چهل و پنج روز آنجا بود. وقتی بار اول برگشت ساکش را جلوی آشپزخانه، کنار درب ورودی گذاشت. من میدانستم معنی این کارش این است که باز هم میخواهد برود.
گفتم: «آقا خیلی هم دستور قاطعی برای سوریه رفتن نداده؟!» جواب داد: «من به فرمان رهبرم رفتم و تا آخر هم میمونم.»
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهیدمهدی_ثامنی_راد
#شهیدانه
╭┈────𖦹 🌱مدافعان حرم
╰─┈➤↯
@Modafeane_Haraam
تقریباً شهریور 94 بود که صحبت از سوریه کرد. من با اینکه خیلی روی او حساس بودم و همه چیز را میپرسیدم، خیلی در این خصوص از او سوال نپرسیدم و فکر میکردم یک مأموریت است مثل بقیۀ مأموریتهایش.
مهدی به خاطر اینکه من حساس نشوم، اصرار و پافشاری از خود نشان نداد و خیلی ساده و راحت رفت.
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهیدمهدی_ثامنی_راد
#شهیدانه
╭┈────𖦹 🌱مدافعان حرم
╰─┈➤↯
@Modafeane_Haraam
خیلیها میگفتند: «اجازه نده بره سوریه.» من جواب میدادم: «دلیلی نداره اجازه ندم، دوست داره بره و میره.» او اگر برای انجام کاری مصمم بود حتماً انجام میداد. آن طور نبود که اگر من بگویم نرو ایشان قبول کند و نرود.
میگفت: «بیست هزار شیعه، چهار ساله که در محاصرهان، ما باید بریم و نجاتشون بدیم.» وقتی ساکش را میبست چیزی نگفتم و سختگیری نکردم.
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهیدمهدی_ثامنی_راد
#شهیدانه
╭┈────𖦹 🌱مدافعان حرم
╰─┈➤↯
@Modafeane_Haraam
اولین باری که اعزام شد دوازدهم مهر بود. نیمههای شب رفته بود و روی درب کاغذی چسبانده بود و تنها یک وصیت کرده بود: «مسجد یادتان نرود.»
تماس که میگرفت طوری وانمود میکرد که هیچ خبری نیست! همیشه میگفت: «ما از میدان نبرد و جنگ فاصلۀ زیادی داریم، تو خودت رو ناراحت نکن.»
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهیدمهدی_ثامنی_راد
#شهیدانه
╭┈────𖦹 🌱مدافعان حرم
╰─┈➤↯
@Modafeane_Haraam
اولین باری که اعزام شد دوازدهم مهر بود. نیمههای شب رفته بود و روی درب کاغذی چسبانده بود و تنها یک وصیت کرده بود: «مسجد یادتان نرود.»
تماس که میگرفت طوری وانمود میکرد که هیچ خبری نیست! همیشه میگفت: «ما از میدان نبرد و جنگ فاصلۀ زیادی داریم، تو خودت رو ناراحت نکن.»
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهیدمهدی_ثامنی_راد
#شهیدانه
╭┈────𖦹 🌱مدافعان حرم
╰─┈➤↯
@Modafeane_Haraam
چهل و پنج روز آنجا بود. وقتی بار اول برگشت ساکش را جلوی آشپزخانه، کنار درب ورودی گذاشت. من میدانستم معنی این کارش این است که باز هم میخواهد برود.
گفتم: «آقا خیلی هم دستور قاطعی برای سوریه رفتن نداده؟!» جواب داد: «من به فرمان رهبرم رفتم و تا آخر هم میمونم.»
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهیدمهدی_ثامنی_راد
#شهیدانه
╭┈────𖦹 🌱مدافعان حرم
╰─┈➤↯
@Modafeane_Haraam
محل کارش به هیچ عنوان اجازه حضور در سوریه را به ایشان نمیداد و با توجه به نوع مأموریت یگانش، هرگز حضور در سوریه برایش امکان پذیر نبود.
با کلی از افراد در یگانهای مختلف صحبت کرده بود. با سختی تمام و هزار دردسر توانست از محل کارش آزاد شده و عازم سوریه شود.
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهیدمهدی_ثامنی_راد
#شهیدانه
╭┈────𖦹 🌱مدافعان حرم
╰─┈➤↯
@Modafeane_Haraam
تقریباً شهریور 94 بود که صحبت از سوریه کرد. من با اینکه خیلی روی او حساس بودم و همه چیز را میپرسیدم، خیلی در این خصوص از او سوال نپرسیدم و فکر میکردم یک مأموریت است مثل بقیۀ مأموریتهایش.
مهدی به خاطر اینکه من حساس نشوم، اصرار و پافشاری از خود نشان نداد و خیلی ساده و راحت رفت.
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهیدمهدی_ثامنی_راد
#شهیدانه
╭┈────𖦹 🌱مدافعان حرم
╰─┈➤↯
@Modafeane_Haraam
خیلیها میگفتند: «اجازه نده بره سوریه.» من جواب میدادم: «دلیلی نداره اجازه ندم، دوست داره بره و میره.» او اگر برای انجام کاری مصمم بود حتماً انجام میداد. آن طور نبود که اگر من بگویم نرو ایشان قبول کند و نرود.
میگفت: «بیست هزار شیعه، چهار ساله که در محاصرهان، ما باید بریم و نجاتشون بدیم.» وقتی ساکش را میبست چیزی نگفتم و سختگیری نکردم.
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهیدمهدی_ثامنی_راد
#شهیدانه
╭┈────𖦹 🌱مدافعان حرم
╰─┈➤↯
@Modafeane_Haraam
وقتی گلزار شهدا میرفتیم، اول شهدای گمنام را زیارت میکرد.
بعد سر مزار سایر شهدا میرفت. ارتباط خاصی با شهدای گمنام داشت. کتاب زندگی نامۀ شهدا را زیاد مطالعه میکرد.
همیشه میگفت: «اگه من شهید شدم برای من مراسم سوم، هفتم و چهلم نگیرید؛ برای من یادواره شهدا بگیرید تا از همۀ شهدا یاد بشه.»
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهیدمهدی_ثامنی_راد
#شهیدانه
╭┈────𖦹 🌱مدافعان حرم
╰─┈➤↯
@Modafeane_Haraam
بعد تولد فاطمه سلما به حدی درگیر کارها بودم که حتی تلویزیون تماشا نمیکردم.
اهل تلفن همراه و فضای مجازی هم نبودم و از اوضاع و احوال سوریه بیخبر بودم. چون نمیخواست اضطراب و استرس داشته باشم، از وضعیت آنجا چیزی برایم نمیگفت.
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهیدمهدی_ثامنی_راد
#شهیدانه
╭┈────𖦹 🌱مدافعان حرم
╰─┈➤↯
@Modafeane_Haraam
محل کارش به هیچ عنوان اجازه حضور در سوریه را به ایشان نمیداد و با توجه به نوع مأموریت یگانش، هرگز حضور در سوریه برایش امکان پذیر نبود.
با کلی از افراد در یگانهای مختلف صحبت کرده بود. با سختی تمام و هزار دردسر توانست از محل کارش آزاد شده و عازم سوریه شود.
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهیدمهدی_ثامنی_راد
#شهیدانه
╭┈────𖦹 🌱مدافعان حرم
╰─┈➤↯
@Modafeane_Haraam