تفسیر آیه فوق از سوره یوسف
«٧٩» ﻗَﺎﻝَ ﻣَﻌَﺎﺫَ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺃَﻥ ﻧَّﺄْﺧُﺬَ ﺇِﻟَّﺎ ﻣَﻦ ﻭَﺟَﺪْﻧَﺎ ﻣَﺘَﺎﻋَﻨَﺎ ﻋِﻨﺪَﻩُ ﺇِﻧَّﺎ ﺇِﺫﺍً ﻟَّﻈَﺎﻟِﻤُﻮﻥَ
(ﻳﻮﺳﻒ) ﮔﻔﺖ: ﭘﻨﺎﻩ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻛﺴﻲ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺰ ﺁﻧﻜﻪ ﻣﺘﺎﻋﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﺰﺩ ﺍﻭ ﻳﺎﻓﺘﻪ ﺍﻳﻢ، ﺑﮕﻴﺮﻳﻢ. ﺯﻳﺮﺍ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺻﻮﺭﺕ ﺣﺘﻤﺎً ﺳﺘﻤﮕﺮ ﺧﻮﺍﻫﻴﻢ ﺑﻮﺩ.
ﻧﻜﺘﻪ ﻫﺎ:
ﺩﻗّﺖ ﺩﺭ ﻛﻠﻤﺎﺕ ﻳﻮﺳﻒ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎم، ﻧﺸﺎﻥ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﻧﻤﻲ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻨﻴﺎﻣﻴﻦ ﺭﺍ ﺳﺎﺭﻕ ﻣﻌﺮّﻓﻲ ﻛﻨﺪ، ﻟﺬﺍ ﻧﻤﻲ ﮔﻮﻳﺪ: «ﻭﺟﺪﻧﺎﻩ ﺳﺎﺭﻗﺎً» ﺑﻠﻜﻪ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﺪ: «ﻭﺟﺪﻧﺎ ﻣﺘﺎﻋﻨﺎ ﻋﻨﺪﻩ» ﻣﺘﺎﻉ ﺩﺭ ﺑﺎﺭ ﺍﻭ ﺑﻮﺩ، ﻧﻪ ﺁﻧﻜﻪ ﻗﻄﻌﺎً ﺍﻭ ﺳﺎﺭﻕ ﺍﺳﺖ.
ﺍﮔﺮ ﻳﻮﺳﻒ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺎﻱ ﺑﻨﻴﺎﻣﻴﻦ ﻧﮕﻪ ﻣﻲ ﺩﺍﺷﺖ، ﻃﺮﺡ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻣﻲ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻥ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻳﻚ ﺩﺯﺩ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﻣﻲ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﻧﻮﺍﻉ ﺁﺯﺍﺭ ﻭ ﺍﺫﻳّﺖ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺭﻭﺍ ﻣﻲ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﺁﻥ ﻛﺲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺟﺎﻱ ﺑﻨﻴﺎﻣﻴﻦ ﻣﻲ ﻣﺎﻧﺪ، ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﻲ ﻛﺮﺩ ﺑﻪ ﻧﺎﺣﻖّ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
ﭘﻴﺎم ﻫﺎ:
١- ﻣﺮﺍﻋﺎﺕ ﻣﻘﺮّﺭﺍﺕ، ﺑﺮ ﻫﺮ ﻛﺲ ﻟﺎﺯم ﺍﺳﺖ ﻭ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺷﻜﻨﻲ ﺣﺘّﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﻋﺰﻳﺰ ﻣﺼﺮ ﻧﻴﺰ ﻣﻤﻨﻮﻉ ﺍﺳﺖ. «ﻣﻌﺎﺫ ﺍﻟﻠَّﻪ»
٢- ﻧﻴﻜﻮﻛﺎﺭ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺷﻜﻨﻲ ﻧﻤﻲ ﻛﻨﺪ. «ﻣﻦ ﺍﻟﻤﺤﺴﻨﻴﻦ. ﻗﺎﻝ ﻣﻌﺎﺫ ﺍﻟﻠّﻪ...»*
٣- ﻗﺎﺿﻲ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺗﺤﺖ ﺗﺄﺛﻴﺮ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺕ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﻴﺮﺩ. «ﻗﺎﻝ ﻣﻌﺎﺫ ﺍﻟﻠّﻪ»*
٤- ﻗﻀﺎﻭﺕ ﻛﺎﺭ ﺣﺴﺎﺳﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﭘﻨﺎﻩ ﺑﺮﺩ. «ﻣﻌﺎﺫ ﺍﻟﻠّﻪ»*
٥ - ﻳﻮﺳﻒ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎم ﺩﺭ ﺩﻭ ﻣﻜﺎﻥ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﭘﻨﺎﻩ ﺑﺮﺩ: ﻳﻜﻲ ﺩﺭ ﺧﻠﻮﺕ ﺯﻟﻴﺨﺎ ﻭ ﻳﻜﻲ ﺑﻪ ﻫﻨﮕﺎم ﻗﻀﺎﻭﺕ ﻭ ﺣﻜﻢ. «ﻗﺎﻝ ﻣﻌﺎﺫ ﺍﻟﻠّﻪ»*
٦- ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺷﻜﻨﻲ، ﻇﻠﻢ ﺍﺳﺖ. (ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﺍﻳﻦ ﻭ ﺁﻥ ﻣﻘﺮّﺭﺍﺕ ﺭﺍ ﺷﻜﺴﺖ.) «ﻣﻌﺎﺫ ﺍﻟﻠَّﻪ ﺍﻥ ﻧﺎﺧﺬ»
٧- ﺑﻲ ﮔﻨﺎﻩ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﺟﺎﻱ ﮔﻨﺎﻫﻜﺎﺭ ﻛﻴﻔﺮ ﺑﺒﻴﻨﺪ، ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﻪ ﺍﻳﻨﻜﺎﺭ ﺭﺿﺎﻳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ.
#تفسبر
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: یکشنبه - ۰۶ فروردین ۱۴۰۲
میلادی: Sunday - 26 March 2023
قمری: الأحد، 4 رمضان 1444
🌹 امروز متعلق است به:
🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیهما السّلام
🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها)
❇️ وقایع مهم شیعه:
ا 🔹هلاکت زیاد بن ابیه (زیاد بن ابی سفیان)، 53ه-ق
📆 روزشمار:
▪️6 روز تا رحلت ام المومنین حضرت خدیجه علیها السلام
▪️11 روز تا ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام
▪️14 روز تا اولین شب قدر
▪️15 روز تا ضربت خوردن امام علی علیه السلام
▪️16 روز تا دومین شب قدر
استادمطهریدرکتابانسانکامل
میفرمایندبرنامهماهرمضان،ایناستکه
انسـانهاۍناقـصومعیـوبخودشـانرا
اصلاحوانسانهاۍسـالمهمخودشانرا
بهکمالنزدیککنند.برنامهترقیروحاست
وگرنهتحملگرسنگیوتشنگیوبیخوابی
هیچنتیجـهایندارداگرآخرماهتغـییرۍ
نکنداینتاثیرینداردوبیخوداست.ماه
رمضانماهاصلاحاستوبهره....
برخیازروزههاجزگرسنگینیست.روزه ایننیستکهدهانخودراازغذایحلال ببندید،ولیدهانروحخودرابرغذای
حرامبازکنید.
از شیخ بهایی پرسیدند :
خیلی سخت میگذرد !
چه باید کرد ؟
شیخ گفت :
خودت میگویی سخت میگذرد !
سخت که نمیماند !
پس خدا را شکر که میگذرد و نمیماند :)
آیت الله بهجت :
امیدواریم خداوند برای یک مشت شیعه مظلوم ،صاحبشان را برساند ؛
#سخن_بزرگان
44.mp3
3.05M
دعای چهل و چهارم صحیفه سجادیه 🌹✋🏾
📿التماس دعا 📿
#دعا
#لبیک_یا_خامنه_ای
جزءچهارم.mp3
7.44M
🌙#جزءخوانی_روزانه_ماه_رمضان
💠 ترتیل جزء چهارم قرآنکریم
❇️ با صدای ملکوتی استاد پرهیزگار
📿 التماس دعا 📿
#ماه_رمضان
#رمضان_مهدوی
#ماه_مبارک_رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
#رمان_نسل_سوخته
قسمت صد و سی و نهم
به زحمت، بغض و اشکم رو کنترل کردم ... قلب و
روحم از درون درد می کرد ...
ـ به اونهایی که شما رو فرستادن بگید ... مهران گفت ... من چیزی ندیدم ...
و بغض راه گلوم رو سد کرد ... حس وحشتناکی داشتم ... نمی دونستم باید چه کار کنم
... توی اون لحظات، تنها چیزی که توی ذهنم بود ...
بهش نگاه نمی کردم ... ولی می تونستم حالاتش رو حس کنم ... گیج و سر درگم بود
... با فکر و انتظار دیگه ای اومده بود ... اما حالا ...
درد بدی وجودم رو پر کرده بود ... حتی روحم درد می کرد... درد و حسی که برای
هیچ کدوم قابل درک نبود ...
به خدا التماس می کردم هر چه زودتر بره ... اما همین طور نشسته بود ... نمی دونم به
چی فکر می کرد ... چی توی ذهنش می گذشت ... ولی دیگه قدرت کنترل این درد رو
نداشتم ... ناخودآگاه اشک از چشمم فرو ریخت ...
سریع خودم رو کنترل کردم ... اما دیر شده بود ... حالم دست خودم نبود ... نگاه
متحیرش روی چهره من خشک شده بود...
ـ ما واسه وجب به وجب این خاک جون دادیم ... جوان هایی که جوانی شون رو واسه
اسلام گذاشتن وسط ... اونها هم جوان بودن ... اونها هم شاد بودن ... شوخ بودن ... می
خندیدن ... وصیت همه شون همین بود ... خون من و ...
با حالتی بهم نگاه می کرد ... که نمی فهمیدمش ... شاید هیچ کدوممون همدیگه رو ...
قسمت صد و چهلم: سناریو
مثل فنر از جا پریدم و کوله رو از روی زمین برداشتم ... می خواستم برم و از اونجا دور
بشم ... یاد پدرم و نارنجی گفتن هاش افتاده بودم ... یه حسی می گفت ...
ـ با این اشک ریختن ... بدجور خودت رو تحقیر کردی ...
حالم به حدی خراب بود که حس و حالی نداشتم ... روی جنس این تفکر فکر کنم ...
خدائیه یا خطوات شیطان ... که نزاره حرفم رو بزنم ...
هنوز قدم از قدم برنداشته ... صدای سعید از بالای بلندی ... بلند شد ...
ـ مهرااااان ... کوله رو بیار بالا ... همه چیزم اون توئه ...
راه افتادم ... دکتر با فاصله ی چند قدمی پشت سرم ...
آتیش روشن کرده بودن و دورش نشسته بودن ... به خنده و شوخی ... سرم رو انداختم
پایین ... با فاصله ایستادم و سعید رو صدا کردم ...
اومد سمتم ... و کوله رو ازم گرفت ...
ـ تو چیزی از توش نمی خوای؟ ...
اشتها نداشتم ...
مامان چند تا ساندویچ اضافه هم درست کرد ... رفتی تعارف کن ... علی الخصوص به
فرهاد...
نفهمیدم چند قدمی مون ایستاده ...
ـ خوب واسه خودت حال کردی ها ... رفتی پایین ... توی سکوت ...
ادامه سناریوی سینا و دکتر با فرهاد بود ... ولی من دیگه حس حرف زدن نداشتم ...
لبخند تلخی صورتم رو پر کرد ...
ـ ااا ... زاویه، پشت درخت بودی ندیدمت ...
سریع کوله رو از سعید گرفتم ... و یه ساندویچ از توش در آوردم ... و گرفتم سمتش ...
- بسم الله ...
قسمت صد و چهل و یکم: تو نفهمیدی ...
جا خورد ...
ـ نه قربانت ... خودت بخور ...
این دفعه گرم تر جلو رفتم ...
ـ داداش اون طوری که تو افتادی توی آب و خیس خوردی ... عمرا چیزی توی کوله
ات سالم مونده باشه ... به کوله ات هم که نمیاد ضد آب باشه ... نمک گیر نمیشی ...
دادم دستش و دوباره برگشتم پایین ...
کنار آب ... با فاصله از گل و لای اطرافش ... زیر سایه دراز کشیدم ... هر چند آفتاب هم
مایلم بود ...
خوابم نمی برد ... به شدت خسته بودم ... بی خوابی دیشب و تمام روز ... جمعه فوق
سختی بود ... جمعه ای که بالاخره داشت تموم می شد ...
صدای فرهاد از روی بلندی اومد ... و دستور برگشت صادر شد ... از خدا خواسته راه
افتادم ... دلم می خواست هر چه زودتر برسیم خونه ... و تقریبا به این نتیجه رسیده
بودم که... نباید استخاره می کردم ... چه نکته مثبتی در اومدن من بود؟ ... آزمون و
امتحان؟ ... یا ...
کل مسیر تقریبا به سکوت گذشت ... همون گروه پیشتاز رفت ... زودتر از بقیه به اتوبوس
رسیدن ...
سعید نشست کنار رفقای تازه اش ... دکتر اومد کنار من ... همه اکیپ شده بودن و من،
تنها...
برگشت هم همون مراسم رفت ... و من کل مسیر رو با چشم های بسته ... به پشتی
تکیه داده بودم ... و با انگشت هام خیلی آروم ... یونسیه می گفتم ... که حس کردم
دکتر از کنارم بلند شد ... و با فاصله کمی صدای فرهاد بلند شد ...
- بچه ها ده دقیقه جلوتر می ایستیم ... یه راهی برید ... قدمی بزنید ... اگر می خواید
برید سرویس ...
چشم هام رو که باز کردم ... هوا، هوای نماز مغرب بود ...
ساعت از 9 گذشته بود که بالاخره رسیدیم مشهد ... همه بی هوا و قاطی ... بلند شدن
و توی اون فاصله کم ... پشت سرهم راه افتادن پایین ...
خانم ها که پیاده شدن ... منم از جا بلند شدم ... دلم می خواست هرچه سریع تر از
اونجا دور بشم ... نمی فهمیدم چرا باید اونجا می بودم ... و همین داشت دیوونه ام می
کرد... و اینکه تمام مدت توی مغزم می گذشت ...
- این بار بد رقم از شیطان خوردی ... بد جور ... این بار خدا نبود ... الهام نبود ... و تو
نفهمیدی ...
24.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپانه
❌اینقدر این سوالات پرتکرار بود که یک کلیپ مجزا براش ساختیم🧡
یکی از مهم ترین چالش های ما اینه که تو جمع فامیل چطوری امر به معروف و نهی از منکر کنیم؟
اصلا مهمونی که داخلش گناه میشه بریم یا نریم!؟
چطوری از یه مهمونی برداشت آخرتی کنیم؟
#نشرحداکثری
نشربدید تا سوالات خیلیا برطرف بشه
#نشرحداکثری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ عالی
حالم خوب شد از دیدنش👌
کلی کیف کردم😍👏👏👏👏👏
اگه همه جا همینطور برخورد کنن ملزم میشن رعایت کنن😁
🎥 ویدئوی تذکردادن در ورودی باغ ارم شیراز برای حجاب ☺️
🌹در محضر شهیدان:
🔸 تندتر از امام و ولایت فقیه نروید که پایتان خُرد میشود،
از امام هم عقب نمانید که منحرف میشوید...
🌷#شهید_محمد_رضا_تورجی_زاده
🌷#شادی _روحش_صلوات
*📿مردی که همه سال را روزه بود/ در ماه مبارک 🌛رمضان یادی کنیم از سرلشکر 🕊شهید مدافع حرم سید حمید تقوی فر
🌷سردار حاج حمید تقویفر از سال ۱۳۶۲ یعنی از زمان شهادت پدرشان تا سال ۱۳۹۳ و شهادت خودش در سامراء، یعنی ۳۱سال تمام هر روز، روزه بود. 🤩👌🏻البته غیر از روزهای حرام و مکروه و ایام مسافرت.
#شهیدانه
#یاد_بگیریم
#شهید_سید_حمید_تقوی_فر
✨☀️
اسلام هیچ ضربه ای بالاتر از بی خیالی امتش نخورده...
رفقا گوشه نشینید
کنار نرید
پای کار وایسید..
تنها راه سعادت پیروی از ائمه است در سایه ولایت فقیه...
#شهیدانه
#کلام_شهید
#علی_یزدانی
🔴رتبه ششم رشد تولید خودرو در جهان به ایران رسید
🔹سازمان بینالمللی سازندگان وسایل نقلیه موتوری از رشد ۱۹ درصدی تولید خودرو ایران در سال ۲۰۲۲ خبر داده است.
🔹بر اساس این گزارش ایران در میان ۲۴ تولیدکننده بزرگ خودرو در جهان رتبه ششم جهان از نظر رشد تولید در سال ۲۰۲۲ را به دست آورده است.
#خبر
🔴ترامپ: اگر محکوم شوم آمریکا نابود خواهد شد!
🔹دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق آمریکا در پیامی در پیام رسان اجتماعی خودش گفت محکومیت وی در پرونده حق السکوت ممکن است به مرگ و ویرانی در آمریکا منجر شود.
#خبر
🔴 وزارت خارجه ما خوابه ؟!
🔹 چرا اتباع این کشورها قانون رسمی کشورمان را رعایت نمی کنن ؟!
قرار نیست بیدار شوید ؟😐
#سلبریتی_ولگرد
#هر_کشور_قانون_داره
#خبر
نامـ شبــڪہ: شبــڪہ۵
نـامــ بـرنـامہ:زنــدگے پس از زنــدگے
سـاعـت:۱۷:۲۳
#ویــژه_بــرنـامہ_مـاہ_ رمــضـان
نامـ شبــڪہ:شبـڪہ افق
نـامــ بـرنـامہ: تـرتیل خوانے یڪ جزء قران
سـاعـت: هم اڪنون
#ویــژه_بــرنـامہ_مـاہ_ رمــضـان
نامـ شبــڪہ: خراسـان رضوے
نـامــ بـرنـامہ: سفـره هاے همـدلے
سـاعـت: ۱۷:۲۰
#ویــژه_بــرنـامہ_مـاہ_ رمــضـان
نامـ شبــڪہ: سہ
نـامــ بـرنـامہ:محفــل
سـاعـت:۱۷:۴۰
#ویــژه_بــرنـامہ_مـاہ_ رمــضـان
نامـ شبــڪہ:یڪ
نـامــ بـرنـامہ: مــردمـ دوسـت داشــتنے
سـاعـت: ۱۷:۵۲
#ویــژه_بــرنـامہ_مـاہ_ رمــضـان