قد و بالات کار دستت داد...
چند صد تیر در تنت جا شد😭😭
بی هوا دست راستت افتاد....:)💔
دست چپ هم شکار اعدا شد🙂💔
حرمله در شکار چشم آمد😭
هدفش چشمهای زیبا شد:)))
خواستی تیر را برون بکشی...
گردنت خم به سوی پاها شد💔
از سر تو کلاه خود افتاد...
یک نفر با عمود پیداشد😭😭😭
آنچنان ضربه زد به فرق سرت...
تا سرِ چین ابرویت وا شد:)
بی دست بر زمین خوردی....
سجده گاه تو خاک صحرا شد:)
تیرها که کمی فرو رفته...
خوب در جسم اطهرت جاشد:)))
بعد سی سال یا اخا گفتی...
عاقبت مادر تو زهرا شد:)
دورتر از تنت حسین افتاد...
همه دیدند قامتش تا شد😭
دلم آغوش گرم تو رو میخواد...
خرابه سرده و دارم میلرزم...
هوا سرده ولی عیبی نداره:)
من از تاریکیا خیلی میترسم😭
از کسی که سر تو رو
رو نیزه بست بست بدم میاد:)
از اون که دندون تو رو
با سنگ شکست بدم میاد😭
سه سالمه نمیتونم راحت بشینم
سه سالمه نمیتونم درست ببینم...
سه سالمه یه عده دنبالم دویدن:)
سه سالمه گوشواره از گوشام کشیدن😭