eitaa logo
مدافعان حـــرم
866 دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
11هزار ویدیو
230 فایل
🌱بسم رب الشهدا و الصدیقین🕊 زنده کردن یاد و خاطره ی شهدا کمتر از شهادت نیست 🥀 "مقام معظم رهبری " ناشناس https://harfeto.timefriend.net/17332925273420 اطلاعات👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1883046322C1568ca0f84 900_____________🛬_1k
مشاهده در ایتا
دانلود
نت ضعیف هستش به خاطر همین فیلم های استاد کمی دیرتر ارسال میشن😢🥺
رفقای عزیز متاسفانه چون نت خیلی ضعیفه 😓فیلم ها ارسال نمیشه انشاالله فردا شب براتون جبران خواهم کرد 😉🥺 بازم ببخشید 😢 منتظر کلیپ های جدید باشید😀
شب جمعست هوایت نکنم میمیرم..
مدافعان حـــرم
من باشم یا نباشم مجنون واست زیاده 🙂🚶🏽‍♂ من اسمت رو میزارم آقای فوقالعاده...
نقشه های خدا همیشه از خواسته های ما قشنگ تره... شب بخیر رفقای من 🥲🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📝 د؏ــــــای ؏ـــــهــ💚ــــد 💚 قراࢪ صبحــگـاهــی منتظࢪان‌ ثابت قدمِ ظهوࢪ 💚 تجدید بیعـ🤝🏻ــت روزانه با امـــام زمـــان(عج)💞 🍃خواندن دعای عهدسرنوشت انسان را تغییر می دهد. 🍃اگر خواندن دعای عهد، بعدازنمازصبح ممکن نبود ،حتما تاقبل ازاذان ظهر آن رابخوانید. امام صادق علیه السلام می فرمایند : 🍃هركه چهل صباح دعای عهدبخواند ازياوران قائم (عجل الله تعالی فرجه)‏ ما باشد واگر پيش از ظهوراز دنيا برود،خدا او رااز قبر بيرون آورد،كه درخدمت آن حضرت باشد.💚 💞بسم الله الرحمن الرحیم💞 اَللّهُمَّ رَبَّ النُّورِالْعَظيمِ،وَرَبَّ الْکرْسِىِّ الرَّفيعِ،وَرَبَّ الْبَحْرِالْمَسْجُورِ، وَمُنْزِلَ التَّوْراةِوَالْأِنْجيلِ وَالزَّبُورِ، وَرَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَمُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظيمِ،وَرَبَّ الْمَلائِکةِ الْمُقَرَّبينَ وَالْأَنْبِيآءِوَالْمُرْسَلينَ، اَللّهُمَّ اِنّى‏ اَسْئَلُک بِوَجْهِک الْکريمِ،وَبِنُورِوَجْهِک‏ الْمُنيرِ،وَمُلْکِک الْقَديمِ،ياحَىُّ ياقَيومُ، اَسْئَلُک بِاسْمِک الَّذى‏اَشْرَقَتْ‏ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ،وَبِاسْمِک الَّذى‏ يصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ‏ وَالْأخِرُونَ، ياحَياً قَبْلَ کلِّ حَىٍّ وَياحَياًبَعْدَکلِّ حَىٍّ، وَياحَياًحينَ لاحَىَّ ،يامُحْيىَ الْمَوْتى‏ وَمُميتَ الْأَحْيآءِ،ياحَىُّ لااِلهَ اِلاَّاَنْتَ، اَللّهُمَ‏ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقــآئِمَ بِاَمْرِک، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَيهِ وعَلى‏ ابآئِهِ الطَّاهِرينَ،عَنْ جَميعِ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ فى‏ مَشارِقِ‏ الْأَرْضِ وَمَغارِبِها،سَهْلِهاوَجَبَلِهاوَبَرِّها وَبَحْرِها،وَعَنّى‏ وَعَنْ‏ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ،وَمِدادَ کلِماتِهِ،وَمااَحْصاهُ‏ عِلْمُهُ وَاَحاطَ بِهِ کتابُهُ، اَللّهُمَّ اِنّى‏اُجَدِّدُ لَهُ فى‏ صَبيحَةِ يوْمى‏ هذاوَماعِشْتُ مِنْ اَيامى‏،عَهْداًوَعَقْداًوَبَيعَةً لَهُ فى‏ عُنُقى‏،لااَحُولُ‏ عَنْها وَلااَزُولُ اَبَداً، اَللّهُمَّ اجْعَلْنى‏ مِنْ اَنْصارِهِ وَاَعْوانِهِ، وَالذَّابّينَ‏ عَنْهُ،وَالْمُسارِعينَ اِلَيهِ فى‏ قَضآءِحَوآئِجِهِ،وَالْمُمْتَثِلينَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامينَ عَنْهُ،وَالسَّابِقينَ اِلى‏ اِرادَتِهِ وَالْمُسْتَشْهَدينَ بَينَ يدَيهِ، اَللّهُمَّ اِنْ حالَ بَينى‏ وَبَينَهُ الْمَوْتُ الَّذى‏ جَعَلْتَهُ عَلى‏ عِبادِک حَتْماًمَقْضِياً،فَاَخْرِجْنى‏ مِنْ قَبْرى‏ مُؤْتَزِراًکفَنى‏،شاهِراًسَيفى‏،مُجَرِّداًقَناتى‏،مُلَبِّياً دَعْوَةَ الدَّاعى‏ فِى الْحاضِرِ وَالْبادى‏،اَللّهُمَّ اَرِنىِ‏الطَّلْعَةَ الرَّشيدَةَ،وَالْغُرَّةَ الْحَميدَةَ،وَاکحَلْ ناظِرى‏ بِنَظْرَةٍ منِّى‏ اِلَيهِ،وَعَجِّلْ فَرَجَهُ،وَسَهِّلْ مَخْرَجَهُ،وَاَوْسِعْ مَنْهَجَهُ،وَاسْلُک بى‏ مَحَجَّتَهُ‏ وَاَنْفِذْاَمْرَهُ،وَاشْدُدْ اَزْرَهُ وَاعْمُرِاللّهُمَّ بِهِ بِلادَک،وَاَحْىِ بِهِ عِبادَک،فَاِنَّک قُلْتَ وَقَوْلُک الْحَقُّ، ظَهَرَالْفَسادُ فِى الْبَرِّوَالْبَحْرِ بِماکسَبَتْ‏ اَيدِى النَّاسِ،فَاَظْهِرِالّلهُمَّ لَناوَلِيک وَابْنَ بِنْتِ نَبِيک الْمُسَمّى‏ بِاسْمِ‏ رَسُولِک،حَتّى‏ لايظْفَرَبِشَىْ‏ءٍ مِنَ الْباطِلِ اِلاَّمَزَّقَهُ،وَيحِقَّ الْحَقَ‏ وَيحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اَللّهُمَّ مَفْزَعاًلِمَظْلُومِ عِبادِک،وَناصِراً لِمَنْ لا يجِدُ لَهُ ناصِراًغَيرَک،وَمُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ اَحْکامِ کتابِک،وَمُشَيداًلِما وَرَدَ مِنْ اَعْلامِ دينِک،وَسُنَنِ نَبِيک صَلَّى اللَّهُ عَلَيهِ وَآلِهِ،وَاجْعَلْهُ‏ اَللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِن بَاْسِ الْمُعْتَدينَ اَللّهُمَّ وَسُرَّنَبِيک مُحَمَّداًصَلَّى اللَّهُ عَلَيهِ وَآلِهِ بِرُؤْيتِهِ،وَمَنْ تَبِعَهُ عَلى‏ دَعْوَتِهِ،وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ،اَللّهُمَّ اکشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ،وَعَجِّلْ لَناظُهُورَهُ،اِنَّهُمْ يرَوْنَهُ بَعيداًوَنَريهُ قَريباًبِرَحْمَتِک يااَرْحَمَ الرَّاحِمينَ.🌹 پس سه مرتبه دست بر ران راستِ خود بزنیدودرهرمرتبه‏ بگویید:👇🏻👇🏻 «اَلْعَجَلَ‌الْعَجَلَ‌يامَوْلاىَ‌ ياصــاحِبَ‌الزَّمــانِ»💚 سلامتی و تعجیل درفرج مولا ۵ شاخه💐صلوات رزق شماست التماس‌دعای‌فرج🤲🏻 أللَّھُمَّ؏َـجِّلْ‌لِوَلیِّڪَ‌ألْفَرَج‌ عهد
مدافعان حـــرم
✨✨✨✨✨✨ رمان: #قصه‌دلبری قسمت_هفتاد‌وهفتم هیچ وقت به قولش وفا نکرد! نمیدانم دست خودش بود یا نه
✨✨✨✨✨✨ رمان: قسمت_هفتاد‌وهشتم دست کشیدم داخل موهایش همان موهایی که تازه کاشته بود! همان موهایی که وقتی با امیرحسین بازی می کرد ، می خندید : « نکش! میدونی بابت هر تار اینا پونصد هزار تومن پول دادم!» یک سال هم نشد.. مشمای دور بدن را باز کرده بودند.. بازتر کردم . دوست داشتم با همان لباس رزم ببینمش .. کفن شده بود . از من پرسیدند : « کربلا ومکه که رفتید ، لباس آخرت نخریدید ؟ » گفتم : « اتفاقأ من چند بار گفتم ، ولی قبول نکرد!» می گفت : « من که شهید می شم ، شهید هم که نه غسل داره نه کفن!» ناراحت بودم که چرا با لباس رزم دفنش نکردند می خواستم بدنش را خوب ببینم! سالم سالم بود ، فقط بالای گوشش یک تیر خورده بود.. وقتش رسیده بود .. همه کارهایی را که دوست داشت ، انجام دادم . همان وصیت هایی که هنگام بازی هایمان می گفت .. راحت کنارش زانوزدم ، امیرحسین را نشاندم روی سینه اش درست همان طور که خودش می خواست . بچه دست انداخت به ریش های بلندش : « یا زینب ، چیزی جز زیبایی نمی بینم! » گفته بود : « اگه جنازه ای بود و من رو دیدی ، اول از همه بگونوش جونت!» بلند بلند می گفتم : « نوش جونت! نوش جونت!» می بوسیدمش ، می بوسیدمش ، می بوسیدمش .. این نیم ساعت را فقط بوسیدمش . بهش گفتم : « بی بی زینب علیهاالسلام هم بدن امام را وقتی از میان نیزه ها پیدا کرد ، در اولین لحظه بوسیدش ... سلام منو به ارباب برسون! » به شانه هایش دست کشیدم .. شانه های همیشه گرمش ، سرد سرد شده بود . چشمش باز شد! حاج آقا که آمد ، فکر کرد دستم خورده یا وقت بوسیدن و دولا راست شدن باز شده ... آن قدر غرق بوسیدنش بودم که متوجه چشم بازکردنش نشدم .. حاج آقا دست کشید روی چشمش ، اما کامل بسته نشد..! آمدند که « باید تابوت رو ببریم داخل حسینیه!» نمی توانستم دل بکنم . بعد از 99 روز دوری ، نیم ساعت که چیزی نبود باز دوباره گفتند : « پیکر باید فریز بشه! » داشتم دیوانه میشدم هی که می گفتند فریز ، فریز ، فریز ... بلند شدن از بالای سر شهید ، قوت زانو می خواست که نداشتم! حریف نشدم تابوت را بردند داخل حسینیه که رفقا و حاج خانم با او وداع کنند.. زیر لب گفتم : یا زینب ، باز خداروشکر که جنازه رومیبرن نه من رو! بعد از معراج ، تا خاکسپاری فقط تابوتش را دیدم . موقع تشييع خیلی سریع حرکت می کردند . پشت تابوتش که راه می رفتم ، زمزمه می کردم : « ای کاروان آهسته ران ، آرام جانم می رود!» این تک مصراع را تکرار می کردم و نمی توانستم به پای جمعیت برسم.. ✨✨✨✨✨✨
✨✨✨✨✨✨ رمان: قسمت_هفتاد‌ونهم فردا صبح ، در شهرک شهید محلاتی از مسجد نزدیک خانه مان تا مقبرة الشهدا تشییع شد . همان جا کنار شهدا نمازش را خواندند . یادشب عروسی افتادم ، قبل از اینکه از تالار برویم خانه ، رفتیم زیارت شهدای گمنام شهرک مداح داشت روضه حضرت علی اصغر علیه السلام می خواند . نمیدانستم آنجا چه خبر است ، شروع کرد به لالایی خواندن . بعد هم گفت :همین دفعه آخر که داشت میرفت ، به من گفت : « من دارم میرم و دیگه برنمیگردم! توی مراسمم برای بچه ام لالایی بخون!» محمد حسین ، نوحه ی : « رسیدی به کرب وبلا خیره شو / به گنبد به گلدسته ها خیره شو اگه قطره اشکی چکید از چشات / به بارون این قطره ها خیره شو» را خیلی می خواند و دوست داشت .‌‌.. نمیدانم کسی به گوش مداح رسانده بود یا خودش انتخاب کرده بود که آن را بخواند! یکی از رفقای محمد حسین که جزو مدافعان هم بود ، آمد که « اگه میخواین ، بیاین با آمبولانس همراه تابوت برین بهشت زهرا! » خواهر و مادر محمدحسین هم بودند ، موقع سوارشدن به من گفت : « محمدحسین خیلی سفارش شما رو پیش من کرده . اونجا باهم عهد کردیم هرکدوم زودتر شهید شد ، اون یکی هوای زن و بچه اش رو داشته باشه!» گفتم : « میتونین کاری کنین برم توی قبر؟؟» خیلی همراهی و راهنمایی ام کرد .. آبان ماه بود و خیلی سرد . باران هم نم نم میبارید . وقتی رفتم پایین قبر ، تمام تنم مورمور شد و بدنم به لرزه افتاد .. همه روضه هایی را که برایم خوانده بود ، زمزمه کردم . خاک قبر خیس بود و سرد . گفته بود : « داخل قبر برام روضه بخون ، زیارت عاشورا بخون ، اشک گریه بر امام حسین رو بریز توی قبر ، تاحدی که یه خرده از خاکش گل بشه!» برایش خواندم . همان شعری که همیشه آخر هیئت گودال قتلگاه می خواندند ، خیلی دوستش داشت : « دل من بسته به روضه هات جونم فدات میمیرم برات پدر و مادر من فدات جونم فدات میمیرم برات سر جدا بيام پایین پات جونم فدات میمیرم برات » ✨✨✨✨✨✨
برجعلی کجلو نهم تیر ۱۳۱۱ در روستای قشلاق ... (متن کامل در تصویر فوق🌹) شادی ارواح طیبه ی شهدا صلوات🕊