eitaa logo
مدافعان حـــرم
904 دنبال‌کننده
17.5هزار عکس
10.8هزار ویدیو
229 فایل
🌱بسم رب الشهدا و الصدیقین🕊 زنده کردن یاد و خاطره ی شهدا کمتر از شهادت نیست 🥀 "مقام معظم رهبری " ناشناس https://harfeto.timefriend.net/17332925273420 اطلاعات👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1883046322C1568ca0f84 900_____________🛬_1k
مشاهده در ایتا
دانلود
فقط‌اونجا‌ك -احمدشاملو میگه : کیستی ك من اینگونه به اعتماد ؛ نام خود را با تو می گویم نان شادی ام را با تو قسمت می کنم ؛ به کنارت مینشینم و بر زانوی تو اینچنین به خواب میروم ؛ کیستی ك من این گونه به جد در دیار رویاهای خویش با تو درنگ می کنم : )!🫂'🫀. .
مواظب‌ زبونمون‌ باشیم دروغ‌هایی که به شوخی میگیم و اسمشو گذاشتیم‌ خالى بندى! گناه‌ كبیره‌ است .. دروغ‌ دروغه چه‌جدی‌ و چه‌شوخی .. بپا‌ شوخی‌ شوخی، گناه‌ نکنی ! شاید
ماه قشنگ من🥲🚶🏽‍♂
- گَر بِدانۍ غَمِ چِھ‌ با دِل می‌کُند!
😴🌿 یادآوری‌اعمال‌قبل‌ازخواب حضرت‌رسول‌اکرم‌فرمودندهرشب‌پیش‌از خواب : 1⃣. قرآن‌راختم‌کنید. (=³بارسورهـ‌توحید) 2⃣. پیامبران‌راشفیع‌خودگردانید. (=¹ بار: اللهم‌صل‌علی‌محمدوآل‌محمد وعجل‌فرجهم،اللهم‌صل‌علی‌جمیع‌الانبیاء والمرسلین) 3⃣. مومنین‌راازخودراضی‌کنید. (=¹بار: اللهم‌اغفرللمومنین‌والمومنات) 4⃣. یک‌حج‌ویک‌عمرهـ‌به‌جاآورید. (=¹ بار: سبحان‌الله‌والحمدلله‌ولااله‌الا الله‌والله‌اکبر) 5⃣. اقامه‌هزارركعت‌نماز (=³بار:«یَفْعَلُ‌اللهُ‌مایَشاءُبِقُدْرَتِهِ، وَیَحْكُمُ‌ مایُریدُبِعِزَّتِهِ») آیاحیف‌نیست‌هرشب‌به‌این‌سادگی‌از چنین‌خیرپربرکتی‌محروم‌شویم
‌‌‌‌وخداگفـت : شب‌راآفریدم تاازبیقرارےهایت برایم‌بگویے ..! :) مراقب‌مهربونیاتون‌باشید فردا‌باڪلی‌انرژی‌برمیگردیم شبتون‌خوش🌱 یاعلی{ع}✨
AUD-20220910-WA0018.mp3
1.71M
🌷 فایل صوتی آیت الکرسی 🌷 ‍ ‍ 💠🔹آیت الکرسی 💠🔹بسم الله الرحمن الرحیم 🌸اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ 🌸من ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ 🌸منْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ 🌸لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ 🌸فقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ 🌸اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ 🌸 أوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نُورَاللَّهِ الَّذِي يَهْتَدِي بِهِ الْمُهْتَدُونَ وَ يُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخَائِفُ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْوَلِيُّ النَّاصِحُ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سَفِينَةَ النَّجَاةِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ الْحَيَاةِ السَّلامُ عَلَيْكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ وَ عَلَى آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ عَجَّلَ اللَّهُ لَكَ مَا وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِ وَ ظُهُورِ الْأَمْرِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلايَ أَنَا مَوْلاكَ عَارِفٌ بِأُولاكَ وَ أُخْرَاكَ أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِكَ وَ بِآلِ بَيْتِكَ وَ أَنْتَظِرُ ظُهُورَكَ وَ ظُهُورَ الْحَقِّ عَلَى يَدَيْكَ. سلام بر تو اى حجّت خدا در زمينش، سلام بر تو اى ديده خدا در ميان مخلوقاتش، سلام‌ بر تو اى نور خدا كه رهجويان به آن نور ره مى‌يابند و به آن نور از مؤمنان اندوه و غم زدوده مى‌شود، سلام بر تو اى پاك‌نهاد و اى هراسان از آشوب دوران، سلام بر تو اى همراه خيرخواه، سلام بر تو اى كشتى نجات، سلام بر تو اى چشمه حيات، سلام بر تو، درود خدا بر تو و بر خاندان پاكيزه و و پاكت، سلام بر تو، خدا در تحقق وعده‌اى كه به تو داده از نصرت و ظهور امرت شتاب فرمايد، سلام بر تو اى مولاى من، من دل‌بسته تو و آگاه به شأن دنيا و آخرت توام و به دوستى تو و خاندانت به سوى خدا تقرّب می‌جويم و ظهور تو و ظهور حق را به دست تو انتظار می‌كشم.
سلام صبحتون به زیبایی دلای پاکتون که راهی بین الحرمینِ😍 یه حدیثی از امام علی علیه السلام هست که میفرمایند: پاداش مجاهد شهید در راه خدا، بزرگ تر از پاداش عفیف پاکدامنی نیست که قدرت بر گناه دارد و آلوده نمی گردد، همانا عفیف پاکدامن، فرشته ای از فرشته هاست. حکمت ۴۷۴ توی این حدیث مقصود صرفا خانوم ها و چادری ها نیست بلکه شامل حال همه ی افرادی میشه که این چنین رفتار کنن چه مرد چه زن این ازین👆
خیلی ها می پرسن: "کی گفته محجبه ها فرشته اند؟؟! امیرالمومنین علی علیه السلام : ◄ همانا عفیف و پاکدامن،فرشته ای ازفرشته هاست. *حکمت 476 نهج البلاغه یه اشتباهی شده پست رو دوستان دقت نکردن و فرستادن کانال، و بزرگی از میون شما بزرگان کانال، این اشتباه سهوی رو متذکر شدن و من هم لازم دونستم بگم 1⃣شماره ی حکمت اشتباه بیان شده 2⃣همون توضیحی که اول دادم اگه شما هم این پست رو کانال دیگه ای دیدین بهشون تذکر بدین تا اصلاح بشه
سلام ممنون عه چه خوب التماس دعا برامون عکس بگیرین و ارسال کنید
من برای رعایت حجاب خودم هزاران دلیل دارم: جلب رضایت خدا آرامش روانی انقراض بی بند و باری آرامش فردی و اجتماعی تقویت تمرکز تحکیم بنیان خانواده کاهش خیانت و نا امنی شکر نعمت زیبایی و تقویت شأن و منزلت زن، تنها برخی از دلایل منه برای تقید به حجاب اسلامی…
زن‌دراسلام... ازفرمایشات‌‌آیت‌الله‌شهیدبهشتی
🌷🕊🍃 دلبستھ ‌ی عشـق، بستھ ‌ی دنیا نیست زندگی؛ ختم به شھادت نشود زیبـا نیست. ❤️
یک روز در یکی از قرارگاه ها، صیاد از من پرسید: «فلانی! میزان شرکت رزمنده ها در نماز جماعت به چه صورت است؟» گفتم: «اکثر رزمنده ها در نماز جماعت ظهر و عصر و مغرب و عشاء شرکت می کنند، ولی تعداد شرکت کنندگان در نماز جماعت صبح کم است.» ایشان گفت: «به همه اعلام کن که فردا قبل از اذان صبح در حسینیه حاضر باشند.» و من این کار را کردم. صبح همه در حسینیه حاضر شدند و صیاد بلند شد و گفت: «برادران! شما به دستور من که یک سرباز کوچک جبهه اسلام هستم، قبل از اذان صبح در حسینیه حاضر شدید، ولی به امر خدا که هر روز صبح با صدای اذان، شما را به نماز جماعت می خواند، توجه نمی کنید!» این کار خیلی حاضران را تحت تاثیر قرار داد.
وقت هایی که بچه هایش تب می کردند تا صبح بیدار می ماند و با دستمال خیس پاشویه شون می کرد. با بچه هایش نماز میخواند و بعد از نماز رو به آن ها می کرد و می گفت : اولین دعاهایتان شهادت من باشد. ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
'🖤𖥸 ჻ •مردم‌شھرپشتِ‌چراغ‌قرمزها ؛ انـٺـظـارمۍفروشند امام‌زمانم❤️… ومن‌هرچھ‌کھ‌يادِشمارازنده‌كند، يڪ‌جاخريدارم• تعجیـل‌در‌ظهـور صلـوات ‍‍‌ل‌لولی‍ک‌الفرج
•🌎📘• ڪاش‌در‌صحراےمحشر . . .! وقتی‌خـ☝️🏻ــدا‌بپرسد: بنده‌ےمن‌روزگارت‌را‌چگونہ‌گذراندی؟🤔 مھدی‌فاطمہ‌برخیزد‌و‌بگوید: منتظر‌من‌بود :)🕊 آقـاےمــهربانےهاسلام✋🏻!‌ دِل‌بہ‌‌تو‌دادم‌نِمۍبَرۍ..😢 ...💙
مدافعان حـــرم
چند قدمی از ایوان فاصله گرفت و دلش نیامد حرفی نزند که به سمت عمو برگشت و با صدایی گرفته خدا را گوا
بسم الله الرحمن الرحیم گوشی در دستم ماند و وقتی کنارم نبود باید با عکسش درددل میکردم که قطرات اشکم روی صفحه گوشی و تصویر صورت ماهش میچکید. چند روز از شروع عملیات میگذشت و در گیر و دار جنگ فرصت هم صحبتیمان کاملا از دست رفته بود. عباس دلدار یام میداد در شرایط عملیات نمیتواند موبایلش را شارژ کند و من دیگر طاقت این تنهایی طولانی را نداشتم. همانطورکه پشتم به کابینت بود، لیز خوردم و کف آشپزخانه روی زمین نشستم که صدای زنگ گوشی بلند شد. حتی خیال اینکه حیدر پشت خط باشد، دلم را میلرزاند. شماره ناآشنا بود و دلم خیالبافی کرد حیدر با خط دیگری تماس گرفته که مشتاقانه جواب دادم : »بله؟« اما نه تنها آنچه دلم می-خواست نشد که دلم از جا کنده شد : »پسرعموت اینجاس، میخوای باهاش حرف بزنی؟« صدایی غریبه که نیشخندش از پشت تلفن هم پیدا بود و خبر داشت من از حیدر بیخبرم! انگار صدایم هم از ترس در انتهای گلویم پنهان شده بود که نتوانستم حرفی بزنم و او در همین فرصت، کار دلم را ساخت : »البته فکر نکنم بتونه حرف بزنه، بذار ببینم!« لحظه ای سکوت، صدای ضربه ای و ناله ای که از درد فریاد کشید. ناله حیدر قلبم را از هم پاره کرد و او فهمید چه بلایی سرم آورده که با تازیانه تهدید به جان دلم افتاد : »شنیدی؟ در همین حد میتونه حرف بزنه! قسم خورده بودم سرش رو برات میارم، اما حالا خودت انتخاب کن چی دوست داری برات بیارم!« احساس نمیکردم، یقین داشتم قلبم آتش گرفته و به جای نفس، خاکستر از گلویم بالا می آمد که به حالت خفگی افتادم.
ناله حیدر همچنان شنیده میشد، عزیز دلم درد میکشید و کاری از دستم برنمی آمد که با هر نفس جانم به گلو میرسید و زبان جهنمی عدنان مثل مار نیشم میزد : »پس چرا حرف نمیزنی؟ نترس! من فقط میخوام بابت اون روز تو باغ با این تسویه حساب کنم، ذره ذره زجرش میدم تا بمیره!« از جان به لب رسیده من چیزی نمانده بود جز هجوم نفسهای بریده ای که در گوشی میپیچید و عدنان میشنید که مستانه خندید و اضطرارم را به تمسخر گرفت : »از اینکه دارم هردوتون رو زجر میدم لذت میبرم!« و با تهدیدی وحشیانه به دلم تیر خالص زد : »این کافر اسیر منه و خونش حلال! میخوام زجرکشش کنم!« ارتباط را قطع کرد، اما ناله حیدر همچنان در گوشم بود. جانی که به گلویم رسیده بود، برنمیگشت و نفسی که در سینه مانده بود، بالا نمی آمد. دستم را به لبه کابینت گرفتم تا بتوانم بلند شوم و دیگر توانی به تنم نبود که قامتم از زانو شکست و با صورت به زمین خوردم. جراحت پیشانی ام دوباره سر باز کرد و جریان گرم خون را روی صورتم حس کردم. از تصور زجرکُش شدن حیدر در دریای درد دست و پا میزدم و دلم میخواست من جای او جان بدهم. همه به آشپزخانه ریخته و خیال میکردند سرم اینجا شکسته و نمیدانستند دلم در هم شکسته و این خون، خونانه غم است که از جراحت جانم جاری شده است. عصر، عشق حیدر با من بود که این زخم حریفم نشد و حالا شاهد زجرکشیدن عشقم بودم که همین پیشانی شکسته قاتل جانم شده بود.
یکجایی بنویسید درست در سالهایی که تحریم دارویی ما اولویت قدرت‌های غربی بود نخبگان دانش بنیان‌مان توانستند ماده اولیه انسولین را تولید کنند. از سهامداران تزریق ناامیدی در ایران، بپرسید چرا در برابر این موفقیت‌های جوانانمان سکوت کردند؟