زندگی پس از تو هیچ خیری ندارد
و من از ترس اینکه عمرم طولانی شود میگریم!😭😭😭
موهای زینبشو روز اخر با درد شونه کرد،نمیتونست دستاشو بیاره بالا:)
میگفت روز اخر عمره امه میخوام خودم کارای بچه هامو انجام بدم
🇮🇷بِیـتُالزهـراۜ🇵🇸
موهای زینبشو روز اخر با درد شونه کرد،نمیتونست دستاشو بیاره بالا:) میگفت روز اخر عمره امه میخوام خودم
روزای اخرش بود💔
اسما میگفت من میدیدم خانوم خونه رو جارو میکنه
خانوم که تو این چند روز افتاده بود تو بستر دست به دیوار میگرفت و بلند میشد نمیتونست تکون بخوره اب گرم میکرد برای حموم کردن بچهاش:)
🇮🇷بِیـتُالزهـراۜ🇵🇸
موهای زینبشو روز اخر با درد شونه کرد،نمیتونست دستاشو بیاره بالا:) میگفت روز اخر عمره امه میخوام خودم
دست مادر بالا نمیومد برای شونه کرد سر حضرت زینب ،حضرت زینب که میفهمید سرشو میاورد پایین مادر شونه کنه موهاشو:)😭😭😭
اسما میگه من خیلی خوشحال شدم خانوم حضرت زهرا بلند شده داره کارا رو انجام میده حس کردم بهتر شده بهش گفتم خانوم بحمدالله بهتر شدید دیگه خوب شدید حضرت زهرا فرمود که اسما
روز اخر عمره خواستم خودم کارای بچه هامو انجام بدم:)😭😭💔
🇮🇷بِیـتُالزهـراۜ🇵🇸
اسما میگه من خیلی خوشحال شدم خانوم حضرت زهرا بلند شده داره کارا رو انجام میده حس کردم بهتر شده بهش گ
الله و اکبر گله داری از درد:)
شب شد بعد از نماز مغرب
امام سجاد ع میفرمایید بعد از مغرب و قبل از عشا مادرمون به شهادت رسید:)
خونه خلوت بود امام حسن با امام حسین و امیرالمومنین رفته بودن مسجد برای نماز
حضرت زینب رو هم حضرت زهرا سپرده بودن به یکی از فامیل که مرگ مادر رو نبینه💔
خونه خلوت بود بعد از نماز مغرب حضرت زهرا رو کرد به اسما
گفت از اتاق برو بیرون یه چند دقیقه بعد بیا منو صدا بزن اگه جوابتو دادم دادم
اگه ندادم امیر المونین رو صدا کن😭