eitaa logo
مدافعان حـــرم
763 دنبال‌کننده
17.8هزار عکس
11.2هزار ویدیو
237 فایل
🌱بسم رب الشهدا و الصدیقین🕊 زنده کردن یاد و خاطره ی شهدا کمتر از شهادت نیست 🥀 "مقام معظم رهبری " ناشناس https://harfeto.timefriend.net/17332925273420 اطلاعات👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1883046322C1568ca0f84 900_____________🛬_1k
مشاهده در ایتا
دانلود
|••💚🪴••| امام حسين عليه السلام: لَيستِ العِفّةُ بمانِعَةٍ رِزْقا، و لا الحِرصُ بجالِبٍ فَضْلاً، و إنَّ الرِّزقَ مَقْسومٌ و الأجَلَ مَحتومٌ، و اسْتِعمالُ الحِرصِ طَالبُ المَأْثَمِ نه عفّت و مناعت مانع روزى مى شود و نه حرص زدن روزى بيشتر مى آورد؛ زيرا روزى تقسيم شده و اجل حتمى است و حرص زدن طلب گناه است ميزان الحكمه ج3 ص25 |••💚🪴••| |••💚🪴••|
1.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
|••🦩🌺••| امام علی علیه السلام: لَمْ يَذْهَبْ مِنْ مَالِكَ مَا وَعَظَكَ آنچه از مال تو از دست مى رود و مايه پند و عبرتت مى گردد در حقيقت از دست نرفته است حکمت 196 نهج البلاغه |••🦩🌺••| |••🦩🌺••|
4.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اباصالح التماس دعا....🌱💚🤲 |••🌱💚••| |••🌱💚••|
|••🌎🦋••| چقدر دلم برایت تنگ شده...🥺 من ، در این دنیای بزرگ تنهای تنهایم مرا دریاب. |••🌎🦋••| |••🌎🦋••|
6.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تنها‌هنرماست‌که‌مجنون‌العباسیم❤️‍🩹
خوشاآنان‌که‌باغرت‌زگیتے ندای‌یاحسین‌گفتند‌ورفتـــــند دراین‌بازار‌این‌دنیای‌ فانـــــے رو‌خریدند‌ورفتند😭 |••🌼✨••| |••🌼✨••|
|••🐳🌎••| شوخ‌طبعی شهید ابراهیم هادی در يكي از روزها خبر رسيد كه ابراهيم و جواد و رضا گوديني پس از چند روز مأموريت از سمت پاسگاه مرزي در حال بازگشت هستند. از اينكه آنها سالم بودند خيلي خوشحال شديم. جلوي مقر شهيد اندرزگو جمع شديم. دقايقي بعد ماشين آنها آمد و ايستاد. ابراهيم و رضا پياده شدند. بچه ها خوشحال دورشان جمع شدند و روبوسي كردند. يكي از بچه ها پرسيد: آقا ابرام، جواد كجاست؟! يك لحظه همه ساكت شدند. ابراهيم مكثي كرد، در حالي كه بغض كرده بود گفت: جواد! بعد آرام به سمت عقب ماشين نگاه كرد. يك نفر آنجا دراز كشيده بود. روي بدنش هم پتو قرار داشت! سكوتي كل بچه ها را گرفته بود. ابراهيم ادامه داد: جواد...جواد! يك دفعه اشك از چشمانش جاري شد. چند نفر از بچه ها با گريه داد زدند: جواد، جواد! و به سمت عقب ماشين رفتند! همينطور كه بقيه هم گريه ميكردند، يكدفعه جواد از خواب پريد! نشست و گفت: چي، چي شده!؟ جواد هاج و واج، اطراف خودش را نگاه كرد. بچه ها با چهره هايي اشك آلود و عصباني به دنبال ابراهيم ميگشتند. اما ابراهيم سريع رفته بود داخل ساختمان! 📚سلام بر ابراهیم۱/ص۱۴۶ قهرمان من برادر شهیدم رفیق آسمانی من |••🐳🌎••| |••🐳🌎••|