eitaa logo
مدافعان حرم ولایت
1.4هزار دنبال‌کننده
20.4هزار عکس
26.7هزار ویدیو
412 فایل
🔹﷽🔹 کانال مدافعان حرم ولایت با متنوع ترین مطالب روز؛ آموزشی_اقتصادی_نظامی_مذهبی وسرگرمی. ♡ ارسال بهترین وجذابترین رمان‌ها پیام بصورت پست ناشناس https://harfeto.timefriend.net/17359336874500 ارتباط با ادمین @MAHDy_Yar_313
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺مهمان امروز: 🇮🇷شهید دانشجو همایون جنگلی 💐🌺🕊💐🌺🕊💐🌺🕊💐 نام پدر : موسی تاريخ تولد: 1 مرداد 1344 محل تولد: اراک رشته تحصيلي: شیمی نام دانشگاه : اراک تاريخ شهادت : 22 دی 1365 محل شهادت: بمباران هوایی اراک ✅ 🇮🇷کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت ╔═"═••⊰🥀🕊♥️🕊🥀⊱••═''═╗ https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615 ╚═-═••⊰🥀🕊♥️🕊🥀⊱••═-═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌤زندگینامه: یكم مرداد ،۱۳۴۴ در شهرســتان اراك به دنيا آمد. پدرش موســي و مادرش صديقه خانم نام داشت. دانشجوي دوره كارشناسي در رشته شيمي بود. سرانجام بيســت و دوم دي ،۱۳۶۵ در زادگاهش بر اثر بمباران هوايي به شــهادت رسيد. مزار او در گلزار شهداي همان شهرستان قرار دارد. ✅ 🇮🇷کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت ╔═"═••⊰🥀🕊♥️🕊🥀⊱••═''═╗ https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615 ╚═-═••⊰🥀🕊♥️🕊🥀⊱••═-═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همایون جان سلام! این نامه را فقط برای تو می‌نویسم. می‌دانم، از همین آغاز خوب می‌دانم که برای از تو گفتن کم خواهم آورد.  من کجا و آن همه بزرگواریت کجا؟ وقتی به عکست نگاه می‌کنم می‌خواهم به افق نگاهت سفر کنم، در زلال چشمانت چادر بزنم. دفتر خاطرات ذهنم به سرعت ورق می‌خورد و به عقب بر می‌گردد: با به دنیا آمدنت در سال 1344، من و خواهرم از اینکه برادری کوچک به جمعمان اضافه شده بود سر از پا نمی‌شناختیم تمام کودکیمان، مانند پرده‌ای از جلوی چشمانم می‌گذرد و من حسرت می‌کشم آن روزهایی را که بعد از مرگ پدرمان «موسی» در سال 1346، وقتی از تند باد حوادث روزگار از راه مانده می‌شدیم، مادر مانند فرشته‌ای با دست‌های گرمش، دستان سرد و یخ زده‌ی ما را می‌فشرد و مایه دلگرمی‌مان می‌شد. تو از دانش‌آموزان ممتاز مدرسه بودی و بارها مورد تشویق مدیر دبستان اقبال آشتیانی قرار گرفتی. راهنمایی را هم در مدرسه فردوسی گذراندی. تو خیلی پشتکار داشتی و من برای بچه‌ام از پشتکار تو می‌گویم از وقتی که در دبیرستان صمصامی درس می‌خواندی و گاه مادر تو را برای رفتن به کوچه و بازی کردن تشویق می‌کرد. در همان دوران بود که خواستی در آموزش‌های نظامی هم شرکت کنی و من از این تصمیم تو به خود می‌بالیدم ولی مادر نگران بود و خدا می‌داند روزی که در یکی از این آموزش‌ها ناخواسته تیری به پایت خورده بود او چقدر بی‌تابی می‌کرد. بگذار از خوشحالی او برایت بگویم، وقتی که به عضویت جهاد در آمدی و بین روستاییان کوپن توزیع می‌کردی. همایون من چگونه می‌توانم آن روزها را فراموش کنم، چه بگویم از آن همه صداقت، تواضع و مهربانی و آرامشت. دیروز که در صف نانوایی بودم، یکی از همسایه‌ها ازت یاد کرد و گفت تو با گرفتن آدرس افراد سالخورده آن‌ها را از صف نانوایی راهی خانه می‌کردی و برایشان نان می‌خریدی. هر وقت هر کجا کارت کمی طول می‌کشید تلفنی مادر را در جریان می‌گذاشتی و همیشه نمازت را اول وقت می‌خواندی، اما بهتر است از این‌ها همه بگذریم و از آن تقویم زیبایت بگویم که تعداد صلوات‌های نذر شده‌ات را در آن می‌نوشتی. از اخلاق خوبت برای او می‌گویم. از این که دوست داشتی مستقل باشی، در سال 1363 در رشته‌ی دبیری شیمی وارد دانشگاه تربیت معلم اراک شدی   از علاقه‌ات به دبیری و تدریس برای او می‌گویم. همین طور از تدریس زبان انگلیسی در همان دوران تحصیلت به دیگران و این که در دیداری که با مهندسان ژاپنی در یکی از کارخانه‌های اراک داشتی. آن روزها کمتر پیش می‌آمد استادی به دعوت دانشجو برای تدریس به منزل برود، اما من به یاد دارم روزی که یکی از اساتید به خاطر برخورد خوب اجتماعی تو و وضعیت تحصیلی ممتازیت دعوتت را به خانه پذیرفت. چه روزهای خوبی بود آن روزها که مادر از سرو سامان دادن به زندگیت حرف می‌زد و تو جواب می‌دادی: «اول باید اوضاع زندگی شما بهتر شود و این زندگی سر و سامان پیدا کند بعد هم نوبت زندگی من که سرو سامان دهم». برای پسرم دلیل جبهه رفتنت را توضیح دادم که تو جبهه را مأمن کسانی می‌دانستی که بودن را در گرو رفتن می‌دانستند و با خون سرخ خود، خطی سبز برجای می‌گذاشتند به همین دلیل در سال 1362 برای اولین بار از طرف جهاد به جبهه‌ی غرب، منطقه‌ی سنندج اعزام شدی. و در سال 1365 هم به جبهه جنوب رفتی. روزی که پس از فارغ التحصیل شدنت، برای دادن تعهد و استخدام شدن در آموزش و پرورش از خانه خارج شدی و دیگر نتوانستیم بازگشتت را به انتظار بنشینیم؛ 22 دی‌ماه 1365 بود که اراک بمباران شد و یکی از آن بمب‌ها نیز در نزدیکی تو فرود آمد و پیکرت را در هم شکست   آن روز نگاه منتظر مادر به کوچه ماند و تو نیامدی، آن شب خیلی سخت گذشت، دل‌مان را خوش کرده بودیم که تو برای کمک به مجروحین رفته‌ای ولی فردا صبح وقتی ساعت 10، شوهر خاله خبر داد که تو را در بین اجساد شهدا شناسایی کرده، آرام و قرار نداشتیم واین خبر برایمان خیلی سنگین بود. می‌خواستم پاهایت را ببوسم تا از دور خاک‌های بی‌صدا، اما پر از راز جبهه را زیارت کنم. کدام دل است که نداند وقتی شهیدان با گریه قامت نماز می‌بستند، نی‌ها هم شروع به نالیدن می‌کردند. آن روز که تو را در گلزار شهدای اراک تشییع کردیم، همراه خاکریزها امن یجیب خواندیم، خدا را جستجو کردیم و سر به سجده عشق نهادیم. مادر هنوز هم بعد از سال‌ها با آمدن نامت، اشک در چشمانش حلقه می‌زند و خواهرمان او را آرام می‌کند. من نیز از خدا می‌خواهم که ما را با نوای نی‌های جبهه‌ها هم نوا کند. تا میدان‌های مین، قمقمهه‌های خالی‌، چهره‌های خاکی و آرمان‌های شهیدان مان را به دست فراموشی نسپاریم.. ✅ 🇮🇷کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت ╔═"═••⊰🥀🕊♥️🕊🥀⊱••═''═╗ https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615 ╚═-═••⊰🥀🕊♥️🕊🥀⊱••═-═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚩هم نوا برای تعجیل در فرج آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف 🕯✨100🌺صـــــلـوات _ زیارت عاشورا 🌴دعای توسل💫 به نیت چـهــــارده معصــوم (ع) و شهید همایون جنگلی✨ 👇👇 🎁کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت ╔═"═••⊰🥀🕊♥️🕊🥀⊱••═''═╗ https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615 ╚═-═••⊰🥀🕊♥️🕊🥀⊱••═-═╝ أللَّھُـمَ‌؏َـجِّـلْ‌لِوَلیِڪْ‌ألْـفَـرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔺توصیه رهبر انقلاب به قرائت سوره فتح، دعای ۱۴ صحیفه سجادیه و دعای توسل برای پیروزی جبهه مقاومت ⭕️ حتی اگر شرایط خواندن ندارید صوتش رو بذارید پخش کنید ✅🤍 🇮🇷کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت ╔═"═🥀🕊♥️🕊🥀═''═╗ https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615 ╚═-°🥀🕊♥️🕊🥀═-═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا