حضرتمحمدصلاللهعلیهوآله:
بهراستیبدبختواقعیکسیاست
کهاینماهرمضانراپشتسرگذارد
وگناهانشآمرزیدهنشود...!
🌼¦↫#حدیث
🌙¦↫#ماهرمضان
‹♥️⏰›
❬مَثلاًبـِر؎گلزٰارشُھدٰایہشَھیدبِبینۍ
هَمسنِخودِتچہحِسۍپِیدٰامیڪُنی
اونموقَعستکهمیخوٰا؎سَربہتَنتنَبـٰاشہ!💔❭
ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ
-تُویۍبهانہےآنابرهاڪہمۍگریند
بیاڪہصافشوداینهـواےبارانۍ🚶🏻..!
#امام_زمانم
#منتظرانه
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و عرض ادب
شهید فردا شهید محمودرضا بیضائی هستند.
شهید مدافع حرم محمودرضا بیضایی
تولد : 1360/9/18– تبریز
شهادت : 1392/10/29– دمشق
سمت : فرماندهی محور عملیاتی در منطقه «قاسمیة» در جنوب شرقی دمشق در جنگ با داعش
آرامگاه : گلزار شهدای وادی رحمت تبریز
در اثر اصابت ترکشهای یک تله انفجاری به ناحیه سر و سینه، به فیض شهادت نائل آمد.
روحش شاد و راهش پر رهرو
یک شب خواب حاج همت را دیدم؛ دقیقا در موقعیتی که در پایانبندی اپیزودهای مستند «سردار خیبر» هست! با بسیجیهایی که در فیلم کنار ماشین تویوتا منتظر حاج همت ایستادهاند تا با او دست بدهند، ایستاده بودم. حاج همت با قدمهای تند رسید کنار تویوتا. من دستم را جلو بردم و با او دست دادم و حاجی را در آغوش گرفتم تا معانقه کنم. هنوز دستش توی دستم بود که گفتم: «دست ما را هم بگیرید» و توی دلم نیتم از این حرف طلب شهادت بود که حاج همت در جوابم گفت: «دست من نیست!» از همان شب این خواب و حرف حاج همت برایم مسأله شده بود و مدام فکر میکردم چطور ممکن است برآورده شدن چنین حاجتی دست شهدا نباشد. همیشه فکر میکردم شهدا باید دست آدم را بگیرند تا باب شهادت به روی آدم باز شود. این قضیه بود تا یک شب که در خانه محمودرضا مهمانشان بودم خوابم را برای محمودرضا تعریف کردم. گفت: «راست گفته خب. دست او نیست!» بعد گفت: «من خودم به این رسیدهام و با اطمینان و یقین میگویم؛ هرکس شهید شده، خواسته که شهید بشود. شهادت شهید فقط دست خودش است.»
#روایت
49.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مستند منتظر از
شهید محمود رضا بیضایی🌹
#رمضان_شهدایی