🌤زندگینامه: 🌺معلم شهيد حاج علي‌اکبر اردهالي در سال 1314 در اراک به دنيا آمد و از همان دوران کودکي عشق به اسلام و ائمه اطهار(علیهم السلام) در وجودش جوانه زد. هم پاي پدرش آقا مرادعلي به مسجد مي‌رفت و مشتاق شرکت در مراسم مذهبي بود؛ به ‌طوري که در 16 سالگي يکي از مداحان اهل بيت(علیهم السلام) در هيئت محمدي اراک بود. شهيد اردهالي درس خواندن را عبادت مي‌دانست و پيوسته از شاگردان خوب مدرسه به شمار مي‌رفت. ديپلمش را که در رشته ادبي از دبيرستان شکرايي گرفت، شوق معلمي او را به‌ سوي استخدام شدن در آموزش و پرورش کشاند و خيلي زود به خاطر تعهد کاري به عنوان راهنماي سپاه‌دانش در بخش شرّا انتخاب شد. او فرصت را غنيمت شمرده و به ترويج حجاب در ميان سپاهيان دانش پرداخت؛ زيرا خوب مي‌دانست که معلمان اگر پايبند حجاب و شعائر اسلامي باشند، الگوي خوبي براي دانش‌آموزان خواهند بود و در اين راه بسيار موفق شده و توانست علي‌رغم تبليغات نظام ستم‌شاهي، فرهنگ حجاب را در بين سپاهيان دانش و مدارس دخترانه گسترش دهد. طاغوتيان که راه و روش او را با اهداف خويش در تضاد مي‌ديدند سرانجام او را از اين سمت بر کنار کردند. اما از آن‌جا که اهتمام به خدمت و اقدامات خيرخواهانه در وجود شهيد اردهالي مي‌جوشيد در سنگر مدرسه‌سازي به فعاليت پرداخت و براي نخستين گام با همّت مرد خيّري به نام حاج‌سرّي و جذب سرمايه‌ها و کمک‌هاي مردمي، دبستان طلوعي را در خيابان طالقاني اراک ساخت و بعد از مدّتي خود مديريت آن را عهده‌دار شد. سرانجام در 22 دي ماه، سه روز بعد از آغاز عمليات غرورآفرين کربلاي 5، همچون پروانه در راه عشق معشوق خويش سوخت و چون شهداي ديگر شمع محفل بشريت شد. مراسم تشييع پيکر پاک آن شهيد بزرگوار، در زير حملات بمب‌افکن‌هاي دشمن، بسيار ساده انجام شد. شاگردانش در حالي که با اشک و آه فرياد مي‌زدند «معلم شهيدم راهت ادامه دارد» او را تا گلزار شهداي اراک بدرقه کردند و هم چنان که در سرمشق‌هايش مي‌نوشت: نام نيـــکو گر بمــاند ز آدمي     به کـــز او ماند ســـراي زرنگار نام نيکش در رواق قلب دوستان و آشنايان جاودانگي يافت. ✅#ممنون‌که‌با‌نشر‌لینک‌مارا‌حمایت‌میکنید 🇮🇷کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت ╔═"═••⊰🥀🕊♥️🕊🥀⊱••═''═╗ https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615 ╚═-═••⊰🥀🕊♥️🕊🥀⊱••═-═╝ #اَلَّلهُم‌عجِّل‌‌لِوَلیِڪَ‌‌الفرَج

🎙فایل صوتی زندگی نامه شهید اردهالی قلعه ✅#ممنون‌که‌با‌نشر‌لینک‌مارا‌حمایت‌میکنید 🇮🇷کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت ╔═"═••⊰🥀🕊♥️🕊🥀⊱••═''═╗ https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615 ╚═-═••⊰🥀🕊♥️🕊🥀⊱••═-═╝ #اَلَّلهُم‌عجِّل‌‌لِوَلیِڪَ‌‌الفرَج

🥀نحوه شهادت: زمستان سال 1365 بود. زمستاني سرد و پر برف. خبر احتمال تهاجم هوايي دشمن در شهر پخش شده بود. جمعي از مردم در روستاهاي اطراف، پناه گرفته و جمعي در خانه و کاشانه خويش ماندند و تن به رفتن نداده بودند و تلاش مي‌کردند تا با تحرک و فعاليت، چرخ زندگي را به حرکت در آورند و با تهيه آذوقه و ما يحتاج رزمندگان در اين روزهاي سرد زمستاني، در جهاد آنان سهيم باشند. با توجه به اين‌ که در آن روزها، در جبهه‌هاي جنگ قبايل زور و تزوير در مقابل عمليات‌هاي قهرمانانه رزمندگان اسلام تاب نياورده بودند، به خصوص در عمليات کربلاي 5 که چند روزي بيش از آن نگذشته بود، حمله‌هاي وحشيانه خود را با موشک و بمباران شهرهاي ايران آغاز کرده بودند تا گريزي از پنجه‌هاي فولادين رزمندگان اسلام باشد. سربازان عراقي با هدايت آواکس‌هاي آمريکايي و ميراژهاي فرانسه و ميگ‌هاي روسي به جنگ دوچرخه‌ها و عروسک‌ها در شهرها آمده بودند و خارهاي سرخ را در پناه آسمان آبي بر سر سپيدمويان و دست‌هاي لرزان مي‌ريختند؛ از اين‌ رو هر لحظه آژير خطر صفير مرگ و خون را در شهرها طنين انداز مي‌کرد. رزمندگان به پيش! عمليات کربلاي 5 ادامه دارد. منطقه شلمچه، گورستان تانک‌هاي عراقي و متجاوزين بعثي شده و پاتک‌هاي دشمن شکسته شده است. فرياد رزمندگان اين است: «ما شلمچه را آزاد خواهيم کرد». اين صداي دلنواز راديوي حاج علي‌اکبر است. او پيروزي رزمندگان اسلام را در عمليات کربلاي 5 به خانواده‌اش بشارت مي‌دهد و صداي خنده و شادي و سپاس‌گزاري از خداوند متعال، خانه را فرا مي‌گيرد. دختران وي که در کنار او بودند با شادي به بازي خود ادامه مي‌دهند و همسر مهربانش نيز مشغول طبخ غذا مي‌شود. وقتي عقربه‌هاي ساعت، 12 را نشانه گرفته بود، معلم 51 ساله وضو گرفته و همراه راديو براي راز و نياز با خداي بي‌نياز، به زيرزمين خانه مي‌رود. زيرزمين محل عبادت، مطالعه و فعاليت‌هاي وي و يا شايد ميعادگاه اوست. صداي اذان از مأذنه‌هاي مسجد و راديو به گوش مي‌رسيد؛ اما ديري نپاييد که صداي آژير خطر و غرش رگبار پدافندهاي هوايي با صداي دلنشين اذان درهم آميخت و فضا را پرکرد. دشمن بعثي خيابان خرم شهر اراک را بمباران کرد. خرّم ديگر خرّم نبود. شعله‌هاي آتش بعضي خانه‌ها را فرا گرفته بود. مردم از خانه‌هاي خويش بيرون مي‌آمدند تا خود را به محل حادثه برسانند. خانه‌هاي بسياري ويران شده بود. کودکي گريه‌کنان به دنبال خانه خويش مي‌گشت و مادري فرزندان خود را که در زير آوار مانده بودند، صدا مي‌زد و پدري مات و مبهوت، کاشانه ويران شده‌اش را به نظاره نشسته بود و نمي‌دانست چه کار کند. صداي آژير آمبولانس فضاي شهر را پر کرده بود. امدادگرها، کار امداد و نجات را شروع کردند و شهدا و مجروحان را از زير آوار بيرون مي‌آوردند. و آقاي اردهالي ساکتِ ساکت. چرا که يکي از بمب‌ها در خانه وي فرود آمده بود. دو دختر 5 ساله و 13 ساله مجروحش نيز در گوشه‌اي ديگر و همسرش نيز که ناي بلندشدن نداشت، دل‌نگران از وضعيت خانواده، اشک مي‌ريخت و همسر و فرزندانش را صدا مي‌زد. امدادگران لحظاتي بعد پيکر بي‌جان حاج علي‌اکبر اردهالي را از ميان تلي از خاک بيرون آوردند؛ اما رسته از خاک و پيوسته به افلاک. حدود سي شهيد و تعدادي مجروح در اين روز نشان از مظلوميت مردمي به خون خفته داشت که مي‌خواستند رها از زنجيرهاي اسارت و استکبار، مستقل زندگي کنند. اطراف بيمارستان ولي‌عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) مملوء از مردمي بود که براي اعطاي خون و کمک به مجروحان آمده بودند. ديري نپاييد که دوست داران و شاگردان حاج علي‌اکبر گرد بيمارستان ولي‌عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) جمع شدند. گويي لبيک به معبود دوست و معلم شهيدشان را شنيده بودند و با چشماني اشکبار و تني لرزان خدا خدا مي‌کردند که خبر خاموشي او درست نباشد؛ زيرا وجودش منشأ خير بود و صحبتش شادي‌بخش روح و روان. ✅#ممنون‌که‌با‌نشر‌لینک‌مارا‌حمایت‌میکنید 🇮🇷کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت ╔═"═••⊰🥀🕊♥️🕊🥀⊱••═''═╗ https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615 ╚═-═••⊰🥀🕊♥️🕊🥀⊱••═-═╝ #اَلَّلهُم‌عجِّل‌‌لِوَلیِڪَ‌‌الفرَج

🚩هم نوا برای تعجیل در فرج آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف 🕯✨100🌺صـــــلـوات _ زیارت عاشورا 🌴دعای توسل💫 به نیت چـهــــارده معصــوم (ع) و شهید علی اکبر اردهالی قلعه✨ #ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 🎁کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت ╔═"═••⊰🥀🕊♥️🕊🥀⊱••═''═╗ https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615 ╚═-═••⊰🥀🕊♥️🕊🥀⊱••═-═╝ أللَّھُـمَ‌؏َـجِّـلْ‌لِوَلیِڪْ‌ألْـفَـرَج