🔵پـسـت ویـژه پـسـت ویـژه🔵
خوندن این نوجوون ♨️
رو دیــــــــــــــــــــــــــــــــــــدی⁉️⁉️
مو به تن آدم سیخ می کنه😱
❓میخوایی ایـن پسـت ویژه رو ببیـنی
✅بکـوب رو لینـک زیر وارد کـانال شـو
😉در آمار 500 میزارم حالشو ببرید😉
°•°ʝoɨn°•°ʝoɨn°•°ʝoɨn°•°ʝoɨn
https://eitaa.com/joinchat/1010106533C79eb231707
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نُورَاللَّهِ الَّذِي يَهْتَدِي بِهِ الْمُهْتَدُونَ وَ يُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخَائِفُ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْوَلِيُّ النَّاصِحُ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سَفِينَةَ النَّجَاةِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ الْحَيَاةِ السَّلامُ عَلَيْكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ وَ عَلَى آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ عَجَّلَ اللَّهُ لَكَ مَا وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِ وَ ظُهُورِ الْأَمْرِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلايَ أَنَا مَوْلاكَ عَارِفٌ بِأُولاكَ وَ أُخْرَاكَ أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِكَ وَ بِآلِ بَيْتِكَ وَ أَنْتَظِرُ ظُهُورَكَ وَ ظُهُورَ الْحَقِّ عَلَى يَدَيْكَ.
سلام بر تو اى حجّت خدا در زمينش، سلام بر تو اى ديده خدا در ميان مخلوقاتش، سلام بر تو اى نور خدا كه رهجويان به آن نور ره مىيابند و به آن نور از مؤمنان اندوه و غم زدوده مىشود، سلام بر تو اى پاكنهاد و اى هراسان از آشوب دوران، سلام بر تو اى همراه خيرخواه، سلام بر تو اى كشتى نجات، سلام بر تو اى چشمه حيات، سلام بر تو، درود خدا بر تو و بر خاندان پاكيزه و و پاكت، سلام بر تو، خدا در تحقق وعدهاى كه به تو داده از نصرت و ظهور امرت شتاب فرمايد، سلام بر تو اى مولاى من، من دلبسته تو و آگاه به شأن دنيا و آخرت توام و به دوستى تو و خاندانت به سوى خدا تقرّب میجويم و ظهور تو و ظهور حق را به دست تو انتظار میكشم.
#امام_زمان
5.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 خاطره رحیم صفوی در دانشگاه دافوس ارتش درباره بیماری نوه چند روزهاش که زردی شدید داشته و دکترها گفته بودند باید خونش عوض شود.
یک قندان قند بردم خدمت رهبر انقلاب تا روی آن دعا بخوانند ...
18.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👤استاد #رائفی_پور
پشت پردهی متفاوت و تاریخی جملهی《میری سامرا به گداها پول بده》
سخنرانی سازمان سری شیعه جلسه۵
🌷 خاطرات همت:
🌿 از سر کار زودتر آمد خانه؛ اخمو و دمق، دیگر سر این کارنمی روم. آخه اوستا سرش داد زده بود.
🌿 خم شد صورتش را بوسید و آهسته صداش کرد. ابراهیم بیدار شد و نشست. آمده بود هرطور شده، ناراحتی آن روز را از دل او درآورد و برش گرداند.
🌿 می گفت: صد بار این بچه را امتحان کردم؛ ولی یه بار ندیدم این بچه خطا کنه.
در مکتب شهادت
در محضر شهدا
علمدار کمیل
شهید ابراهیم هادی 🌷
به سراغ آپارتمان اعلام شده رفتیم و بدون درگیری شخص مورد نظر رو دستگیرکردیم. وقتی میخواستیم از ساختمان خارج شویم جمعیت زیادی جمع شده بودن تا فرد مظنون رو مشاهده کنند. خیلی از آنها ساکنان همان ساختمان بودند. ناگهان ابراهیم برگشت داخل آپارتمان و گفت:"صبر کنید!"
با تعجب پرسیدیم: "چی شده؟" چیزی نگفت. فقط #چفیهای که به کمرش بسته بود رو باز کرد و به چهره مرد بازداشت شده بست. پرسیدم:"ابرام چیکار میکنی !؟" با آرامش خاصی جواب داد: "ما بر اساس یه تماس و یه خبر، این آقا رو بازداشت کردیم. اگه آنچه که گفتن درست نباشه، آبروی این آقا رو بردیم و دیگه نمیتونه اینجا زندگی بکنه. همه مردم هم به چهره یک متهم به او نگاه میکنند. اما این طوری کسی اون رو نمیشناسه. اگر فردا هم آزاد بشه مشکلی پیش نمییاد".
وقتی از ساختمان خارج شدیم کسی مظنون مورد نظر را نشناخت و من به دقت نظر ابراهیم فکر میکردم که چقدر آبرو و شخصیت انسانها در نظرش مهم بود.
📚کتاب سلام بر ابراهیم – ص ۵۶
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات🌷