صفحه1⃣
قصه کرمولک شکمو
☺️یکی بود یکی نبود. کرمولک، یک کرم کوچولو بود که بر خلاف بقیه دوستانش خیلی کرم تنبلی بود و همیشه یک جایی زیر سایه لم می داد و بازی بچه های دیگر را نگاه می کرد. 😇
🍃هر چقدر دوست هایش به او می گفتند که با آن ها بازی کند همیشه با خمیازه می گفت : « نه ، من خسته ام ، باید استراحت کنم ، شما بازی کنید. » 🥱
😥مادر و پدر کرمولک خیلی نگران بودند ، چون او خیلی تپل شده بود. مادرش مدام به او می گفت : « پسرم ، قند عسلم ، خوبه کمی ورزش کنی ، گاهی وقتا نرمش کنی ، تا کمی لاغر بکنی ، خودت رو راحت بکنی. »💪🏃🏃
🦠 اما کرمولک گوشش بدهکار نبود ، هر روز صبح که از خواب پا می شد تا شب که می خواست بخوابد همه اش یک گوشه ای دراز کشیده بود و هله هوله می خورد.🛌
#میوه_ی_دل_من
#داستان
#تولد_تا_هفت_سالگی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
صفحه 2⃣
🐛کرمولک قصه ما ان قدر خوراکی های مختلف می خورد که دیگر دقت نمی کرد که الان دارد چه می خورد. تا این که یک روز که زیر سایه یک گل🌻 نشسته بود ، دید که باغبان مهربان وسط باغچه یک بوته کاشت که از این بوته چند دانه کوچولوی سبز آویزان بود. 🪴کرمولک بی توجه به بوته جدید به خواب بعد از ظهرش ادامه داد.
🍄🍄 روزها می گذشت و دانه های سبز بوته جدید تبدیل به میوه های دراز و تپل قرمز رنگی شدند، رنگ زیبای شان باغچه را هم زیبا تر کرده بود.
🐛🐛کرمولک هم با دیدن رنگ زیبای این میوه های عجیب دلش ضعف می رفت تا یک گازی به آن ها بزند.🤪
😇 او نمی دانست نام این میوه چیه ولی احساس می کرد باید خیلی خوش مزه باشد. از طرفی آن قدر تنبل بود که نمی توانست از بوته بالا برود و از میوه های خوش رنگ و با مزه اش بخورد.😅
#میوه_ی_دل_من
#داستان
#تولد_تا_هفت_سالگی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
صفحه 3⃣
🐛بالاخره یک شب کرمولک تصمیم گرفت وقتی قرص ماه 🌕کامل شد آرام و یواشکی کنار بوته برود و از آن میوه ها بخورد.
🌑شب که شد کرمولک آرام و بی سرو صدا از خانه بیرون رفت تا رسید به بوته. کمی به این طرف و آن طرف نگاه کرد و بعد به سختی از بوته بالا رفت🌳 ، تا این که رسید به اولین میوه زیبا.🌶 چشم هایش را بست و با خوش حالی دهانش را تا ان جا که می توانست باز کرد و یک گاز بزرگ به آن زد اما ... به محض گاز زدن به آن میوه دهانش سوخت🔥 ، انگار آتش گرفته بود ، از شدت سوزش قرمز شد و شروع کرد به جیغ کشیدن.🥵🥵 چون در خانه کرمولک باز بود ، پدر و مادرش صدایش را شنیدند و به کمکش رفتند. آن ها دیدند کرمولک یک فلفل قرمز بزرگ🌶 را گاز زده و دارد می سوزد ، مادرش برایش آب آورد ، اما کرمولک آن قدر دهانش سوخته بود که اشک چشمانش تمام نمیشد،😰 پدر و مادرش او را به خانه بردند. مادرش او را دوباره به تختش برد و به او گفت : « تو امشب کار بدی کردی که بی اجازه از خانه بیرون رفتی ، اگر برایت اتفاقی می افتاد من و پدرت خیلی غصه می خوردیم. »
🐛 کرمولک گفت : « مامان جونم آخه من چند روزی بود میوه های این بوته را می دیدم و خیلی دلم می خواست از آن ها بخورم ، واسه همین دیگه طاقتم تمام شد. » مادر کرمولک گفت : « تو باید سوال می کردی! اگر از من یا پدرت می پرسیدی ما به تو می گفتیم که این بوته ، بوته فلفله🌶 و نباید به اون نزدیک بشی ، یادته بهت می گفتم آن قدر شکمو نباش ، کمتر هله هوله🌶🌽🍿 بخور و کمی ورزش کن ، اگر به حرفم گوش می دادی به درد سر نمی افتادی ، اما شکمو بودن تو باعث شد به آن قدر اذیت بشی ، ولی حالا اشکالی نداره. به جاش یاد گرفتی از این به بعد هر چیزی رو که نمی دونی ، بپرسی و در مورد کاری که می خوای بکنی خوب فکر کنی. »
🐛🐛کرمولک کوچولو اشکها شو پاک کرد و به مادرش گفت : « مامان جونم قول می دم از این به بعد پسر خوبی باشم و هله هوله کمتر بخورم و هر چیزی هم که نمی دونم از شما بپرسم. قول می دم از فردا ورزش کنم و دیگه شکمو نباشم. »🎖
🏅 کرمولک از فردای اون روز به قولش عمل کرد و شروع کرد به ورزش کردن ، او دیگر هله هوله نمی خورد. به جایش غذا هایی می خورد که مقوی و سالم بودند. در کنار همه این ها کرمولک لاغر شده بود و حالا که دیگر خیلی تپل نبود ، می توانست با دوستانش بازی کند.
#میوه_ی_دل_من
#داستان
#تولد_تا_هفت_سالگی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
«آیة الله مصباح یزدی»
یکی از واعظان تهران بعد از نماز مغرب و عشاء از علامه طباطبایی پرسید؛
✨چگونه در نماز حضور قلب بیایم؟!
فرمودند؛ زیاد سخن نگویید پرگو نباشید!!
#احادیث
#میوه_ی_دل_من
#تولد_تا_هفت_سالگی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هم کاردستی هم بازی 🤩
بریم برای یه نمایش خلاق☺️
دو سه تا ازین عروسکای لیوانی رو با همکاری فرزندتون درست کنین و براش یه قصه بسازین و بعد هم نمایششو اجرا کنین😊
برای اجرای نمایش یه چوب بستنی هم به بدنش بچسبونین تا بتونین راحت حرکتشون بدین😉
فیلم و عکس از کاردستی و نمایشتون برامون بفرستین تا توی کانال بذاریم✨
#تولد_تا_هفت_سالگی
#میوه_ی_دل_من
#کاردستی
#مادر_خلاق
#بازی_سازی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اولین اصل در خانواده، حفظ ادب و احترام است✅
پیشنهاد دانلود⏯
#میوه_ی_دل_من
#تولد_تا_هفت_سالگی
#تربیت_فرزند
#استاد_پناهیان
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
با بچهها مهربون باشیم😊
احسنت به این شهروند خوب و مهربون✨
#میوه_ی_دل_من
#تولد_تا_هفت_سالگی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
—✧✧🌸✧ 📚 ✧🌸✧✧—
آی قصه قصه قصه📚
این داستان: پیامبر رحمت و مهربانی (صلاللهعلیهوآله✨)
#میوه_ی_دل_من
#داستان
#تولد_تا_هفت_سالگی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
┄┅┅✿❀🎀❀✿┅┅┄┄
قصه پیامبر و کودکان✨
خورشید وسط آسمان می درخشید☀️
عرق از سر و روی بچهها که بیتوجه به آفتاب داغ عربستان، وسط کوچه بازی میکردن، جاری بود😓
یکی با صدایی شبیه فریاد گفت:
من خسته شدم، بیاین یکمی استراحت کنیم🥵
انگار همه منتظر بودن که به محض شنیدن این جمله، همون جا وسط کوچه روی زمین ولو بشن☺️
سر و صداشون کمی فروکش کرده بود که یکی گفت:
چقدر بازی کردیم😯
دیگری جواب داد: آره ولی حیف، بازیامون خیلی تکراری شده، کسی بازی جدیدی بلد نیست🤔
سر و صدا دوباره بالا گرفت. هر کس که فکر میکرد پیشنهادش از بقیه بهتره، میخواست با فریاد، نظرش رو به بقیه بگه📣
صحبت بچهها تازه گل انداخته بود که صدای نزدیک شدن چند تا اسب سوار، همه رو ساکت کرد😳
باید از سر راه سوارها کنار میرفتن، اما کسی حوصله نداشت از جاش بلند بشه. برای همین به جای بلند شدن، شروع به نق زدن کردن که یکی با خوشحالی فریاد زد😃
بلند شید، رسول خداست که میاد❤️
همه مثل فنر از جا پردیدن و با شادی و سروصدا و لبخند به سمت رسول خدا (صلاللهعلیهوآله) دویدن🏃
دیدن پیامبر(صلاللهعلیهوآله)، همیشه بچهها رو خوشحال میکرد😊
همه دور اسب پیامبر (صلاللهعلیهوآله) حلقه زدن و ایشون با خوشرویی به همه سلام کردن✨
یکی از بچهها گفت:
میشه ما رو هم سوار اسبتون کنید🥺
پیامبر (صلاللهعلیهوآله) لبخندی زدن و به کمک همراهانشون، اون بچه رو سوار اسب خودشون کردن☺️
صدای خنده و شادی بچهها، تمام کوچه رو پر کرده بود. بچهها یکی یکی بر اسب پیامبر (صلاللهعلیهوآله) سوار میشدن و با خوشحالی میخندیدن😄
همه از این بازی جدید ذوق زده بودن
وقتی همه بر اسب سوار شدند🐎 پیامبر (صلاللهعلیهوآله) با مهربانی از بچهها خداحافظی کردن و رفتن.
بچهها از خوشحالی با کلی هیجان و سروصدا میخواستن خودشونو زودتر به خونه برسونن تا این خبر رو به همه بدن که بر اسب پیامبر (صلاللهعلیهوآله) سوار شدن☺️
بله بچههای خوبم، پیامبر (صلاللهعلیهوآله) عزیز ما خیلی مهربون بودن و بچهها رو خیلی دوست داشتن. برای همین هم همه ایشون رو با نام پیامبر رحمت و مهربانی میشناسن😇
#میوه_ی_دل_من
#داستان
#تولد_تا_هفت_سالگی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
امام صادق علیهالسلام🌺
کسی که هفت بار بگوید *یاارحمالراحمین* از جانب خداوند خطاب میرسد:
ای بنده من حاجت خود را طلب نما تا اجابت کنم✨
#میوه_ی_دل_من
#تولد_تا_هفت_سالگی
#احادیث
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
بیاین نقاشی بکشیم🤩
این بار بیاین یه روباه قشنگ بکشیم🦊
نقاشیای قشنگتونو برامون بفرستین تا توی کانال بذاریم😍
#میوه_ی_دل_من
#تولد_تا_هفت_سالگی
#خلاقیت
#نقاشی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
هدایت شده از طبیبِ جان
.
🔸حجامت تو این روزها خیلی خوبه. دقت کنید فقط روزهای خوبی برای حجامت هست.
اما شرایط حجامت سر جای خودش! فکر نکنید چون روزهای خوبی برای حجامت هست پس یعنی هر جایی و پیش هر کسی و با هر شرایط مزاجی که هستیم بریم حجامت کنیم! نه اصلا اینطور نیست.
.
هدایت شده از طبیبِ جان
🔺حجامت یک نوع (شبه) جراحی در طب است. شلوغ بودن مطب و نوبت و... ملاک برای حاذق بودن طبیب نیست.
طبع شناسی
مزاج شناسی تخصصی
تشخیص بیماری و سوء مزاج
تشخیص موضع دقیق حجامت
انتخاب نوع تیغ و اندازه تیغ
علم کواکب و ساعات (مثلا قمر در عقرب)
مهارت بالای یدی
مسلط بودن و معتدل المزاج بودن (نسبی)
و....
اینها ملاکهای یک طبیب برای حجامت هست.
مورد داشتیم حجامت کردند و دوهفته بخاطر ضعف بستری بودن، و الان بعد از گذشت چندسال هنوز هم نرمال و رو به راه نشدن❗️
یکی از راههای تشخیص حجام خوب این هست که از مراجعین قبلی شون اطلاعات کسب کنید. ✅
#حجامت
به طبیبِ جان بپیوندید:👇
https://eitaa.com/joinchat/3658612752C778c1803ba
🍃🍋✿●•۰▬▬▬▬▬▬▬
⃟📚 ⃟ ⃟ ⃟════════════
💠 در روایات می خوانیم در روز قیامت اولاد از دست انسان شکایت میکنند، یک دسته از اولاد از دست انسان شکایت میکنند، از دست پدر و مادری که غذای حرام به او داده باشد العیاذ بالله...
⬅️ یک تاجری، یک کاسبی از راه کمفروشی، از راه تقلب و بلاخره از راه حرام، یک اداری از راه حرام، غذا تهیه میکند میدهد اولادش. معلوم است غذای حرام در قضاوت این بچه تاثیر دارد.
💯 در روز قیامت این دختر بزرگ، این پسر بزرگ از دست پدر و مادر شکایت میکنند و میگویند:
خدایا او به ما غذای حرام داد، ما را قسی کرد، بازخواست ما را از پدر و مادر بکن.
این یک دسته از افرادی که از دست پدر و مادرهایشان شکایت میکنند و شکایت آنها هم پذیرفته میشود.
🔰 یک دسته هم آن افرادی که تربیت صحیح روی آنها نشده است؛ یعنی پدر و مادر کوتاهی کردهاند. مادر باید او را عفیف با حجاب بار بیاورد، نیاورده. پدر باید او را مودب بار بیاورد، نیاورده. سرش به کار خودش بوده.
در قیامت این پسر و دختر از دست پدر و مادر شکایت میکنند میگویند:
🔹خدایا! این پدر و مادر ما را باید تربیت کرده باشند، نکردهاند. این پدر و مادر ما را نمازخوان کرده باشند، نکردهاند. این پدر و مادر باید ما را مودب کرده باشند، ما را متخلق به اخلاق اسلامی کرده باشند، نکردهاند. خدایا! ما جهنمی هستیم، بازخواست ما را از اینها بکن.
📖در روایات میخوانیم پدر و مادرها با این پسر و دخترها همه با هم به جهنم میروند، اما اولاد برای کار بدش، اما پدر و مادر جهنم میروند برای خاطر سوء تربیت یا برای خاطر بیتفاوتی در تربیت.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📘تربیت فرزند از نگاه اسلام، آیتاللهمظاهری، ص۴.
#میوه_ی_دل_من
#تولد_تا_هفت_سالگی
#تربیت_اسلامی
#آیتالله_مظاهری
⃟📚 ⃟ ⃟ ⃟═@MiveiyeDel_man
لالا لالا شکوفه گلابی🌸
ببند چشم هاتو تا آروم بخوابی
لالا لالا جوونه هــــــای پونه🌱
دوباره قرص ماه تو آسمونه
بخواب تا کلی خواب خوب ببینی😴
تو باغ قصه ها آلو بچینی
بری به سرزمین آبنباتی🍭
بری به خونه های شکلاتی
لالا لالا شب اومده دوباره🌚
ستاره آی ستاره آی ستاره
لالا لالا گل یاسی و شب بو💐
برو به خواب ناز عشق کوچولو
یه جایی که نه سوزه و نه سرماست🌤
یه جا که مثل چشم های تو زیباست
بری و شهـــر رویا رو ببیـــــــنی🌃
سر سفره با خرگوش ها بشینی
بری رو بال اسب های پرنده🪶
به شهر کوچک بازی و خنده
بری به دره ی رنگین کمون ها🌈
به قصر گم شده تو آسمون ها
لالا لالا بخواب فرشته ی ناز❤️
که خورشید پشت کوه ها گم شده باز
لالا لالا گل بنفـــــش و آبـــــــی🌺
ببند چشم هاتو تا آروم بخوابی
#میوه_ی_دل_من
#تولد_تا_هفت_سالگی
#لالایی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
«امام موسی کاظم علیه السلام»
✨هرکه خواهد که قوی ترین مردم باشد، برخدا توکل کند.
#احادیث
#میوه_ی_دل_من
#تولد_تا_هفت_سالگی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
💠 ترس و ارعاب و تهدید، در انسان ها عامل تربیت نیست
❇️ یعنی استعدادهای هیچ انسانی را از راه ترساندن، زدن، ارعاب و تهدید نمیشود پرورش داد.
همان طور که یک غنچه گل را نمیشود به زور به صورت گل درآورد🌺
مثلاً غنچه را بکشیم تا گل بشود، یا نهالی را که به زمین کردهایم و میخواهد رشد بکند، با دست خودمان بگیریم و به زور بکشیم تا رشد بکند. رشد آن به کشیدن نیست❌
اعمال زور آن جا مفید نیست، فقط از راه طبیعی که احتیاج دارد؛ خاک، آب، هوا، نور و حرارت رشد میکند. همانهایی را که احتیاج دارد باید به او بدهیم، خیلی هم با لطافت و نرمش و ملایمت؛ یعنی از راه خودش، تا رشد بکند.
🍃ولی اگر بخواهیم به زور گیاهی را رشد بدهیم، نتیجه نمی گیریم. اصلاً این جا عامل زور حکم فرما نیست. از نظر تربیت انسانها هم ترس و ارعاب عامل پرورش نیست✅
#میوه_ی_دل_من
#تولد_تا_هفت_سالگی
#تربیت_اسلامی
#شهید_مطهری
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯