدا باز بشه... 💢نشانی سایت سمت خدا: http://samtekhoda.tv3.i
مـیــثــــاق
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🏴 🥀 خون دلی که لعل شد زندگینامه مقام معظم رهبری 🥀 فصل یازدهم قسمت صد و سی و سه مواضع و مبارز
🏴🥀🥀🥀🥀🥀🥀 🥀خون دلی که لعل شد.. زندگینامه مقام معظم رهبری 🥀فصل یازدهم قسمت صد و سی و چهار دادگاه تجدید نظر 🥀کمی پیش از دومین دادگاه سلسله اقدامات اداری را باید انجام میدادم برای این امر باید به دادرسی ارتش مراجعه میکردم در خلال پیگیری این اقدامات دیدم افسر جوانی در اداره ی دادرسی ارتش خیلی به من نگاه میکندگویی میخواهد در مورد مطلبی با من حرف بزند .به او که نزدیک شدم گفت:_میخواهم چیزی را به شما بگویم . _بفرما _از ایراد سخنرانی هایی مانند سخنرانی ای که در نخستین دادگاه ایراد کردی خودداری کن چون اگر آنها در شما هوشمندی و توانایی خاصی را ملاحظه کنند با شما سختگیری میکنند.به مصلحت شما است که وانمود کنی فردی ساده و فریب خورده هستی. 🥀از او تشکر کردم و رفتم درحالی که خود بهتر میدانستم که در برابر دادگاه مغروری که علما را به دیده تحقیر مینگرد نمیتوانم خود را به این شکل نشان دهم.وقتی واد سالن دادگاه دوم شدم دیدم آن افسر جوان منشی دادگاه است! رئیس این دادگاه مرد معروفی بود که قبلا مقام دادستانی کل را داشته و بعد رییس دادگاه شده بود رییس دادگاه مرا به باد سوالات گرفت .نظرم را در مورد مسایل مختلف میپرسید و من پاسخ میدادم .بعد به مستشارانش که در دو طرفش نشسته بودند رو کرد و گفت این مرد نیاز به ده سال زندان دارد تا به صورت تمام وقت به نوشتن و تالیف و تحقیق بپردازد . گفتم انالله و انا الیه راجعون 🥀البته رییس دادگاه مطلب فوق را از روی مزاح گفت اما مضمون مزاح وی موید نظر و نصیحت آن افسر جوان بود.این محاکمه با تایید حکم دادگاه قبلی خاتمه یافت! از آزادی ام مدت زیتدی نگذشته بود که باز در ماه مهر! دستگیر شدم و به پنجمین زندان افتادم . چهارمین بازداشت من در دوم مهر سال ۱۳۴۹ ه.ش بود و پنجمین آن در ششم مهرماه سال ۱۳۵۰ ه .ش صورت گرفت. ادامه داد.... @Misaagh_Amin
🏴 لوح | علیه تیره ظلم 🔻حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «سلطه باطل با قساوت و وقاحت تمام رو به افزایش بود. هیچ امر به معروف و نهی از منکری هم ممکن نبود. حرکت و قیام امام حسین در آن زمان، برای درهم شکستن آن بود، نه به قصد قدرت‌طلبی. قیام امام حسین برای امر به معروف و نهی از منکر بوده است.» ۸۰/۱۲/۲۱ 💻 @Khamenei_ir
مـیــثــــاق
🎇°•○●﷽●○•°🎇 ✨هر روز یک صفحه با کتاب حسین پسر غلامحسین 🌺زندگینامه شهیدی که حاج قاسم وصیت کرد در کن
🎇°•○●﷽●○•°🎇 ✨هر روز یک صفحه با کتاب حسین پسر غلامحسین✨ 🌺زندگینامه شهیدی که حاج قاسم وصیت کرد در کنار او دفن شود.🌺 🍃 محمد حسین به روایت مرتضی حاج باقری 💫 پاسگاه زید سال شصت و چهار، بعد از عملیات بدر، در پاسگاه زید بودیم. همه شناسایی ها در هور انجام می شد، به همین دلیل تمام زندگی مان روی آب بود. یک شب که دو نفر از بچه ها برای شناسایی رفته بودند، دیگر برنگشتند. محمد حسین طبق معمول بچه ها را تا نزدیک معبر همراهی کرد و بعد همان جا منتظر ماند تا بر گردند. آن شب خیلی دیر کرد، همه نگران شده بودیم، معمولا ساعت حرکت و بازگشت بچه ها مشخص بود، اما این بار از ساعت مقرر خیلی گذشته بود، معلوم بود که حتما اتفاقی افتاده است اواخر شب دیدیم محمد حسین آمد، ناراحت و افسرده و با حالی خراب، توی خودش بود. زیر لب اشعاری را زمزمه می کرد. بغضی گلویش را گرفته بود، اما گریه نمی کرد. شاید ملاحظه نیروها را می کرد. گویا در طول مسیر بچه ها، خمپاره ای به بلمشان اصابت کرده و هر دو شهید شده بودند و محمد حسین که ابتدای محور منتظر شان بود، زودتر از همه باخبر شد. حالا دست خالی آمده بود و غم رفتن بچه ها بر دلش سنگینی می کرد. از ته دل آه می کشید و می گفت: «آقا اینها رسیدند، به مقصد خودشان، اما ما هنوز مانده ایم آن ها هم رفتنا.. حسرت می خورد که چرا خودش مانده است. به من گفت: «مرتضی من لیاقت شهادت ندارم.» گفتم: «این حرف ها چیه که می زنی؟» |گفت: «باور کن من لیاقت ندارم. من همیشه قبل از عملیات زخمی می شوم، میدانی علتش چیه؟» گفتم: «خب! اتفاقی است، مثل اینکه فراموش کردی برای شما بیشتر خطرات، قبل از عملیات ها و در شناسایی منطقه است. گفت: «نه! علتش این است که من طاقت مقاومت در عملیات را ندارم، خداوند زودتر مرا زخمی می کند که بروم و از منطقه خارج شوم. گفتم: «آخه چرا این فکر را می کنی؟ گفت: «خودم از خدا خواسته ام تا در هر عملیاتی که می داند توان و تحمل ندارم، مرا مجروح کند. این حرف را محمدحسین به چند نفر دیگر هم گفته بود. بالاخره خداوند او را طلبید. سماجتش برای حضور در آخرین عملیات نشانه پروازش بود. یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد/ آن که یوسف به زر ناسره بفروخته بود/ 💫 ادامه دارد 🖋️ @Misaagh_Amin