eitaa logo
مدافعان حرم ولایت
1.4هزار دنبال‌کننده
20.7هزار عکس
27.2هزار ویدیو
440 فایل
🔹﷽🔹 کانال مدافعان حرم ولایت با متنوع ترین مطالب روز؛ آموزشی_اقتصادی_نظامی_مذهبی وسرگرمی. ♡ ارسال بهترین وجذابترین رمان‌ها پیام بصورت پست ناشناس https://harfeto.timefriend.net/17359336874500 ارتباط با ادمین @MAHDy_Yar_313
مشاهده در ایتا
دانلود
🌤زندگینامه: سردار شهید سید مهدی لاجوردی «فرمانده «لوتی» که جلوتر از نیروهایش به خط میزد» 🔺او تنها سرداری است که حتی یک کوچه یا خیابان به نامش نیست شهید «سید‌مهدی لاجوردی» دوازدهم اسفند سال ۱۳۳۶ در تهران چشم به جهان گشود؛پدرش سیدعباس و مادرش،فاطمه نام داشت. تا پایان سوم راهنمایی درس خواند. وی به‌عنوان پاسدار در جبهه حق علیه باطل حضور یافت. سال۱۳۵۹ ازدواج کرد و صاحب دو دختر شد. سرانجام در تاریخ هفدهم شهریور سال ۱۳۶۶، به عنوان فرمانده گروهان گردان زرهی امام سجاد لشکر ۲۷ محمد رسول الله(ص) در «بیمارستان امام رضا (ع)» بر اثر انفجار خمپاره، شهید و در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد. ✳️ ...اکثر مواقع که سید مهدی از جبهه برمی‌گشت، اذان صبح به تهران می‌رسید. اول به دیدن پدر و مادرش می‌رفت و بعد خانه خودش. بعد هم قرارش این طور بود که بازار می‌رفت و خرید. سر و وضعش با چیزی که در جبهه بود، خیلی فرق می‌کرد. با اینکه در محل، همه می‌شناختنش، ولی وقتی او را با تی‌شرت، شلوار لی، کفش ورزشی، موهای مجعد بلند و گاهی محاسن کوتاه می‌دیدند، باور نمی‌کردند سپاهی باشد و اهل جبهه. توی جبهه به این رزمنده‌های لوتی می‌گفتند: عشق لاتی! صبح گاه نمی‌آمدند یا موقع ورزش می‌خوابیدند. اما شب عملیات با دل و جرات فراوان تا مرز شهادت می‌رفتند. سید مهدی، خیلی به ظاهر آدم‌ها توجه نمی‌کرد. حتی هیچکس را از روی ظاهرش قضاوت نمی‌کرد. با همه گرم می‌گرفت. سبک خاص خودش را داشت. نه عشق لاتی بود و نه قلبی محجوب. لباس فرم سپاه را می‌پوشید. فانوسقه می‌بست. آرم سپاه را روی سینه می‌چسباند. پشت جبهه و حتی توی جبهه، لحن و کلام و لهجه اش همان بود که در کوچه و بازار و محله‌های نوجوانی و جوانی اش بود. سید مهدی با آن حالت‌های عامیانه و خالصانه، آدمی نبود که بخواهد تظاهر کند یا رفتار کسی را تقلید کند. او خودِ خودش بود. با تمام این حرف‌ها، پشت جبهه بیشتر شلوار اسپرت یا کتان می‌پوشید تا لباس رسمی و آن روزها اگر کسی شلوار لی می‌پوشید، می‌گفتند سوسول است. خیلی افراد به ظاهر مذهبی می‌گفتند: آسید! چرا این تیپو می زنی؟ سید هم در جوابشان می‌خندید. بعد همان افراد ادامه می‌دادند: مثلاً شما سپاهی هستیا!! بعد سید با چهره‌اش می‌فهماند که حرف بی ربطی زده‌اند و می‌گفت: کجا اسلام نوشته دکمه هاتو تا خرخره ببندی؟ آدم می تونه مسلمون باشه، اهل جبهه باشه و لباسش هم فرق داشته باشه! مسلمون بودن فقط به لباس نیست. به جنگیدن است! بیایید جبهه بجنگید... ✅ 🇮🇷کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت ╔═"═••⊰🥀🕊♥️🕊🥀⊱••═''═╗ https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615 ╚═-═••⊰🥀🕊♥️🕊🥀⊱••═-═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🌷🌷 فرمانده سپاهی که شلوار لی می‌پوشید و موهای بلندِ فرفری داشت. 📚 کتاب: روزهای لاجوردی درباره شهید سید مهدی لاجوردی ۳۱۹ صفحه نویسنده: مریم عرفانیان انتشارات: ۲۷ بعثت درباره: حکایت «روزهای لاجوردی»، زندگی‌نامه سردار شهید سید مهدی لاجوردی، فرمانده گردان زرهی امام سجاد (ع) لشکر ۲۷ محمد‌ رسول ‌الله (ص) است. این کتاب بیست و هفتمین کتاب از مجموعه بیست و هفتی‌‌ها به قلم «مریم عرفانیان» است که بر اساس مصاحبه‌هایی که با خانواده و دوستان و هم رزمان شهید با بیانی روان و صمیمی انجام شده، می‌‌پردازد. •┈┈•❀🕊🌷🕊❀•┈┈• فریاد اشرف شبیه جیغ شد: «مهدی افتاد توی آب.» آه از نهاد فاطمه بلند شد. فرصتی برای فکر کردن نداشت. با آن قد بلند و اندام چهارشانه، خودش را توی رودخانه انداخت. دستش را تند تند میان آب گل آلود چرخاند تا بند قنداق سید مهدی به دستش آمد. نوزاد را بالا کشید و کنار آب برد. توی دهان بچه آب رفته و رنگش کبود بود. بچه را سرازیر کرد. آب از دهانش بیرون ریخت و کم کم حالش جا آمد. بخش‌هایی که خواندید، قصه کودکی سید مهدی لاجوردی از کتاب روزهای لاجوردی است ✅ 🇮🇷کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت ╔═"═••⊰🥀🕊♥️🕊🥀⊱••═''═╗ https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615 ╚═-═••⊰🥀🕊♥️🕊🥀⊱••═-═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔷🔸روزهای شهادت سید ظهر عاشورا بود. ولی الله معدنی برای دیدن سید مهدی، مصطفی شفیعیان و بقیه مجروحین به بیمارستان رفت. از پرستار پرسید: برادر شفیعیان کجاست؟ پرستار گفت: الان شهید شد. سراغ سید مهدی را گرفت. پرستار گفت: تخت اون سمت. ولی الله بلافاصله به سمت سید مهدی رفت. با دیدن وضعیت سید مهدی یاد درد دل‌های فرمانده افتاد که همیشه می‌گفت: «پاسداری مثل شمعه. ببین شمع چجوری می سوزه و خودش ذوب می‌شد.» و آهسته زیر لب زمزمه کرد: شمع مشو، شعله مکش، خویش مسوزان / زانکه شدی شمع، شمع جز آسیب نبیند. بعد رو به ولی الله معدنی ادامه داد: اگه ما برای این کشور از گردن هم قطع نخاع بشیم، نباید از انقلاب طلبکار بشیم... سید در همان حضور کوتاهش در بیمارستان هم نگران نیروهایش بود و حال بچه‌های مجروح را می‌پرسید. سید فقط می‌توانست گردنش را تکان بدهد، صورتش ورم کرده بود، طولی نکشید که سید هم زیر لب یکی دو بیتی را دوباره ادامه داد و بعد هم به دوست قدیمی‌اش شفیعیان پیوست و شهید شد… لبخند کم رنگ سید هنوز روی لب‌هایش بود. ✅ 🇮🇷کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت ╔═"═••⊰🥀🕊♥️🕊🥀⊱••═''═╗ https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615 ╚═-═••⊰🥀🕊♥️🕊🥀⊱••═-═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«نوحه زیبای مادر شهید» 🌷تقدیم مادر و همسران شهدا ✅ 🇮🇷کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت ╔═"═••⊰🥀🕊♥️🕊🥀⊱••═''═╗ https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615 ╚═-═••⊰🥀🕊♥️🕊🥀⊱••═-═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚩هم نوا برای تعجیل در فرج آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف 🕯100🌺صـــــلـوات _ زیارت عاشورا✨ و 100 مرتبه استغفار 📿 هدیه به چـهــــارده معصــوم (ع) و شهید گرانقدر، شهید سسد مهدی لاجوردی✨ ✅ 🎁کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت ╔═"═••⊰🥀🕊♥️🕊🥀⊱••═''═╗ https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615 ╚═-═••⊰🥀🕊♥️🕊🥀⊱••═-═╝ 💐🕊💐🕊💐🕊💐🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا