صلی الله علیک یا ابا عبدالله
صلی الله علیک یا ابا عبدالله
صلی الله علیک یا ابا عبدالله
یهسلامبدیمبهآقامونصاحبالزمان !'
السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ
یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن
و یا شریڪَ القران
ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے
و مَولاے الاَمان الاَمان♥️
ذکرِروزِجمعه :🌿
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ؛
خدایا بر محمد و آل محمد درود فرست و در فرج ایشان (حضرت مهدی) تعجیل بفرما.
6.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌿دل شده حرم لازم
🌿الهی بشم عازم
🍀صدقه سَر آقام
🍀 قمر بنی هاشم
🌱این روزا که هر باره
🌱یه گره ای تو کاره به خدا ...
📎 #امام_حسین
📎 #کربلا
📎 #حضرت_اباالفضل
📎 #ماه_شوال
بهخاطر نمازهای اول وقتم، اینجا هم فرماندهام!☘
✍جادههای کردستان آنقدر ناامن بود که وقتی میخواستی از شهری به شهر دیگر بروی، مخصوصاً توی تاریکی، باید گاز ماشین را میگرفتی،
پشت سرت را هم نگاه نمیکردی؛
اما زین الدین که همراهت بود، موقع اذان، باید میایستادی کنار جاده تا نمازش را بخواند.
اصلاً راه نداشت. بعد از شهادتش، یکی از بچهها خوابش را دیده بود؛ توی مکه داشته زیارت میکرده. یک عده هم همراهش بودهاند. گفته بود «تو اینجا چی کار میکنی؟» جواب داده بوده «بهخاطر نمازهای اول وقتم، اینجا هم فرماندهام.»
شهیدمهدی_زین_الدین🕊
#شهیدانه
#تلنگر
نام و نام خانوادگی: محمد اسلامی
تولد: ۱۳۸۰/۲/۶
شهادت:۱۴۰۱/۶/۲
یکی از پاسدارهای یگان امنیت سپاه فجر شیراز
به روایت مادر:
او متولد ششم اردیبهشت ۱۳۸۰ مصادف با سوم ماه صفر بود.
درست در روز ولادت امام محمدباقر (ع) به دنیا آمد تا ۲۱ سال راه اهلبیت را بپیماید و عاقبت با سعادتی، چون شهادت، به آسمانها پر بکشد. محمد فرزند خانوادهای مذهبی بود.
در دامان پدر و مادری متدین رشد کرد و از همان نوجوانی شوق پوشیدن لباس پاسداری داشت.
همان رختی که جامع شهادتش نیز شد.
شهید محمد اسلامی از دهه هشتادیهایی است که برای تأمین امنیت مردم در تلاش بود و عاقبت نیز شهید راه امنیت لقب گرفت.
آنچه پیشرو دارید، حاصل همکلامی ما با «صدیقه سادات میرصادقی» مادر شهید اسلامی است که فرازی از زندگی فرزندش را برایمان روایت میکند.🌿
به روایت پدر:
دعای شهادت بابا
من دو پسر دارم. محمد متولد ۱۳۸۰ بود. پسر دومم متولد سال ۱۳۸۹ و ۹ سال از محمد کوچکتر است. همسرم بازنشسته وزارت دفاع هستند و عضو هیئت امنای اتحادیه تشکلهای قرآنی کشور. محمد سوم ماه صفر همزمان با ولادت امام محمدباقر (ع) به دنیا آمد. وقتی که پدرش برای اولین بار او را دید به چهرهاش نگاه کرد و گفت الهی بابا شهید شوی. از همان اول که این دعا را در حقش کرد، زندگی محمد با معنویت شکل گرفت
در دوران شیردهی تا آنجا که برایم امکان داشت، بدون وضو به پسرم شیر ندادم حتی اگر آب در دسترسم نبود، تیمم میکردم محمد از کودکی خیلی آرام و متین بود رضایت پدر و مادر برایش خیلی شرط بود سالها در منزلمان هیئت داشتیم. شهید از همان کودکی با هیئت و لباس مشکی امام حسین (ع) انس داشت
آرزوی پوشیدن رخت پاسداری
پسرم رشته معارف را برای تحصیلش انتخاب کرده بود. تمام هدفش از درس خواندن این بود که وارد سپاه شود. آرزویش این بود لباس سبز پاسداری بپوشد. وقتی دیپلم گرفت گزینش سپاه را طی کرد و بعد به خدمت سربازی رفت. قرار بود خدمتش دو سه ماه بیشتر طول نکشد تا بعد از گزینش وارد سپاه شود. هفت ماه خدمت سربازی بود یک روز از داراب که محل خدمتش بود زنگ زد و گفت از گزینش سپاه خبری نشد؟ گفتم نه! عجله نکن درست میشود.
.
من و پسرم ارتباط صمیمانهای با هم داشتیم. گفت مامان میترسم آرزوی پوشیدن لباس سبز پاسداری به دلم بماند.
گفتم انشاءالله به دلت نمیماند!
گفت شما سید هستید و پیش حضرت زهرا (س) آبرو دارید، برایم دعا کن که آرزو به دل نشوم. گفتم همیشه برایت دعا میکنم.
آن لحظه به محض اینکه تلفن را قطع کردم رو به قبله دعای مشلول را باز کردم. خواندنش ۱۰ دقیقه شاید بیشتر طول نکشد، ولی آن روز حدود ۴۵ دقیقه با اشک و گریه برای محمد دعای مشلول را خواندم و پیش خودم گفتم خدایا نمیدانم محمد چه میخواهد هر چه در دلش است به او بده.
یکم خرداد از گزینش سپاه تماس گرفتند و چهارم خرداد محمد پاسدار شد. اوایل استخدامش بود که گفت من به امید پوشیدن لباس پاسداری وارد سپاه شدم،
ولی لباس بسیجی به من دادند.
گفتم عجول نباش شما باید وارد بشوی، کد بخوری تا لباس هم برایت سفارش دهند. یک ماه گذشت و یگان امنیت لباس عملیات به او دادند. بعد از یک ماه با لباس پاسداری به خانه آمد. علاقهاش به لباس پاسداری حکمتی داشت که بعد از شهادتش مشخص شد؛
حکمتش خوابی بود که محمد دیده بود و تعبیر آن خواب را در لباس پاسداری میدید.🌿
خواستگاری روز پاسدار
روز پاسدار برایش به خواستگاری رفتیم. ۲۰ سالش بیشتر نداشت. میخواستیم زندگیاش زودتر سروسامان بگیرد.
دومین جایی که خواستگاری رفتیم دختری محجبه، انقلابی و جهادی بود. محمد هم فعالیتهای جهادی داشت.
مراحل خواستگاریاش اسفند ۱۴۰۰ همزمان با روز پاسدار بود. چند عکس از داخل گوشی موبایل به من نشان داد. عکسها را در حرم شاهچراغ با لباس پاسداری گرفته بود.
گفتم مامان دورت بگردم چقدر خوشتیپ شدی. چقدر لباس پاسداری برازندهات است🌹
بین عکسها عکسی بود که محمد از ته دل میخندید. گفت هیچ کدام از این عکسها را استوری نکن، ولی این عکس را برای شهادتم نگهدار. گفتم شهادت که الکی نیست گفت تو بگذار برای شهادتم!🥺
خیلی به حضرت رقیه (س) ارادت داشت. مراسم عقدش هفتم فروردین سالروز ولادت حضرت رقیه (س) بود.
عید فطر جشن عقد را داخل هیئت برایشان گرفتیم. پسرم را بغل گرفتم و گفتم مامان الهی شکر زنده بودم تو را در لباس دامادی دیدم. گفت مامان انشاءالله زنده باشی مرا در لباس شهادت ببینی.
با شهادت بیگانه نبودم به پسرم گفتم روزی که مسیرمان از هم جدا میشود، خدا کند با شهادت و عاقبت بخیری باشد.
همیشه برایش آرزوی عاقبت بخیری داشتم...🕊
#اللهمارزقناشهادت