eitaa logo
مدافعان حـــرم
879 دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
11هزار ویدیو
229 فایل
🌱بسم رب الشهدا و الصدیقین🕊 زنده کردن یاد و خاطره ی شهدا کمتر از شهادت نیست 🥀 "مقام معظم رهبری " ناشناس https://harfeto.timefriend.net/17332925273420 اطلاعات👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1883046322C1568ca0f84 900_____________🛬_1k
مشاهده در ایتا
دانلود
رفقای گل و گلاب 😁✋🏾 ما یه کانالی زدیم به نام این کانال دلیه 🥲🌱 خیلی خوشحال میشم که با ما باشید 🫀🥲 •┄┅┅┄✾🌚‌⃟💚✾┄┅┅┄• https://eitaa.com/mamloazehsas •┄┅┅┄✾🌚‌⃟💚✾┄┅┅┄• من منتظرتم و روت حساب کردم دوست من 🥲✨ 🫂مملو از احساس
مدافعان حـــرم
عمو هم مقابلش ایستاده و با صدایی آهسته دلداریاش میداد که حیدر از اتاق بیرون رفت و از روی ایوان صدا
بسم الله الرحمن الرحیم دیگر نفس کسی بالا نمی آمد که در تاریک و روشن هوا، آوای اذان مغرب در آسمان پیچید و به »أشْهَدُ أنَ عَلِی ولی الله « که رسید، حیدر از جا بلند شد. همه نگاهش میکردند و من از خون غیرتی که در صورتش پاشیده بود، حرف دلش را خواندم که پیش از آنکه چیزی بگوید، گریه ام گرفت. رو به عمو کرد و با صدایی که به سختی بالا می آمد، مردانگی اش را نشانداد :» من میرم میارمشون.« زن عمو ناباورانه نگاهش کرد، عمو به صورت گندمگونش که از ناراحتی گل انداخته بود، خیره شد و عباس اعتراض کرد :»داعش داره شخم میزنه میاد جلو! تا تو برسی، حتماً تلعفر هم سقوط کرده! فقط خودتو به کشتن میدی!« اعتراض عباس قلبم را آتش زد و نفس زن عمو را از شدت گریه بند آورد. زهرا با هر دو دست مقابل صورتش را گرفته بود و باز صدای گریه اش به وضوح شنیده میشد
زینب کوچکترین دخترِ عمو بود و شیرین زبان ترینشان که چند قدمی جلو آمد و با گریه به حیدر التماس کرد :» داداش تو رو خدا نرو! اگه تو بری، ما خیلی تنها میشیم!« و طوری معصومانه تمنا میکرد که شکیبایی ام از دست رفت و اشک از چشمانم فواره زد. حیدر حال همه را میدید و زندگی فاطمه در خطر بود که با صدایی بلند رو به عباس نهیب زد :» نمیبینی این زن و دخترا چه وضعی دارن؟ چرا دلشون رو بیشتر خالی می-کنی؟ من زنده باشم و خواهرم اسیر داعشیها بشه؟« وعمو به رفتنش راضی بود که پدرانه التماسش کرد :» پس اگه میخوای بری، زودتر برو بابا!« انگار حیدر منتظر همین رخصت بود که اول دست عمو را بوسید، سپس زن عمو را همانطور که روی زمین نشسته بود، در آغوش کشید. سر و صورت خیس از اشکش را میبوسید و با مهربانی دلداری اش میداد :» مامان غصه نخور! انشاءالله تا فردا با فاطمه و بچه هاش برمیگردم!« حالا نوبت زینب زهرا بود که مظلومانه در آغوشش گریه کنند و قول بگیرند تا زودتر با فاطمه برگردد. عباس قدمی جلو آمد و با حالتی مصمم رو به حیدر کرد :» منم باهات میام.« و حیدر نگران ما هم بود که آمرانه پاسخ داد : »بابا دست تنهاس، تو اینجا بمونی بهتره.« نمیتوانستم رفتنش را ببینم که زیر آواری از گریه، قدم هایم را روی زمین کشیدم و به اتاق برگشتم.
BQACAgQAAxkBAAE6zLphE-tZEuGM8a5wAVtYqIYh5_LrPgACrQoAAvgwmVBKaWikudneISAE.attheme
102.9K
تم ویژه ماه محرم🔗🖤 🖤 ⃟ ⃟ 🕊 ¦⇢ 🖤 ⃟ ⃟ 🕊 ¦⇢ 🖤 ⃟ ⃟ 🕊 ¦⇢
BQACAgUAAxkBAAE6nXFhEkCzHfBRiKSbDJ6nVGZBd6JRLwAC8wQAAqYkiVS3IB10eZsKbCAE.attheme
164.8K
تم ویژه ماه محرم🔗🖤 🖤 ⃟ ⃟ 🕊 ¦⇢ 🖤 ⃟ ⃟ 🕊 ¦⇢ 🖤 ⃟ ⃟ 🕊 ¦⇢
2.1M
رزق امشب 🥲🔗
سارا خادم‌الشريعه شطرنج‌‌باز که تو جمهوری اسلامی چندین مدال و عنوان بین‌المللی بدست آورد ؛ بخاطر اینکه معتقد بود حجاب محدودیت میاره از ایران رفت، تابعیت اسپانیایی گرفت و تو دور اول مسابقاتش برای اسپانیا به حریف باحجاب اندونزیایی خورد و با یک باخت از مسابقات حذف شد 😂😂😂😂 🗣️مجاهد
گرمای هوای کره جنوبی به ۳۵ درجه رسیده، ۲۳نفر فوت کردن. ما توی گرمای ۴۰ درجه میایم خونه، میگیم یه لیوان چایی بخوریم خستگی مون در بره.
خوب پول زیر زبونشون مزه کرده🥸 به اسم آزادی وطن فروشی میکنن تا شاید کاری براشون کردن بی شرفاااا😒
شکرحق‌روزوشَبم‌بـٰآروضِہ‌ات‌سَرمیشَـود چَشم‌ها؎ِمَن‌فقـط‌بـٰآنآم‌توتَـر مِیشَود..؛ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
استادمان همیشه میگه : در دوره آخرالزمان (خوب ها) غربال میش🚶🏽‍♂✋🏾 رفیق✋🏾اگر این فتنه ها رو گذروندی و همین بودی یعنی قبولی 💪🏽 حواست باشه ها🥲...
‹ لکنت و پریشانۍ و جنجال دلم، چہ بگویم کھ‌ کمۍ خوب شود، حال دلم؟! ›