eitaa logo
میثم کاوسی
496 دنبال‌کننده
141 عکس
57 ویدیو
3 فایل
به شیرینی دل چسب دهین های نجف سوگند که دل بستن به هر کس جز علی تلخ است پایانش #میثم_کاوسی ارتباط با ادمین: @Meysam_76
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️بسم الله الرحمن الرحیم❤️ 🔻کانال اشعار و نوشته‌های انتشار اشعار آئینی با توجه به مناسبت ها انتشار اشعار و سبک های سروده شده در نهایت مفتخر به نوکری کردن... 🔻آدرس در ایتا؛ https://eitaa.com/joinchat/1464860874Cb4a9da9df7
عزیز آن است که دور معزالمومنین گشت و ذلیل است آن که میخواند مذل المومنین اورا @mkavoosi110
هر کی که با پول ربا حج رفت تو کعبه هم وارد شه حاجی نیست! ما قصد کردیم کربلایی شیم به وام دولت احتیاجی نیست... برشی از شعر تازه @mkavoosi110
10.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
"پاسپورت" کیفم رو میگشتم که یکدفعه از توی جیبم یک نگین افتاد وارونه کردم کوله پشتیمو هر چی که توش بود رو زمین افتاد افتاد باهاش خاطراتی که واسم پر از خوشحالی و غم بود رفتم برش دارم که یکدفعه دیدم کنارش پاسپورتم بود حال و هوای اون سفرهامون از خاطرم رد شد تو یک لحظه گفتم بهش با گریه؛ احوالم با تو فقط خوشحالی محضه گفتم که فرقای زیادی هست تو پاسپورت دیگران با تو اونا پُرَن از مُهر رنگارنگ خیلی سفرها رفتن اما تو با من فقط هی کربلا رفتی تو علت چاپت زیارت بود سالی که جاموندیم یادت هست؟ تو چشممون سیلاب حسرت بود! یادت میاد تا گیتو رد کردم؛ با گریه بوسیدم تو رو هربار؟ یکی دو باری که نبودی هم با ترس رفتم قاطی زوّار با پاسپورتم گفتم این مُهری که روی پیشونی تو خورده دست منو میگیره روزی که آقام بفهمه نوکرش مرده گفتم رفیقام وقت تدفینم کاری کنن کمتر شه اون غربت گفتم باید باشید تو قبرم با پیرهن مشکیم، تو و تربت! حرف منو هیشکی نمیفهمه لب وا کنم میگن که دیوونم اما تو که حالم رو میفهمی! تو گریه کن من روضه میخونم: روزی بدست نامسلمونا اسلام مهمون یه راهب شد حالام گمونم از همون نسله با این عزا هر کی که کاسب شد هر کی که با پول ربا حج رفت تو کعبه هم وارد شه حاجی نیست ما قصد کردیم کربلایی شیم به وام دولت احتیاجی نیست! از کربلا چیزی نمیدونه هر کی پی بازی آوازه‌س... رد میشه از تاریخ و جاریه خون گلوی اصغرش، تازه‌س! 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @mkavoosi110 @yaqoote_sorkh
بسم الله الرحمن الرحیم من تموم سال دلهره دارم که دوباره کربلا رو می بینم یا نه؟ بغلم کردی! بین زوارت؟ یا که تو خونه می مونم تک و تنها؟نه! می‌ترسم زندگی باز درگیرم کنه دوری از کربلا زمین گیرم کنه! یه کاری کن که بی پروبال خودت باشم تو لیست زائرای هر سال خودت باشم یه کاری کن تا آخرش باشم تو آغوشت تو مال من باشی من مال خودت باشم «رحم الله من نادی ابی عبدالله» من نمیدونم وقتی میمیرم کی میاد و جای من تو روضه میشینه!؟ نمیدونم کِی آخرین باره که چشای گریونم ضریحو میبینه!؟ اما اینو بدون دوست دارم حسین بودی از بچگی کس و کارم حسین میخوام قیامتم تو آغوش خودت باشم جای کفن میخوام سیاپوش خودت باشم اجازشو بده که حتی بعد مرگم هم شبای جمعه پیش شیش گوش خودت باشم «رحم الله من نادی ابی عبدالله» نوکر خوبی نبودم واست ولی تو هر چی که شد موندی به پای من! ترسم از اینه ای کس و کارم یه روزی نوکر خوب بیاری جای من! توی آغوش تو جا هست واسه همه کل دنیام بشه قربونت باز کمه! میخوام تو گوشم، نفس آخر، صدات باشه تصویر آخری که میبینم چشات باشه چی میشه که لحظه‌ی جون دادن شبیه جون، بیای و من سرم به روی خاک پات باشه «رحم الله من نادی ابی عبدالله» 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @mkavoosi110 @yaqoote_sorkh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔥 تخصصی ترین کانال ادبیات و دوره های خاص ادبی 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3396796779Ce195c412a0
تقدیم به غبار چادر علیا مخدره زینب کبری سلام الله علیها "جبل الصبر" آنچنان که خُلق دخترها به مادر میرود خُلق زینب نیز به زهرای اطهر میرود شرط ضمن عقد این خواهر فقط این بوده که هر چه پیش آید بهمراه برادر میرود در مقابل محض همراهی این خواهر، حسین ترک پیکر کرده و بر نیزه با سر میرود خون حیدر در رگش جاریست وقتی اینچنین در اسارت هم، چنان فاتح به منبر میرود هیبت زینب به حیرت برده دشمن را، که او روی منبر میرود یا فتح خیبر میرود!؟ خطبه میخواند تمام شهر میریزد به هم آنچنان که انتظار روز محشر میرود تیغ برّان بیانش ذوالفقاری دیگر است آن زمانی که به جنگ جهل لشگر میرود کوه صبر است او که از داغ دل پر غصه‌اش کاسه‌ی صبر تمام غصه‌ها سر میرود 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @mkavoosi110 @yaqoote_sorkh
هدایت شده از میثم کاوسی
هر کس به کسی داده دل و ما به رقیه لا حول و لا قوة الّا به رقیه هرجا گره افتاد به کارم پدرم گفت یا رو به ابالفضل بزن یا به رقیه شد آینه‌ی حضرت زهرا و رسیده‌ست ارثیه از او أم أبیها به رقیه از بس که گرفتند شفا از حرم او باید که بگویند مسیحا به رقیه تا اینکه گره واشود از کار خلایق باید که قسم داد خدا را به رقیه مانند رکابی که دلش بند نگین است دلبسته شده شانه‌ی سقا به رقیه او جان خودش را سر عشقش به پدر داد دلدادگی اصلا شده معنا به رقیه با دلهره شد صبح، شبش بین خرابه آشفته شده بعد عمو خواب رقیه یک شهر تماشاگر اشکش شده بودند حاشا که کسی داد تسلا به رقیه 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @yaqoote_sorkh @mkavoosi110