{📒💛}
آخر آذرماه بود. با ابراهیم برگشتیم تهران. در عین خستگی خیلی خوشحال بود.
می گفت: هیچ شهیدی یا مجروحی در منطقه دشمن نبود، هرچه بود آوردیم. بعد گفت: امشب چقدر چشم های منتظر را خوشحال کردیم، مادر هرکدام از این شهدا سر قبر فرزندش برود، ثوابش برای ما هم هست.
من بلافاصله از موقعیت استفاده کردم و گفتم: آقا ابرام پس چرا خود دعا می کنی که گمنام باشی!؟
منتظر این سوال نبود. لحظه ای سکوت کرد و گفت: من مادرم رو آماده کردم، گفتم منتظر من نباشه، حتی گفتم دعا کنه که گمنام شهید بشم! ولی باز جوابی که می خواستم نگفت. راویان: علی صادقی، علی مقدم
﴿📒💛﴾#شهیدانه
﴿📒💛﴾#خاطرات_شهید
﴿📒💛﴾#شهید_هادی
{👀🕸}
نشسته بودیم داخل اتاق. مهمان داشتیم. صدایی از داخل کوچه آمد. ابراهیم سریع از پنجره نگاه کرد. شخصی موتور شوهر خواهر او را برداشته و در حال فرار بود!
بگیرش ... دزد ... دزد! بعد هم سریع دویدم دم در. یکی از بچه های محل لگدی به موتور زد. دزد با موتور نقش بر زمین شد!
تکه آهن روی زمین دست دزد را برید و خون جاری شد. چهره زرد دزد پر از ترس بود و اضطراب. درد می کشید که ابراهیم رسید. موتور را برداشت و روشن کرد و گفت: سریع سوار شو!
رفتند درمانگاه، با همان موتور. دستش را پانسمان کردند. بعد هم با هم رفتند مسجد! بعد از نماز کنارش نشست؛ چرا دزدی می کنی!؟ آخه پول حرام که ... دزد کریه می کرد. بعد به حرف آمد: همه این ها را می دانم. بیکارم، زن و بچه دارم، از شهرستان آمده ام. مجبور شدم.
ابراهیم فکری کرد. رفت پیش یکی از نمازگزارها، با او صحبت کرد. خوشحال برگشت و گفت: خدارا شکر، شغل مناسبی برایت فراهم شد. از فردا برو سرکار. این پول را هم بگیر، از خدا هم بخواه که کمکت کند. همیشه به دنبال حلال باش. مال حرام زندگی را به آتش می کشد. پول حلال کم هم باشد برکت دارد. راوی: عباس هادی
﴿👀🕸﴾#شهیدانه
﴿👀🕸﴾#خاطرات_شهید
﴿👀🕸﴾#شهید_هادی
{🧢🪁}
باران شدیدی در تهران باریده بود. خیابان 17 شهریور را آب گرفته بود. چند پیرمرد می خواستند به سمت دیگر خیابان بروند مانده بودند چه کنند. همان موقع ابراهیم از راه رسید. پاچه شلوار را بالا زد. با کول کردن پیرمردها، آن ها را به طرف دیگر خیابان برد.
ابراهیم از این کارها زیاد انجام می داد. هدفی جز شکستن نفس خودش نداشت. مخصوصا زمانی که خیلی بین بچه ها مطرح بود! راوی: جمعی از دوستان شهید
﴿🧢🪁﴾#شهیدانه
﴿🧢🪁﴾#خاطرات_شهید
﴿🧢🪁﴾#شهید_هادی
چہشودگرتوبیایۍوبرۍغمزدلما
کہبہهرخستہاۍ
دوایۍوبہهربستہکليدۍ!🖇💚
#اَللٰهُـمعَجِݪِاݪوَݪِیِڪَاݪْفَرَج
#امام_زمان
بیقرارآمدنتمیمانم
تالحظهایکہجاندربدندارم :)💛
-امامزمان
#الّلهُــمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَــــالْفَــرَج
#امام_زمان
اے ڪاش قلبهاے همه ے ما
بخاطر التهاب نیامدنت تندتر میزد،
اے ڪاش چشم هاے همه ما
به راه دوخته مے شد،
اے ڪاش جانهاے همه ما
ازبیقرارے انتظار تو گُر میگرفت...
آن وقت حتما مے آمدی...
♥️#سلامامامزمانم
#اللّٰھُمَعجلْلِّوَلیڪَالفࢪَج
#امام_زمان
سلام بچه هاااا✨🌼
روزتان بخیر و شادی
دمتون گرم که با مایید
شما در راه جهاد هستید🌿🌱
منتظر نظرات خوبتون هستم 😁✨
آیدی برای عزیزانی که نمیتونن داخل لینک برن🌿 @Loveshahadat
ناشناس:https://harfeto.timefriend.net/16840085351512
16.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قوالی پاکستانی درمدح امیرالمومنین(ع)باصدای مرحوم نصرت فاتح علی خان